فهرست مطالب
در گفتگوی سوم دربارهی والدین سمی نوشتهی سوزان فوروارد، سخنان ظالمانه و راههای نفوذشان در فرزندان گفتگو کردیم. به کار بردن جملاتی همچون” این را فقط برای خیر و صلاح خودت میگویم” ، ” موفق باشی؛ اما میدانم شکست میخوری”، و… توسط والدین کنترلگر بر عمق جان فرزند نفوذ میکند و در تمام ابعاد شخصیتی و هویتی وی ریشه میدواند همچنین آثار و تبعات کمالگرایی را بررسی کردیم. در ادامه گفتگو…
User
کودکآزاری، کتکزدن، نقرهداغ کردن
سردرگمی و اختلافنظرهای زیادی در تعریف سوءرفتار جسمانی وجود دارد. بسیاری بر این باور هستند که والدین نهتنها حق دارند از تنبیه بدنی علیه کودکان خود استفاده کنند، بلکه این مسئولیت آنها است؛ اما امروزه هنجارهای سختگیرانهای به وجود آمده است.
والدین سمی و کودکآزار به نظر خصوصیات مشترکی دارند. آنها در کنترل هوسهایشان بسیار ضعیف هستند. آنها هر زمان که احساسات منفی داشته باشند و نیاز داشته باشند آنها را تخلیه کنند به کودکانشان حملهور میشوند.
چه گذشته و ویژگیهایی در والدین سمی منجر به روی آوردن آنها به تنبیه بدنی کودکان خود خواهد شد؟
ChatGPT
تنبیه بدنی کودکان تاکنون یک موضوع مورد بحث و تأمل بوده است. برخی از گذشته و ویژگیهایی که ممکن است منجر به تمایل والدین به تنبیه بدنی کودکان شوند، عبارتاند از:
1. تربیت گذشته: والدین کنترلگر ممکن است تجربهها و تربیتی که خود در کودکی داشتهاند را بهعنوان مدل برای تربیت کودکانشان استفاده کنند. اگر والدین در کودکی تنبیه بدنی تجربه کرده باشند، این ممکن است در تصمیمگیریهایشان تأثیرگذار باشد.
2. استفاده از راههای سنتی: والدینی که به روشهای سنتی تربیت شدهاند، ممکن است به تنبیه بدنی روی آورند؛ چرا که این روش در فرهنگ آنها بهعنوان راهی برای تربیت کودکان معرفی شده است.
3. فشارهای اجتماعی: فشارهای اجتماعی و تاثیرات خانواده، دوستان و جامعه میتوانند والدین را به تنبیه بدنی کودکان ترغیب کنند. بهعنوان مثال، در برخی فرهنگها ممکن است تنبیه بدنی بهعنوان راهی برای حفظ احترام و نظم در خانواده تلقی شود.
4. فرمانبرداری برای کنترل کردن رفتارها: والدین سمی ممکن است به تنبیه بدنی روی آورده تا با اعمال ترس به کودکان، توانایی کنترل رفتارها و اطاعت از آنها را تضمین کنند.
5. ناتوانی در مدیریت احساسات: والدینی که ناتوانی در مدیریت احساسات خود دارند، ممکن است به تنبیه بدنی تمایل داشته باشند؛ زیرا این روش بهنوعی راهی سریع برای خلاصی از فشارهای احساسی به نظر میرسد.
6. عدم آگاهی از روشهای جایگزین: والدین کنترلگر ممکن است به دلیل عدم آگاهی از روشهای مؤثرتر تربیتی و مدیریت رفتارها، به تنبیه بدنی روی آورند.
بههرحال مهم است که تاکید کنم که تنبیه بدنی کودکان اثرات منفی جبرانناپذیر بر روان و جسم کودکان میگذارد. تحقیقات نشان داده است که این نوع تنبیهات میتواند باعث افزایش خشونت در کودکان، افت میزان اعتمادبهنفس، مشکلات رفتاری، اختلالات روانی و اجتماعی و حتی ازدستدادن ارتباط احساسی میان والدین سمی و کودکان شود. بهتر است از روشهای تربیتی مثبت، تشویق کننده و مبتنی بر تفهیم و ارتباط احساسی با کودکان استفاده کنید.
User
زنها بدون مردها نمیتوانند زندگی کنند
به تعداد والدین، اعتقادات متنوع و متفاوت وجود دارد. آنها استخوانبندی ادراک عقلانیمان از جهان را شکل میدهند و احساسات و رفتارهایمان گوشت و پوست این اسکلت هستند. وقتی والدین کنترلگر اعتقادات تحریف شده را به خورد ما میدهند، اعتقادات و رفتارهایمان شاید، مانند اسکلت زیربنایشان به انحراف کشیده شوند. مثل همین اعتقاد که زنها نمیتوانند بدون مردها زندگی کنند.
این اعتقاد که زنها بدون مردها درمانده و بیپناه میشوند، ریشه در چه باور و اعتقادی دارد؟
ChatGPT
این نوع اعتقادات و باورها معمولا از ترکیب عوامل فرهنگی، اجتماعی، تاریخی و روانشناختی نشأت میگیرند. این اعتقاد که زنها بدون مردها درمانده و بیپناه میشوند، میتواند از ریشههای زیر نشأت گرفته باشد:
1. ساختارهای اجتماعی تاریخی: در بسیاری از جوامع تاریخی، مردان بهعنوان تامینکنندگان و محافظان خانواده شناخته میشدند و بهخصوص در شرایطی که منابع و امنیت به مردان وابسته بود. این تصویر غالب که مردان حمایتکننده و مسئول و زنان نیازمند و بیپناه هستند، در ذهنیت جامعه تأثیرگذار بوده است.
2. تأثیرات فرهنگی و دینی: در بسیاری از فرهنگها و ادیان، نقشها و مسئولیتهای مختلفی برای مردان و زنان تعریف شدهاند. این تعاریف میتوانند بهنوعی تفاوتها را در نقشها و قدرتهای جنسیتی ارتباط دهند و ممکن است تصویری از زنان بهعنوان ضعیف و مردان بهعنوان قدرتمند را ترویج کنند.
3. تأثیر رسانهها و فرهنگ جاری: رسانهها و فرهنگ جامعه میتوانند به تشدید این اعتقادات کمک کنند. در فیلمها، تلویزیون، تبلیغات و داستانهای مختلف، تصویر زنان بهعنوان افراد نیازمند و مردان بهعنوان محافظان، معمول است.
4. عوامل روانشناختی: برخی افراد ممکن است به دلیل تجربههای شخصی، نگرانیهای اجتماعی، افتخارات شخصی یا حتی عدماطمینان به خود، به این نوع اعتقادات تمایل داشته باشند. احساس نیاز به پناه و امنیت میتواند نمونهای از این اعتقادات باشد.
در نهایت، مهم است به این نکته توجه کنیم که این اعتقادات نهتنها نادرست و ناعادلانه هستند، بلکه به جامعهها و افراد کمک نمیکنند تا توسعهی پایدار و ارتقاء جنسیتی را تجربه کنند. جوامع باتوجهبه تغییرات اجتماعی، آگاهی از اهمیت تساوی جنسیتی و تشویق به نقشها و مسئولیتهای متفاوت برای همه اعضا، میتوانند به شکلی بهتر و عادلانهتر از جنسیتها استفاده کنند.
User
نحوه برخورد والدین سمی
والدین کنترلگر با ترس و سرخوردگی به تهدیدها پاسخ میدهند و به تبعات به وجود آمده برای فرزندانشان توجه کمی دارند. شایعترین مکانیسم مقابله والدین سمی عبارتاند از: انکار، برونافکنی، کیسهبوکس، مثلثی سازی، رازداری.
وقتی از نگاه نظام خانواده به والدین کنترلگر نگاه میکنید، بسیاری از رفتارهای خودتخریبیتان عیان میشوند و به درک نیروهای قدرتمند هدایتگر رفتار والدینتان و نهایتاً خودتان نزدیکتر میشوید.
درک شروع تغییر است و گزینهها و انتخابهایی را جلوی پایتان میگذارد؛ اما دیدن مسائل از یک زاویه جدید کافی نیست. آزادی حقیقی از بند اسارت والدین سمی چگونه حاصل میشود؟
ChatGPT
آزادی حقیقی از بندهای اسارت والدین سمی یک فرایند پیچیده است که نیازمند آگاهی، تعهد، تحلیل دقیق و تلاشهای پیوسته است. در ادامه تعدادی از مراحل مهم برای حصول آزادی حقیقی از بند اسارت والدین کنترلگر را میآوریم:
1. آگاهی از وضعیت: ابتدا باید آگاهی داشته باشید که آیا واقعا در بند اسارت والدین سمی قرار دارید یا خیر. این به معنای بررسی نگاهها، باورها، اعتقادات و رفتارهایی است که ممکن است به شما اجازهی کافی برای اعمال انتخابهای شخصی ندهند.
2. تحلیل و ارزیابی: ارزیابی دقیق و تحلیل موقعیتها، دلایل احتمالی برای اسارت والدینی، تأثیرات آن بر زندگی و روان شما و شناسایی الگوها و علل احتمالی میتواند کمک کند تا بهتر بفهمید چگونه در این وضعیت قرار گرفتهاید.
3. آگاهی از حقوق خود: شناختن حقوق و حقیقت اینکه به عنوان یک فرد بالغ و مستقل دارای حقوقی مانند تصمیمگیری در زندگی شخصی، انتخابهای تربیتی و مسائل مرتبط با خودتان هستید، اولین گام به سمت آزادی حقیقی است.
4. آشنایی با الگوها: ممکن است الگوهایی از والدینی در زندگیتان تکرار شده باشد که منجر به اسارت والدین سمی شما شدهاند. شناسایی این الگوها و فهم علل آنها میتواند به کشف مسیری برای تغییر و بهبود کمک کند.
5. تعامل با والدین: ارتباط با والدین سمی و بحث با آنها در مورد انتظارات، احساسات، نگرانیها و حقوق شما میتواند در فهم بهتر مسائل و پیشنهاد راهحلها کمک کند.
6. خودشناسی و توانمندیهای شخصی: تقویت خودشناسی، اعتمادبهنفس و توانمندیهای شخصی میتواند به شما در تصمیمگیریهای مستقل و آگاهانه کمک کند.
7. پشتیبانی مشاوره: درصورت لزوم، به دنبال پشتیبانی مشاوره از فردی مجرب و متخصص در زمینههای مرتبط با ارتباطات خانوادگی، تربیت کودکان و روانشناسی بگردید.
آزادی حقیقی از بند اسارت والدین کنترلگر نیازمند زمان، تاثیرگذاری و تلاشهای پیوسته است. این فرایند ممکن است با چالشهایی همراه باشد، اما در نهایت میتواند به بهبود کیفیت زندگی شما و ارتباطات خانوادگی منجر شود.
User
بخشش اجباری نیست!
بهواقع لازم نیست که والدین سمی را ببخشید تا احساس بهتری درباره خودتان داشته باشید و زندگیتان را تغییر دهید. بخشش هیچ تغییر معنادار و با دوامی برای شما ایجاد نخواهد کرد. بخشش دو جنبه دارد: چشمپوشی از نیاز به انتقام و تبرئه مقصر از مسئولیت. انتقام خیلی نرمال اما یک انگیزه منفی است و شما را به سمت رویاهای وسواسی درباره ضربهزدن برای کسب رضایت میکشاند و سرخوردگی و بدبختی زیادی را پدید میآورد.
گاهی بخشش اجازه نمیدهد که ما به درک درستی از اینکه یک رفتار ظالمانه بوده است برسیم. بخشش والدین سمی در چه مواقعی کمککننده نخواهد بود؟
ChatGPT
بخشش یک مفهوم پیچیده است که در برخی مواقع میتواند به بهبود روابط و حل مشکلات کمک کند؛ اما در بسیاری از موارد، ممکن است نقایص والدین کنترلگر را پنهان کند و از دستیابی به درک درست از رفتارهای ظالمانه جلوگیری کند. در موارد زیر، بخشش والدین سمی ممکن است کمککننده نباشد:
1. محرومیت از تجربه عواقب: والدین سمی ممکن است با بخشش کودکان خود بهخاطر موقعیتهایی که ایجاد کردهاند، اجازه دهند که تجربه عواقب رفتارهایشان را نداشته باشند. این میتواند باعث ازدسترفتن یادگیری مهمی برای کودکان شود.
2. انکار و تأیید نکردن آسیبها: بخشش بیدلیل میتواند منجر به انکار آسیبها و ضررهای ایجاد شده توسط رفتارهای ظالمانه شود و این کمک نمیکند تا والدین و کودکان به طور صحیح با مشکلات مواجه شوند و از آنها یاد بگیرند.
3. تأکید بر فراموش کردن: بخشش بیدلیل ممکن است والدین سمی را تشویق کند تا از کودکان خود بخواهند رفتارهای ظالمانه را فراموش کنند، در حالی که این موضوع میتواند در آینده باعث مشکلات روانی و اجتماعی بشود.
4. نداشتن مرزهای سالم در رفتارها: بخشش بیدلیل میتواند والدین کنترلگر را به این نتیجه برساند که هرگونه رفتار ظالمانه میتواند با بخشش مورد ترمیم قرار گیرد، بدون اینکه ضرورت تغییر در رفتارهای مضر وجود داشته باشد.
در کل، بخشش باید با آگاهی از واقعیتها، تأکید بر تعلیم و یادگیری از اشتباهات و ارتقاء روابط سالم صورت گیرد. اگر بخشش بهصورت نادرست و بیدلیل انجام شود، ممکن است نوعی ازدستدادن فرصت برای بهبود و تغییر مثبت رفتارها و ارتباطات باشد.
User
گهگاه خودخواه بودن اشکالی ندارد!
استقلال احساسی بدان معنا نیست که شما باید کاملا با والدین کنترلگر قطع رابطه کنید، بلکه این مفهوم را میرساند که میتوانید بخشی از خانواده و در عینحال، یک فرد مستقل باشید؛ یعنی میتوانید خودتان باشید و به والدینتان اجازه دهید خودشان باشند. همه باید تعادلی بین توجه به خودمان و نگرانی درباره احساسات دیگران بیابیم.
هیچکس کاملا آزاد از میل به تایید دیگران نیست و هیچ انسانی تماما آزاد از یکجور وابستگی احساسی نیست. باتوجهبه اجتماعی بودن، انسان چطور میتواند استقلال احساسی ازدسترفته در مواجهه با والدین سمی را احیا کند؟
ChatGPT
درست است که هیچ انسانی کاملا آزاد از میل به تایید دیگران نیست و به دلایل مختلف، از جمله محیط اجتماعی و فرهنگ، انسانها به طور طبیعی به تعامل با دیگران و تأثیرگذاری آنها نیاز دارند. اما این نیاز به تأثیرگذاری اجتماعی و وابستگی احساسی نباید به یک اسارت تبدیل شود که از حقوق و استقلال شخصی انسان کاسته شود. به شرح زیر میتوانید برخی از راهکارها را برای استقلال احساسی در مواجهه با والدین کنترلگر در نظر بگیرید:
1. شناخت و فهم خود: برای دستیابی به استقلال احساسی، ابتدا باید خودتان را بهخوبی شناخته و فهمیده باشید. شناخت قوتها و ضعفهای خود، اعتقادات و ارزشهای شخصی، میلها و ترسهایتان به شما کمک میکند تا بهتر بفهمید کدام وقتها و در مقابل چه شرایطی به تأثیرگذاری دیگران حساستر هستید.
2. تربیت مستقل: به طور کلی تجربه انجام تصمیمها، مسئولیتپذیری و حل مشکلات میتواند استقلال احساسی را تقویت کند. والدین تا حد ممکن باید فرزندان خود را به انجام این نوع فعالیتها تشویق کنند.
3. تقویت اعتمادبهنفس: اعتمادبهنفس نقطه کلیدی در تقویت استقلال احساسی است. تجربههای موفقیتآمیز و تغذیه مثبت از اعتمادبهنفس میتواند شما را تقویت کند تا بهتر با فشارها و نظرات دیگران برخورد کنید.
4. آگاهی از تأثیرگذاریها: شناخت دقیق از تأثیرگذاریهای اجتماعی و فرهنگی که ممکن است موجب وابستگی احساسی شود، به شما کمک میکند تا در مقابل آنها مقاومت نشان دهید و انتخابهای بهتری انجام دهید.
5. تقویت مهارتهای ارتباطی: مهارتهای ارتباطی به شما کمک میکنند تا بتوانید به دیگران نیازها و مرزهایتان را بهوضوح انتقال دهید. این مهارتها میتوانند به شما در مواجهه با والدین سمی و سخنان ظالمانه آنها کمک کنند تا مرزهای شخصی خود را برای آنها تعیین کنید.
6. پشتیبانی حمایتی: در صورت لزوم، از منابع حمایتی و مشاوره استفاده کنید. متخصصین میتوانند به شما در افزایش استقلال احساسی کمک کنند و نقاط ضعف را تشخیص داده و تا رسیدن به تغییرات مثبت، راهنمایی کنند.
همیشه به یاد داشته باشید که استقلال احساسی یک فرایند طولانی است و تغییرات نیازمند زمان، تلاش و پیوستگی است.