کتاب قانون جذابیت – گفتگو سوم

کتاب قانون جذابیت – گفتگو سوم

در بخش دوم کتاب قانون جذابیت اثر جری و استر هیکس آموختیم که چگونه می‌توانیم قدرت جذبمان را ارتقا دهیم و همچنین بدانیم که در زندگیمان چه چیزی می‌خواهیم و موفقیت از نظر کتاب به چه معناست. حال به ادامه گفتگو می‌پردازیم.

User

دانش خلاقیت برنامه‌ریزی شده در مسیر

حقیقت این پروسه را می‌توان قانون آفریدن نامید، چرا که این پروسه باعث می‌شود که به طور ناخواسته اتفاق بیفتد، چه جز خواسته‌هایتان باشد و چه نباشد فرقی نمی‌کند، مهم آن است که در مورد آن فکر خود را مشغول و صرف آن کرده‌اید حالا شاید از سر کمبود‌هایتان باشد، به هر حال فرقی نمی‌کند قانون آفریدن به آنچه که شما فکر می‌کنید دست به کار می‌شود.

اگر بخواهیم از لحاظ مادی به این قانون نگاه کنیم دو قسمت اساسی مشاهده می‌شود:

1. مرحله شروع به فکر کردن

2. مرحله امید و انتظار نسبت به تحقق افکار ذهنتان

اما از لحاظ غیرمادی معتقد هستیم که هر دو مرحله همزمان با هم اتفاق خواهد افتاد چرا که بین این دو مرحله فاصله‌ای وجود ندارد. اکثر انسان‌ها از قدرت افکارشان خبر ندارند و نمی‌دانند که چه جذب قدرتمندی را در خود دارند که به اصطلاح همان قانون جذب است که انرژی ماورایی در خود دارد.

چرا قانون جذب در مردم به پایداری اعتقادی نرسیده ‌است؟

چون که انسان‌ها بیشتر به عملکرد‌هایشان وابسته هستند و در مورد آن درست فکر نمی‌کنند. درست است که ما در مورد مهم بودن نحوه‌ی عملکرد صحبت کردیم اما شما با نحوه‌ی عملکرد، زندگی و اهداف خود را نمی‌سازید. از زمانی که به این توانمندی برسید که قدرت فکری خودتان را درک کنید و افکار سنجیده و هدفمندانه‌ای را داشته باشید می‌توانید قدرت نفوذ خواستن را کشف کنید و از آن استفاده ببرید.

وقتی به طور دقیق و کامل خود را نسبت به اتفاقی یا موضوعی آماده کرده‌اید و پر انرژی رخداد افکار خود را پیش‌بینی می‌کنید، قاعدتاً مدت زمان کمتری را صرف خواهید کرد نسبت به آن زمانی که افکار خود را مورد بررسی قرار نداده‌اید، که باعث خواهد شد رضایت خود را در برابر آن کسب کنید و روحیه مضاعفی را به خود بدهید تا در موارد دیگر الگو قرار دهید و بهتر از دفعه قبل عمل کنید.

می‌توان گفت که در بیمارستان‌ها پر از افرادی است که به دلیل افکار نادرست و غلط، هزینه‌های درمانی را تاوان می‌دهند و از عمر و زندگیشان  بی‌دلیل کاسته می‌شود، آن‌ها قصد نداشتند که  بیمار شوند اما ندانسته خود را مریض کرده‌اند و گرفتار شدند.آن‌ها به دلیل اینکه افکار و انتظارات و پیش‌بینی‌های نادرست گرفته‌اند به این اوضاع دچار شده‌اند تا برای جبران آن دست به کار شوند.

شما باید سعی کنید که بتوانید قبل از فعالیت‌هایتان برنامه‌ریزی کنید، چرا که باعث می‌شود به بهترین شکل ممکن کار خودتان را به جلو هدایت کنید و همان‌طور که مطلوب است و باب نظر شما است انجام دهید. این یکی از قسمت‌های لذت‌بخش در دنیای مادی است.

اگر خلاقیتی که شما در هدفتان استفاده می‌کنید به موقع و درست نباشد چه پیامدی را به دنبال خود دارد؟

ChatGPT

اگر خلاقیت در هدف‌گذاری من به موقع و درست نباشد، ممکن است منجر به نتایج نامطلوب یا عدم دستیابی به اهداف باشد. این ممکن است باعث تضعیف توانایی حل مسائل، تاخیر در پیشروی به سمت اهداف، یا تصمیم‌گیری‌های نادرست شود. برای موفقیت، خلاقیت باید با دقت و درستی به هدف‌گذاری اعمال شود.

User

شما برای استفاده از قدرت تفکر خلق شده‌اید

همگی شما برای یک هدفی خلق شده‌اید و پا به عرصه گذاشته‌اید تا از عقل و شعور خود استفاده کنید و این قدرت را دست کم نگیرید و شکرگزار این خلقت باشید. این عرصه مادی بیهوده نیست و برای شناخت شما ایجاد شده‌ است، تا شما بعد روحانی خودتان را به کار بیندازید و تفکر کنید که هدف چه بوده‌ است.

شما آمده‌اید چون خواهان و لازمه‌ی تجربه کردن در این عرصه مادی بوده‌اید. می‌توان گفت که این اولین بار نیست که شما این تجربیات مادی و غیرمادی را تجربه می‌کنید، ممکن است تجربه کرده‌ باشید، اما این بعد فیزیکی شما است که توانایی درک این موضوع را نخواهد داشت. اما درواقع حقیقت همین است که شما پا به این جهان مادی نهادید تا با تفکر، خودتان را شکوفا کنید و به چیزی بزرگتر و فراتر برسانید.

هدف از خلقت انسان چه بوده و چرا باید در مورد آفرینش تفکر کرد؟

ChatGPT

هدف انسان از دیدگاه‌های مختلف دینی، فلسفی و علمی مورد بحث قرار گرفته است. از نظر دینی، هدف انسان ممکن است باورهای مذهبی مخصوص به هر فرهنگ باشد و ممکن است به خدا، آگاهی یا تطهیر روحی اشاره داشته باشد.

از دیدگاه فلسفی، هدف انسان ممکن است به دنبال یافتن معنا و هدف زندگی باشد. فیلسوفان مختلف مفاهیم مختلفی از هدف انسان ارائه داده‌اند.

از دیدگاه علمی و تفکری، انسان به عنوان یک موجود هوشمند و خلاق تصور می‌شود که قدرت تفکر و ابداع دارد. به عنوان یک جنبه اصیل از ذات انسانی، تفکر و خلاقیت به انسان این امکان را می‌دهد که مسائل پیچیده را بررسی کرده، جواب‌های نوآورانه بیابد و به تکامل جامعه و علمی کمک کند.

بنابراین، در مورد آفرینش تفکر کردن مهم است چرا که این تفکر ممکن است به کشف معنا و هدف زندگی کمک کند و به انسان امکان می‌دهد تا برای بهبود جامعه و زندگی خود اقدام کند.

User

فرد درونی‌ام با من صحبت می‌کند

شما باید این را بدانید که خودتان خالق همه چیز و تجربیاتتان هستید، قطعا برای هر آدمی لذت‌بخش خواهد بود که خودش می‌تواند همه‌ چیز را بر اساس آنچه می‌خواهد تعیین کند و وقایع اتفاق افتاده در طول روز ساخته دست خودش خواهد بود. اگرچه که این مورد لذت‌بخش به نظر می‌رسد، از طرفی تفکر نادرست می‌تواند علاوه بر خراب کردن زندگی فردی، زندگی اشخاص دیگر را نیز دچار تزلزل کند و آسیب همه جانبه وارد کند. به همین دلیل گفته می‌شود که نسبت به آن هدفمندانه و با برنامه‌ریزی گام خودتان را بردارید تا دچار اتفاق ناگوار نشوید و مسیر را برای خود و‌ دیگران تلخ نکنید.

ما در اصل می‌خواهیم به شما بگوییم که درون شما بعد غیرمادی وجود دارد که شما را برای انجام راه درست راهنمایی می‌کند و خیر و شر را به شما نشان خواهد داد، او شریکتان است که هرجا و هرمکان و زمان در کنار شما خدمت می‌کند که او را وجدان خویش می‌نامند.

شما جزئیات زندگی خود را قبل از اینکه به همراه بدن فیزیکی وارد دنیای مادی شوید به یاد نمی‌آورید؛ اما وجدان درونی شما نسبت به همه آنچه که بر شما گذشته دانا است و شما را هدایت می‌کند، او همواره سعی در آگاه‌سازی شما دارد تا یک زندگی پر از شادی و نشاط را در بر داشته‌ باشید.

حال ممکن است برای شما سوال پیش بیاید که چرا گذشته را نشان نمی‌دهد؟

دانستن گذشته برای ما چیزی جز منحرف کردنمان از قدرتی که می‌توانید در اختیار داشته باشید ندارد. بعد روحانی و برتر شما همیشه با شما در ارتباط خواهد بود و این کار را از ابتدای زندگیتان انجام داده است. این وصل شدن و ارتباط به روش‌های مختلف انجام می‌شود، برای مثال: در فرم احساسات وقتی بروز می‌یابد شما حسی را تجربه خواهید کرد که از درونتان فوران می‌کند و حس خوشایند و لذت درونی را تجربه می‌کنید که همان لحظه کیفیت بهتر و قوی‌تر در درون خود می‌بینید که همان ارتباط با بعد روحی خویش است.

وجدان چگونه می‌تواند ما را در انجام امورات خویش راهنمایی کند؟

ChatGPT

وجدان اخلاقی می‌تواند نقش مهمی در راهنمایی انجام امورات خویش ایفا کند. وجدان به عنوان یک نوع ادراک داخلی از اخلاقیات و اصول اخلاقی عمل می‌کند و در تصمیم‌گیری‌ها و انتخاب‌های روزمره تأثیرگذار است.

در زیر توضیح داده شده است که چگونه وجدان می‌تواند ما را در انجام امورات خود راهنمایی کند:

1. ارزیابی انتخاب‌ها: وجدان به شما کمک می‌کند تا انتخاب‌ها و تصمیمات خود را از نظر اخلاقی ارزیابی کنید. این ارزیابی شامل سوالاتی مانند “آیا این تصمیم اخلاقی است؟” یا “چگونه این تصمیم تأثیری بر دیگران دارد؟” می‌شود.

2. تعهد به اصول اخلاقی: وجدان می‌تواند شما را به تعهد به اصول اخلاقی و ارزش‌هایی نظیر صداقت، عدالت و مسئولیت‌پذیری تشویق کند.

3. جلوگیری از پشتیبانی از اقدامات نادرست: وقتی وجدان شما در مورد یک اقدام نادرست یا ناپسند شما هشدار می‌دهد، ممکن است شما از انجام آن اقدام منع شوید.

4. ایجاد احساس گناه و پاداش: وجدان ممکن است پس از انجام یک اقدام اخلاقی خوب، به شما احساس رضایت و پاداش بدهد، در حالی که برای اقدامات نادرست، احساس گناه و پشیمانی ایجاد می‌شود.

5. توسعه کمال‌طلبی: وجدان می‌تواند شما را به تلاش برای بهبود خود و کمال‌طلبی ترغیب کند.

6. ایجاد انگیزه برای خیرخواهی: وجدان می‌تواند شما را به خیرخواهی و خدمت به دیگران تشویق کند.

وجدان به عنوان یک نهاد داخلی اخلاقی در شخصیت انسان نقش مهمی ایفا می‌کند و می‌تواند در تصمیم‌گیری‌ها و انجام امورات روزمره به عنوان یک راهنما عمل کند تا به ارتقاء اخلاقی و رفتار اصولی کمک کند.

User

باید بتوانید به هدایتگر درونتان اطمینان کنید

اکثر انسان‌ها احساس و سیرت ذاتی خود را کنار می‌گذارند و آن را با عقاید دیگرانی چون خانواده، معلمان، متخصصان و رهبران جایگزین می‌کنند. اما باید این را بدانید که هرچقدر توجه خود را به دیگران بدهید از هشدارها و راهنمایی‌های درونی خودتان دور خواهید شد که بسیار می‌تواند ضربه بدی را وارد کند.

به همین دلیل است که خیلی اوقات سعی داریم که دوستان خود را که از هدایتگر درونی خودشان فاصله گرفتند را دوباره به درون خودشان متصل کنیم تا درست تصمیم بگیرند و فکر کنند، چرا که آن‌ها اقناع شده‌اند که خطا و اشتباه جزئی از زندگی آن‌ها و سرنوشت بوده و کاری از دست‌ آن‌ها بر نمی‌آید، نسبت به همه چیز واهمه دارند و نمی‌توانند به شخص درونیشان اعتماد کنند چرا که به این موضوع معتقدند که همیشه دیگرانی وجود دارند که بهتر از خودشان است تا برایشان بهترین تصمیم را بگیرد. اما باید گوشزد کرد که شما کی هستید و چه قدرت و ارزشی را دارید. باید یادآور شویم که چرا به این زمان و مکان آورده شده‌اید، خودتان را به یاد آورید.

آنچه که واقعا تعجب‌آور است این است که اکثر انسان‌ها به خود اعتماد ندارند؛ در صورتی که تنها چیزی که می‌تواند تکیه‌گاه و پشتیبان باشد آن چیزی است که درون خودتان وجود دارد و از درون سرچشمه می‌گیرد. آن‌ها به اشتباه بیشتر عمرشان را درگیر پیدا کردن دیگران و افرادی برتر از خود بوده‌اند و غافل از اینکه برتر از خودشان وجود نخواهد داشت، آن‌ها به دنبال معلم دیکته هستند تا درست و غلط آن‌ها را بگوید. از طرفی دیگر به دنبال این هستند که عقاید و باورهای خودشان را همچون میخ‌ آهنی در سر افراد فرو کنند تا بتوانند افکار خود که مربوط به هزاران سال پیش است را با زندگی امروزی تطبیق دهند تا خودشان اذیت نشوند و در ملا عام قرار نگیرند، این عمل آن‌ها کاملا باطل بوده و موجب سرگردانی می‌شود.

هیچ‌وقت به دنبال قوانین جامع و کامل و بدون تغییر نباشید چون وجود نخواهد داشت. همه چی به مرور زمان پیشرفت می‌کند، حتی خودتان در حال رشد هستید پس انتظاری نمی‌رود که قوانین ثابت بماند و رشدی نداشته باشد. همه چیز بسته به زمان و موقعیت تغییر می‌کند و متناسب با آن شرایط  تطبیق پیدا می‌کند.

چیزهایی که الان در اختیار دارم چگونه به من رسیده ‌است

اگر به انسان‌ها بگوییم که شما خودتان خالق و سازنده‌ی واقعی زندگیتان هستید با استقبال رضایت‌بخشی از جانب آن‌ها روبه‌رو خواهیم شد، چون اکثر آن‌ها تحت کنترل بودن زندگیشان برایشان ارزشمند است. اما اگر متوجه بشوند که تمام آنچه برای آن‌ها اتفاق می‌افتد به واسطه‌ی افکاری بوده که به سمت خود جذب کرده‌اند مقاومت نشان می‌دهند و از انجام مداوم آن خسته می‌شوند.

من تنها آفریننده‌ی تجربیات خودم هستم

سوالی که اینجا مطرح می‌شود: آبراهام، چگونه می‌توانم به وجود درونی خودم اعتماد کامل کنم؟ آیا اعتماد به شخص دیگری که برتر است و بر همه چی تسلط دارد بهتر نیست؟

جواب: شما زندگیتان را خودتان می‌سازید و به دلیل خواستن و علاقه‌تان به این عرصه خاکی فرستاده شده‌اید. شما برای اینکه خود را اثبات کنید به این دنیا وارد نشده‌اید. به اینجا آمده‌اید تا به هدف و رستگاری خود برسید و پیشرفت خود را به بهترین شکل ممکن ببینید و در عین حال شکرگزار پروردگار خود باشید.

حضور شما سبب گستردگی موجودات می‌شود و وجود شما به تمام جهان هستی سود می‌رساند. شما همیشه دنبال راهی هستید که به دیگران سودی برسانید و سبب شادی و نشاط آن‌ها شوید پس هر کاری که انجام می‌دهید در جهت منفعت آن‌ها بوده است. خطاها و درستی‌ها وجود ندارند بلکه تنها تطابق و غیرتطابق با اهداف تعیین کننده درستی و نادرستی وجود دارد.

مانند یک آهن‌ربا افکار مرتبط با یکدیگر را به سوی خویش جذب خواهم کرد

بخش اعظمی از تجربیات زندگی شما را قانون جذب تعیین می‌کند. شما به دلیل آگاهی جزئی که از این قانون دارید اصطلاح و تعابیری را در ذهن خود دارید.

 به طور مثال:

پرنده‌های همگون در یک اجتماع جمع می‌شوند.

یا خوب بهتر نصیبش می‌شود و بد بدتر.

User

ارتباط نزدیک بین خواستن و قبول کردن

فرض کنید که شما با خود می‌گویید می‌خواهم یک ماشین قرمز بخرم. حالا اگر نسبت به آن در توانایی خود مشکوک باشید. خلاقیت خودتان را خاموش می‌کنید. و هنگامی که با خود می‌گویید: یک ماشین جدید می‌خواهم برنامه آفریدن آن را آغاز کرده‌اید و نور امید را در دل خود روشن کرده‌اید و توانایی را در خود افزایش داده‌اید.

سعی کنید در راهی که پیش رو دارید افکار مثبت را در نظر بگیرید و از افکار منفی فاصله بگیرید، چون شما را از خواسته‌تان دور می‌کند و یا آن را به تاخیر می‌‌اندازد

آفریننده‌ی تجربه خویش کیست و افکار مرتبط چگونه جذب هم می‌شوند؟ بین خواستن و قبول کردن چه فاصله‌ای است؟

ChatGPT

آفریننده‌ی تجربه، خود شما هستید. این به این معناست که شما توانایی ایجاد و تشکیل دادن تجربه‌ها، افکار و احساسات خود را دارید. شما وقتی تجربه‌ای را ایجاد می‌کنید که ممکن است به عنوان یک افکار مرتبط با آن تجربه تشخیص داده شود، در واقع تصمیم می‌گیرید که چگونه به آن واکنش دهید و چه تعبیری از آن داشته باشید. افکار مرتبط با تجربه به عبارت دیگر، تعبیرهایی هستند که به تجربه‌ها اعطا می‌کنید.

بین خواستن و قبول کردن فاصله‌هایی وجود دارد:

1. خواستن: این به معنای داشتن انتظار یا تمایلی به وقوع یک تجربه خاص است. ممکن است انتظار داشتن یا خواستن کارهایی که به معنای مثبت یا منفی برای شما هستند، باعث شود که افکار مرتبط با آن تجربه را ایجاد کنید.

2. قبول کردن: این به معنای پذیرفتن و تعامل مثبت یا منفی با تجربه‌ها و افکار مرتبط با آن‌ها است. در این مرحله، شما به این فکرها پاسخ می‌دهید و می‌توانید تصمیم بگیرید که چگونه با آن‌ها کنار بیایید.

فاصله بین این دو در واقع ممکن است باشد که شما ممکن است چیزی را بخواهید یا انتظار داشته باشید (خواستن)، اما وقتی با آن مواجه می‌شوید، نحوه تعامل و پاسخ به آن را (قبول کردن) تعیین می‌کنید. این فرآیند ممکن است با توجه به نیازها و ارزش‌های شما تغییر کند و از آنجایی که شما آفریننده تجربه‌های خود هستید، اختیار دارید تصمیم بگیرید که چگونه با تجربه‌ها و افکار مرتبط با آن‌ها برخورد کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *