کتاب والدین سمی – گفتگو سوم

کتاب والدین سمی – گفتگو سوم

در گفتگوی دوم کتاب والدین سمی درباره‌ی ویژگی‌های والدین سمی گفتگو کردیم و به این نکته اشاره کردیم که به‌راحتی نمی‌توان سمی بودن والدین را تشخیص داد. سوزان فوروارد بیان می‌کند که بسیاری از افراد رابطه‌ی خوبی با والدینشان ندارند؛ اما این به‌تنهایی دلیل بر سمی بودن والدین نیست. سپس به شکستن تقدس والدین سمی و پایان‌دادن به آلام و رنج‌های چندین ساله پرداختیم. همچنین توضیح دادیم که والدین سمی دزدان کودکی ما هستند و با کنترل‌گری زندگی ما را تباه خواهند ساخت. اکنون ادامه گفتگو.

User

چرا نمی‌گذارند زندگی‌ام را بکنم؟

کنترل لزوما واژه کثیفی نیست. اگر مادری دست کودک نوپایش را بگیرد و نگذارد در خیابان پرسه بزند، او را یک کنترل‌گر نمی‌نامیم، بلکه می‌گوییم آدم عاقلی است. او کنترلی را به کار می‌گیرد که متناسب با نیاز فرزندش است. کنترل زمانی از حد اعتدال فراتر می‌رود که همین مادر، ده سال بعد، مدت‌ها پس از آن که فرزندش می‌تواند به‌تنهایی از خیابان بگذرد، دست او را بگیرد.

مهم‌ترین آسیب‌هایی که والدین کنترل‌گر به فرزندان خود وارد می‌کنند، چیست؟

ChatGPT

والدین کنترل‌گر به والدینی اطلاق می‌شود که تمایل دارند فرزندان خود را به طور بیش از حدی کنترل کنند و در تصمیم‌گیری‌ها و رفتارهای آن‌ها دخالت کنند. این نوع کنترل ممکن است آثار منفی بر روان فرزندان داشته باشد. مهم‌ترین آسیب‌هایی که والدین سمی و کنترل‌گر به فرزندان خود وارد می‌کنند، عبارت‌اند از:

1. کاهش اعتمادبه‌نفس: فرزندانی که تحت کنترل بیش از حد والدین سمی هستند، ممکن است اعتمادبه‌نفس کمتری داشته باشند، زیرا احساس می‌کنند قادر به تصمیم‌گیری و مدیریت زندگی خود نیستند.

2. کاهش خودانگیختگی و خلاقیت: کنترل زیاد والدین سمی می‌تواند منجر به کاهش خودانگیختگی و خلاقیت فرزندان شود. آن‌ها احساس می‌کنند که نباید از حدود تعیین‌شده خارج شوند و این می‌تواند باعث محدودیت در بیان خلاقیت‌ها و ایده‌هایشان شود.

3. ضعف مهارت‌های اجتماعی: والدین کنترل‌گر ممکن است مانع از تجربه و یادگیری مهارت‌های اجتماعی مانند حل تعارض، همکاری و ارتباط موثر شوند. این مهارت‌ها برای رشد سالم و انطباق در جامعه بسیار مهم‌اند.

4. اضطراب و استرس: کنترل زیاد والدین سمی می‌تواند منجر به افزایش اضطراب و استرس در فرزندان شود. احساس ممنوع بودن یا ترس از تنبیه ممکن است باعث ایجاد اضطراب‌های روانی شود.

5. تضعیف توانایی تصمیم‌گیری: وقتی که والدین سمی همه تصمیم‌های فرزندان را برای آن‌ها انجام می‌دهند، فرزندان قادر به تصمیم‌گیری و حل مسائل نمی‌شوند و در زمینه‌های مختلف ضعیف‌تر می‌شوند.

6. مقاومت و مخالفت مخفی: در مواردی، فرزندان ممکن است به طرق مخفی و غیرمستقیم مخالفت کنند یا از کنترل والدین سمی فرار کنند. این می‌تواند به افزایش تنش‌ها در خانواده منجر شود.

7. اختلاف در نگرش به والدین: کنترل زیاد می‌تواند باعث ایجاد اختلاف در نگرش فرزندان به والدین شود. آن‌ها ممکن است احساس کنند والدین به طور مناسب به اعتقادات و نیازهایشان پاسخ نمی‌دهند.

برای رشد سالم فرزندان، مهم است که والدین توازن مناسبی بین کنترل و آزادی فرزندان خود ایجاد کنند و ایشان را ترغیب به یادگیری، خودباوری و تجربه‌های مستقل کنند.

User

شورش با دلیل

وقتی والدین سمی به شیوه‌های سخت‌گیرانه، فلج‌کننده، تهدیدآمیز و عذاب وجدان آفرین ما را کنترل می‌کنند، معمولا به دو طریق واکنش می‌دهیم: تسلیم می‌شویم و یا طغیان می‌کنیم. هر دوی این واکنش‌ها از جدایی روانی بازداری می‌کنند، گرچه شورش باید عکس این را انجام دهد. حقیقت این است که اگر ما در واکنش به والدینمان شورش کنیم، درست مثل زمان تسلیم‌شدن داریم کنترل می‌شویم.

تمرد سالم به معنی عمل براساس انتخاب آزادانه خویش است و رشد شخصی و فردیت را تقویت می‌کند. طغیان خود تدافعی واکنشی علیه یک پدر و مادر کنترل‌گر است. روندی که در آن وسیله، توجیهی برای یک هدف ناخوشایند است. این به‌ندرت به سود ما است.

راهکار درست و اصولی برای رهایی از والدین کنترل‌گر چیست؟

ChatGPT

رهایی از والدین کنترل‌گر می‌تواند یک فرآیند چالشی باشد، اما با رعایت تعدادی اصول و راهکار، می‌توان این فرآیند را بهبود بخشید. به فرزندان والدین کنترل‌گر می‌توان پیشنهادهای زیر را داد:

1. اطلاعات و آگاهی بیشتر: تلاش کنید تا به فرزندان اطلاعات کافی در مورد اصول ارتباطی، حقوق فردی و توانایی‌های شخصی خود بدهید. این اطلاعات می‌تواند به آن‌ها کمک کند که بهتر درک کنند که چرا حدودی از استقلال به آن‌ها تعلق دارد.

2. بیان احساسات: به فرزندان بیاموزید که چگونه احساسات و نگرانی‌های خود را با والدین به اشتراک بگذارند. این ارتباط باعث می‌شود تا والدین نگرانی‌ها و نیازهای آن‌ها را بهتر درک کنند.

3. تعیین مرزها: به فرزندان بیاموزید که چگونه مرزهای خود را به دیگران اعلام کنند. آن‌ها باید بدانند کجا باید “خیر” بگویند و کجا باید “بله” بگویند.

4. مهارت‌های ارتباطی: به آن‌ها کمک کنید که مهارت‌های ارتباطی سالم و مؤثر را یاد بگیرند. این مهارت‌ها شامل گوش دادن به دیگران، ارتباط برقرار کردن به شیوه‌ای مناسب و بیان نظرات و احساسات به شیوه‌ای رسمی و محترمانه است.

5. پیشنهادات موثر: اگر والدین به نظرات یا پیشنهادات فرزندان گوش می‌دهند و احترام می‌گذارند، احتمالا فرزندان نیز به تدریج احترام و اعتماد خود را نسبت به والدین افزایش می‌دهند.

6. توانایی‌های تصمیم‌گیری: آموزش دادن به فرزندان چگونگی تصمیم‌گیری مستقل و انعطاف‌پذیری در مواجهه با موقعیت‌های مختلف می‌تواند به آن‌ها کمک کند تا به تدریج به استقلال خود دست یابند.

7. تقویت اعتماد به‌ نفس: تشویق به توانایی‌ها و استعدادهای شخصی فرزندان، به اعتماد به نفس و تصمیم‌گیری‌های مستقل آن‌ها کمک می‌کند.

8. هم‌اندیشی و همکاری: به جای تحمیل تصمیمات، با فرزندان همفکری کنید. این کار باعث می‌شود که آن‌ها احساس کنند دیدگاه‌ها و نظراتشان ارزشمند هستند.

9. مدیریت تضادها: به فرزندان آموزش دهید که چگونه با تضادها و اختلافات احتمالی با والدین خود برخورد کنند و به صورت محترمانه و کنترل‌شده بحث کنند.

10. صبوری: رهایی از والدین کنترل‌گر یک فرآیند زمان‌بر است. به طور صبورانه انتظار داشته باشید که فرزندان به تدریج استقلال خود را تقویت کنند.

در نهایت، اهمیت ارتباط با فرزندان، گوش دادن به نیازها و آرزوهایشان و ایجاد یک محیط اعتماد سازنده برای رشد و توسعه آن‌ها بسیار حائز اهمیت است.

User

فرزند طلایی نباشیم!

درحالی‌که برخی فرزندان مجبور می‌شوند کیسه‌بوکس باشند، دیگران در نقش قهرمان خانواده یا فرزند طلایی ظاهر می‌شوند. این فرزند به دلیل مسئولیت‌ زیادی که به‌ناچار باید قبول کند، با تأییدهای همه‌جانبه از سوی والدین سمی و جهان خارج بمباران می‌شود. این تعریف و تمجیدها، ظاهرا فرزند قهرمان را در محیط مثبت‌تری نسبت به کیسه‌بوکس خانواده قرار می‌دهند، اما در واقع محرومیت و اهریمن‌های شخصی تا حد زیادی به همان شکل هستند. فرزند طلایی هم در کودکی و هم در بزرگسالی بی‌وقفه تلاش می‌کند تا به اهداف دست‌نیافتنی کمال‌گرایانه دست یابد.

چه آسیب‌هایی متوجه یک فرزند طلایی یا قهرمان خانواده خواهد بود؟

ChatGPT

فرزندان طلایی یا قهرمان خانواده به‌عنوان افرادی شناخته می‌شوند که معمولاً در موفقیت‌ها، عملکرد تحصیلی، ورزشی یا هنری برتری دارند. این وضعیت می‌تواند برای فرزندان آسیب‌ها و فشارهای خاصی ایجاد کند که به شرح زیر هستند:

1. فشار برای عملکرد بالا: فرزندان طلایی ممکن است تحت فشار بیش از حدی قرار گیرند تا همیشه عملکرد بالا داشته باشند و انتظارات خانواده و اجتماع را برآورده کنند.

2. انتظارات زیاد: انتظارات بالا از فرزند طلایی توسط والدین سمی می‌تواند به او این احساس را بدهد که باید به دائمی‌ترین و بهترین شکل ممکن عمل کند و این ممکن است باعث افزایش فشار روانی شود.

3. کاهش حس باارزش بودن و انتظارات بی‌پایان: در مواجهه با انتظارات بی‌پایان و فشارهای مداوم، فرزندان ممکن است حس باارزش‌ بودن کمتری را تجربه کنند و احساس کنند که فقط به علت عملکردشان ارزش دارند.

4 .استرس و اضطراب: فشارها و انتظارات زیاد می‌تواند به استرس و اضطراب در فرزندان طلایی منجر شود. آن‌ها ممکن است ترس از ناکامی یا عدم پاسخگویی به انتظارات را تجربه کنند.

5. فقدان زمان برای خود: برای فرزندان طلایی ممکن است فشار زمانی زیادی وجود داشته باشد و به دلیل اشتغال بیش از حد در موارد مختلف، زمان کافی برای خود و علایق شخصی خود را نداشته باشند.

6. اشکال در ارتباطات اجتماعی: تمرکز بر موفقیت‌ها و عملکرد بالا ممکن است باعث شود فرزندان طلایی والدین سمی از ارتباطات اجتماعی عقب بمانند یا به دلیل فشارها وقت کافی برای ارتباط با دیگران نداشته باشند.

7. بی‌تعادلی در توانایی‌ها: فرزندان طلایی ممکن است به علت تمرکز بر یک موضوع خاص مانند تحصیلات یا ورزش، در سایر زمینه‌ها توانمندی‌های کمتری داشته باشند.

8. نداشتن اختیار: اگرچه فرزندان طلایی معمولاً در زمینه‌های خاصی برتری دارند، اما این موضوع می‌تواند باعث ایجاد احساس نداشتن اختیار در موارد دیگر زندگی شوند.

برای مدیریت این آسیب‌ها، اهمیت دارد که والدین سمی از فشارها پرهیز کرده، انتظارات واقعی را برای فرزندان داشته باشند و به ایجاد تعادل بین موفقیت‌های آکادمیک و عملکرد در دیگر زمینه‌ها توجه کنند. همچنین، ایجاد فضای ارتباطی باز و پذیرایی از احساسات و نیازهای فرزندان نقش مهمی در مدیریت این وضعیت دارد.

User

زخم‌زبان‌های بدتر از زخم شمشیر

حتما این ضرب‌المثل را شنیده‌اید که می‌گویند: حرف باد هوا است؟ اما حقیقت این نیست. اسامی توهین‌آمیز، نظرات خوارکننده و طعنه‌های نیش‌دار می‌توانند پیام‌های بی‌نهایت منفی را به کودکان بدهند، پیام‌هایی که می‌توانند اثرات فاجعه‌آمیزی بر سلامت روانی‌شان در آینده داشته باشند.

در جامعه به طور سنتی، تأدیب کودکان یک مساله شخصی به شمار می‌آید که باید درون خانواده و به صلاحدید پدر حل‌وفصل شود. امروز، بسیاری از مقامات نیاز به روش‌های جدید برای مقابله با سوءرفتار جسمی و جنسی علیه کودکان را تایید می‌کنند؛ اما حتی نگران‌ترین مقامات نیز کاری برای فرزند مجروح از زخم‌زبان نمی‌کنند. او هیچ‌کسی را ندارد.

زخم‌زبان و سخنان ظالمانه‌ی مکرر والدین سمی چه تاثیری بر روح و روان کودک خواهد داشت؟

ChatGPT

زخم‌زبان و سخنان ظالمانه مکرر والدین کنترل‌گر می‌توانند تاثیرات بسیار منفی بر روح و روان کودک داشته باشند. این نوع سخنان می‌توانند به شکل جسورانه و تهاجمی یا به‌صورت ضمنی صورت گیرند. تاثیرات این سخنان می‌تواند در موارد زیر مشاهده شود:

1. کاهش اعتمادبه‌نفس: سخنان ظالمانه مکرر والدین سمی می‌توانند به کودک احساس کاهش اعتمادبه‌نفس و عدم ارزشیابی درباره خود ایجاد کنند. او ممکن است به معیارهای خودش شک کند و تصور کند که نمی‌تواند به‌اندازه‌ای که باید به‌عنوان فردی موفق و محبوب عمل کند.

2. اضطراب و استرس: سخنان ظالمانه ممکن است باعث ایجاد اضطراب و استرس در کودک شوند. او ممکن است با ترس از انتقاد و تذکرهای بیشتر روبرو شود و این موضوع می‌تواند به تشدید وضعیت اضطرابی او منجر شود.

3. اختلال در تفکر مثبت: سخنان منفی و ظالمانه والدین کنترل‌گر ممکن است تفکر مثبت کودک را تضعیف کند و او را به سمت دیدگاه‌های منفی و تکانه‌های احساسی بیشتر ببرد.

4. رفتارهای نامناسب: کودکان ممکن است به‌عنوان پاسخ به سخنان ظالمانه، رفتارهای نامناسبی نشان دهند. این رفتارها ممکن است شامل ترس، خشم، عدم همکاری یا حتی آسیب رساندن به خود باشند.

5. انزوا: کودکان ممکن است به دلیل شنیدن مکرر سخنان ظالمانه والدین سمی به انزوا بروند و اجتناب از تعامل با دیگران را انتخاب کنند. این می‌تواند به تضعیف مهارت‌های اجتماعی و ایجاد احساس تنهایی منجر شود.

6. خود آسیبی و افکار خودکشی: سخنان ظالمانه مکرر والدین کنترل‌گر ممکن است کودک را به افکار منفی و حتی آسیب رساندن به خود و افکار خودکشی سوق دهند. این موضوع جدی و قابل‌توجه است و نیازمند مراقبت و توجه والدین و متخصصان روان‌شناسی است.

7. تأثیر بر خود تصویر: سخنان ظالمانه والدین سمی ممکن است به شکل عمده‌ای تأثیر بر تصویری که کودک از خود دارد بگذارند. او ممکن است تصور کند که نیازهای دیگران در اولویت قرار دارند و خودش مستحق عشق و احترام نیست.

8. تحت فشار قرار گرفتن در موقعیت‌های اجتماعی: کودک ممکن است ترس از سخنان ظالمانه والدین سمی در موقعیت‌های اجتماعی داشته باشد و اجتناب از شرکت در فعالیت‌ها و تعاملات اجتماعی را انتخاب کند.

در کنار این تاثیرات منفی، تأثیرات مثبت و نهایی از اهمیت تشویق، حمایت و سخنان مثبت نیز قابل‌توجه است. والدین و مراقبین می‌بایست در توجه به این نکات، تلاش کنند تا محیطی پر از احترام، حمایت و ارتباط مثبت برای کودکانشان ایجاد کنند؛ همچنین، درصورتی‌که کودک تحت‌تأثیر زخم‌زبان و سخنان ظالمانه قرار دارد، مشاوره و کمک حرفه‌ای را جدی بگیرید.

User

والدین کنترل‌گر و کمال‌گرا و انتظارات غیرممکن از فرزندان

سوزان فوروارد بیان می‌کند که انتظارات غیرممکن که فرزندان باید کامل باشند، محرک شایع دیگری برای حملات لفظی شدید هستند. بسیاری از والدین سمی و تندزبان خود انسان‌های موفقی هستند، اما در اغلب موارد، استرس شغلی در خانه‌هایشان به‌وفور یافت می‌شود. والدین کمال‌گرا ظاهرا براساس این توهم عمل می‌کنند که اگر فقط می‌توانستند کودکانشان را به درجات عالی برسانند، خانواده کاملی می‌شدند. آن‌ها فشار برقراری ثبات در خانواده را بر دوش فرزند می‌اندازند تا از این حقیقت بگریزند که خودشان به‌عنوان والدین نمی‌توانند ثبات را به خانواده عرضه کنند. فرزند شکست می‌خورد و به مقصر تمام مشکلات خانواده مبدل می‌شود. بار دیگر، تقصیر به گردن طفل بیچاره می‌افتد.

والدین سمی کمال‌گرا چه آسیب‌هایی به فرزندان خود خواهند زد؟

ChatGPT

والدین سمی کمال‌گرا تمایل دارند که همه چیز را به طور کامل و بی‌نقص انجام دهند و انتظار دارند که فرزندانشان نیز در همه زمینه‌ها بی‌نقص و عالی عمل کنند. این الگوی تفکر می‌تواند تاثیرات منفی زیادی بر روح و روان فرزندان داشته باشد:

1. کاهش اعتماد به نفس: فرزندان والدین کنترل‌گر و کمال‌گرا ممکن است به دلیل انتظارات بالا و نپذیرفتن اشتباهات خود، اعتماد به نفس کمتری داشته باشند و احساس کنند هر چه که انجام بدهند کافی نیست.

2. ترس از نقدها: به دلیل فشارهای کمال‌گرایانه، فرزندان ممکن است ترس از نقدها و انتقادها داشته باشند و بخواهند همیشه از نظر والدین‌شان قابل قبول باشند.

3. تضعیف خلاقیت: فشارهای کمال‌گرایی ممکن است باعث کاهش خلاقیت در فرزندان شود، زیرا آن‌ها ترجیح می‌دهند به عبارت‌ها و انتظارات دیگران عمل کنند تا خودشان را آن گونه که هستند بیان کنند.

.اضطراب و استرس: انتظارات بالا و ترس از نقدها می‌توانند به ایجاد اضطراب و استرس در فرزندان منجر شوند. آن‌ها همچنین ممکن است به دلیل ترس از عدم توانایی در کنترل رفتارها یا عملکردهایشان احساس کنند که همیشه در حال نقض توقعات والدین سمی هستند.

5. تشویق به رفتارهای منفی: فشارهای والدین کنترل‌گر و کمال‌گرا ممکن است باعث شود فرزندان از راه‌های نامناسبی برای برآورده کردن انتظارات والدینشان استفاده کنند، از جمله تقلب یا تغییر رفتارها به شکل مصنوعی.

6. کمبود مهارت‌های اجتماعی: به دلیل تمرکز بر خود و بی‌توجهی به نیازهای دیگران، فرزندان ممکن است مهارت‌های اجتماعی کمتری تجربه کنند و در ارتباط با دیگران دچار مشکل شوند.

7. افسردگی: فشارهای کمال‌گرایی می‌توانند به افزایش خستگی، ناامیدی و افسردگی در فرزندان منجر شود. احساس ناتوانی در برآورده‌ کردن انتظارات و توقعات ممکن است احساسات افسردگی را تشدید کند.

8. خودآسیبی و اضطراب: فشارهای والدین کنترل‌گر و کمال‌گرا ممکن است در فرزندان به افکار خودکشی، خودآسیبی و اضطراب منجر شود.

برای کمک به کودکان در مواجهه با والدین کمال‌گرا، والدین می‌توانند به توجه به نیازها و علاقه‌های واقعی کودکانشان، تشویق به خلاقیت و خود بیانی، ایجاد فضای آموزشی و پذیرایی از اشتباهات و انجام تمرین‌های تنفس و مدیتیشن کمک کند. در مواجهه با اثرات منفی کمال‌گرایی، مشاوره روان‌شناسی نیز می‌تواند بسیار مفید باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *