کتاب قانون جذابیت – گفتگو اول

کتاب قانون جذابیت - گفتگو اول

امروز درباره کتاب قانون جذابیت (The law of attraction) اثر استر و جری هیکس (Esther & Jerry Hicks) با هم گفتگو می‌کنیم که بیشتر درباره رسیدن به خود درونی و متافیزیک صحبت می‌شود. مسائلی که شما را به حقانیت زندگیتان می‌رساند و دلیل اصلی اینکه جری و استر تصمیم بر نوشتن این کتاب را داشتند، در ادامه گفته می‌شود.  پس با ما همراه باشید.

توضیحی مختصر از داستان و شخصیت‌های کتاب

در این کتاب بیشتر درباره‌ی شخصی به نام جری هیکس صحبت می‌کنیم. کسی که در یک خانواده غیرمذهبی به‌دنیا آمد ولی با توجه به اینکه اطرافیانش در این امور شرکت می‌کردند، تمایل پیدا کرد تا درباره آن اطلاعاتی بدست بیاورد. او تفکرات مختلفی را مورد بررسی قرار داد اما هر بار که با یک تفکر آشنا می‌شد، ناامیدی وجودش را فرا می‌گرفت. چرا که افراد هر فرقه به گونه‌ای از دین و اعتقادات خود صحبت می‌کردند که گویا تنها آن‌ها درست می‌گویند و سخن دیگران اشتباه است. این چندگانگی‌ها باعث شد تا او بیشتر در پی یافتن جواب سوال‌هایش باشد. او حتی از تخته احضار روح استفاده کرد اما نتیجه خاصی از این تخته نگرفت.

او در سال 1960 بیشتر جواب سوال‌هایش را از طریق آشنا شدن با یک کتاب به‌نام “ثروتمند بیندیش و رشد کن” اثر ناپلئون هیل گرفت. نکته اصلی این کتاب این بود که همه چیز به افکار شما بستگی دارد و واکنش‌ها و انعکاس زندگی شما نتیجه‌ی افکار شماست. او با مطالعه این کتاب توانست تجارت بین‌المللی خود را تاسیس کند و ارتباط خود را با دیگران بیشتر کند. اما همچنان به دنبال پاسخ سوالاتش بود. جری در سال 1980 با توجه به اینکه همچنان سوال‌هایی در ذهن خود داشت با استر که چندین پیش با او آشنا شده بود، ازدواج کرد. این ازدواج باعث شد که او احساس آرامش کند و از لحاظ ذهنی آرام شود. در یکی از روزهای زندگیشان، آن‌ها با کتابی به نام “سث از طریق جیم رابرت سخن می‌گوید” آشنا شدند (seth خدای باستانی مصر) جیم رابرت یکی از نویسندگانی مطرح در آن زمان بود که از ارتباط دنیای ماورایی با دنیای معمولی انسان‌ها سخن می‌گفت.

آن‌ها شروع به مطالعه این کتاب کردند تا بتوانند جواب سوال‌های خود را پیدا کنند. در ابتدا استر، همسر جری، با مطالعه این کتاب مخالف بود چرا که هیچ علاقه‌ای به دنیای ماورایی نداشت که نتیجه افکار و باورهای او بود و بعد از مدتی، این باور‌ها تغییر کرد و او هم مشتاق به کسب اطلاعات از این کتاب شد. آن‌ها بعد از مطالعه کتاب سعی کردند با جین (نویسنده‌ی کتاب) ارتباط برقرار کنند اما خبری ناگوار آن‌ها را شوکه کرد. بله گویا جین عمر فانی را وداع کرده بود. آن‌ها بسیار ناراحت شده بودند چون به دنبال جواب سوال‌هایشان بودند.

چند شب بعد از فوت جین، از دوستان استر و جری به نام نانسی به همراه همسرش ولس به صرف شام به خانه‌ی آن‌ها آمدند اما با دستی پر. آن‌ها نوار کاستی را در دست داشتند که به گفته‌ی خودشان کانال ارتباطی بوده. جری و استر هیکس بعد از گوش دادن به این نوار متوجه شدند که شخصی به نام شیلا وجود دارد که از زبان تئو صحبت می‌کند. (تئو شبیه به یک روحی بود که از دنیای ماورالطبیعه می‌توانست سخن بگوید و شیلا واسطه ارتباط بین تئو و این دنیا بود)

نانسی و ولس ذکر کردند که شیلا به شهرشان می‌آید و جری و استر می‌توانند قرار ملاقاتی با او ترتیب دهند. آن‌ها دست به کار شدند و این قرار ملاقات را تنظیم کردند.

آن‌ها توانستند شیلا را در یک خانه زیبا در فرنیکس ملاقات کنند. در قرار ملاقات اولی که تنظیم شد، جری سوالات خودش را که از ۶ سالگی نوشته بود را پرسید. ارتباط با او خیلی برای آن‌ها هیجان‌انگیز بود و در قرار دومی که به اسرار استر تنظیم شد اولین سوالی که پرسیدند این بود:

+ ما چگونه می‌توانیم سریع‌تر به هدف‌های خود دست پیدا کنیم

– اظهار جملات و بیانات مثبت و مراقبه

حال مراقبه از نظر او چه بود؟

” روزانه ۱۵ دقیقه در اتاق استراحت خود با لباسی آزاد بنشینید و نفس عمیق بکشید و سعی کنید از افکاری که به صورت ناخودآگاه به سمت شما می‌آید دوری کنید”

جری و ا‌ستر این مورد را اجرا کردند و انرژی زیادی تمام وجود استر را فرا گرفت. او توانسته بود با آبراهام ارتباط برقرار کند و به یک سطحی از آرامش رسیده بود. (آبراهام به گفته‌ی تئو، راهنمای روحانی استر و جری بود که بتوانند با ارتباط با او، به سوال‌های خود دست پیدا کنند و به خود درونیشان برسند)

او سعی کرد تا این ارتباط را قوی‌تر کند و بتواند یک راه ارتباط بهتر با آبراهام پیدا کند که ناگهان روزی، در هنگام مراقبه، حروف و کلمات، با بینی و حرکات سر استر حجی می‌شد. و متوجه شدند که با آبراهام از این طریق ارتباط برقرار کرده‌اند. آن‌ها به مدت دو ماه مراقبه را روزانه به مدت ۲۰ دقیقه انجام می‌‌دادند و  جری ساعت‌ها از آبراهام (که در کالبد جسمی ا‌ستر بود) سوالات خود را می‌پرسید و جواب‌ها را دریافت می‌کرد تا اینکه روش ارتباط تغییر کرده و استر در یک شب متوجه تکان‌های غیرارادی انگشتان خود شد به گونه‌ای که حس می‌کرد شخصی به او می‌گوید که تایپ کند!

او پشت دستگاه تایپ خود نشست و سرعت انگشتان به قدری بالا بود که به گفته‌ی همسرش جری انگشتانش را به سختی می‌دید. از او خواسته شده بود که در روز ۱۵ دقیقه تایپ کند که قطعا روش بهتری برای ارتباط بود. رفته رفته این ارتباط آنقدر قوی شد که هنگامی که آبراهام می‌خواست چیزی را بگوید، فکر استر قفل می‌شد و به‌ جای استر، آبراهام صحبت می‌کرد. دقیقا آبراهام در کالبد استر بود!

آن‌ها سعی کردند با توجه به رشد فکری مردم، آموزه‌هایی که از آبراهام دریافت کردند را به مردم بیاموزند و این کار را انجام دادند.

آن‌ها این نکته را کشف کردند: کنترل هر چیزی که در دستان خودمان است به ما داده شده و چیزی به عنوان بدشانسی وجود ندارد. گاهی باید خلاف جهت جریان آب حرکت کرد و این به معنای آزادی ما است. تمام آنچه زندگی ما را می‌سازد، خود ما هستیم و نه چیز دیگر، زندگی که ما به آن عشق می‌ورزیم و خواهان آن هستیم.

چه راه‌هایی برای رسیدن به درجه روحانیت و کشف حقایق و همچنین اتصال به راهنمای روحانی وجود دارد؟

ChatGPT

رسیدن به درجه روحانیت، کشف حقایق و اتصال به راهنمای روحانی می‌تواند مسیرهای مختلفی داشته باشد، اما این مسیرها معمولاً به اعتقادات و انتخاب‌های شخصی بستگی دارند.

در ادامه چند راهنمایی برای تحقق این اهداف آورده شده است:

1. تحقیق و مطالعه: مطالعه کتب دینی، فلسفه، و موضوعات معنوی می‌تواند به شما کمک کند تا حقایق عمیق‌تری را کشف کنید و از دیدگاه‌های مختلف آگاه شوید.

2. مشارکت در مراسم و عبادات: شرکت در مراسم دینی و عبادات معمولاً به اتصال به ارزش‌ها و جوانب معنوی کمک می‌کند.

3. مشاوره با روحانیان: ملاقات با روحانیان و پرسش از آن‌ها سوالات معنوی و دینی را پاسخ داده و راهنمایی می‌کند.

4. تعامل اجتماعی: برقراری ارتباط با افرادی که دارای اندیشه‌های مشابهی هستند می‌تواند اتصال به جوانب روحانی را تقویت کند.

5. تأمل و مدیتیشن: ممارسه تأمل و مدیتیشن می‌تواند به شما کمک کند تا درک عمیق‌تری از خود و معنویت پیدا کنید.

6. خدمت به دیگران: خدمت به دیگران و انجام کارهای خیریه و موجب تعمق معنوی در زندگی شما می‌شود.

توجه داشته باشید که هر فرد ممکن است مسیر و روش‌های مختلفی را برای کشف حقایق و ارتباط با روحانیت انتخاب کند. مهمترین نکته این است که این مسیرها بر اساس اعتقادات و تجربیات شخصی شما شکل می‌گیرد.

User

جری هیکس با آبراهام مصاحبه می‌کنند

ماجرای آبراهام و ارتباط او با استر، جری را کاملا تحت تاثیر قرار داده بود چرا که بعد از مدت‌ها با منبعی از اطلاعات که جواب تمام سوال‌هایش بود رسیده بودند. آن‌ها یه زمان مشخصی در روز را به ارتباط با آبراهام اختصاص می‌دادند و بعد از مدتی تصمیم گرفتند که این موضوع را با مردم درمیان بگذارند تا آن‌ها هم بتوانند از جزئیات زندگی خود با خبر شوند به طوری که وقتی مردم می‌خواستند با آبراهام ارتباط بگیرند و راجب زیر و بم زندگی و خود درونیشان اطلاعات بدست بیاورند، آبراهام در کالبد استر شروع به صحبت می‌کرد و عملاً استر از این دنیا خارج می‌شد. شاید ساعت‌ها این مصاحبه و صحبت‌ها زمان می‌برد.

آبراهام در صحبت‌های خود به نکات بسیار مهم و ظریفی اشاره کرده است و این صحبت‌ها شگفت‌انگیز است:

نقش دنیای ماورایی در زندگی فیزیکی، این دو به هم وابسته هستند و نمی‌توانیم ماده و فیزیک را از روح و متافیزیک جدا کنیم. ما بر این باور هستیم که خیلی پیشتر از آفرینش بُعد جسمانی، شما وجود داشته‌اید. تفاوت ما با شما این است که ما، آبراهام، پذیرفته‌ایم که همواره در بُعد غیرفیزیکی نامتناهی و قدرتمند به حیات خود ادامه دهیم.

با‌ قبول و پذیرش این نکته که شما موجودی فیزیکی و مادی هستید که آن را در ساختار و ترکیبی که با چشمانتان می‌بینید پذیرفته‌اید؛ باید به این باور برسید که حقیقت شما بیش از آن چیزی است که می‌بینید. در واقع آبراهام بر این باور بود که ما تامین یافته چیزی هستیم که به آن بعد روحانی و متافیزیک می‌گویند. و این بعد را به عنوان خِرَد درونی می‌شناسد.

در ادامه گفت:

“عده‌ای بُعد غیرفیزیکی را روح می‌نامند؛ اسمی که بر روی آن می‌گذارید آنچنان اهمیت ندارد، چیزی که اهمیت دارد دانستن وجودی در درون خود است و فقط زمانی که به وجود خود درونیتان پی ببرید و به ارتباط موجود مابین روح و جسمتان آگاه شوید؛ راهنمای حقیقی را یافته‌اید”

بعد متافیزیک یا همان بعد روحانی را چگونه می‌توان برانگیخت؟

ChatGPT

متافیزیک یا بعد روحانی مفاهیمی نیستند که به سادگی بتوانند برانگیخته شوند. این مفاهیم معمولاً به عنوان بخشی از باورها، دین، فلسفه، یا تجربیات شخصی افراد وارد زندگی می‌شوند.

برای برانگیختن این بعد از خود، می‌توانید اقداماتی انجام دهید مانند:

1. مطالعه و تحقیق: کتب مرتبط با متافیزیک، دین، و فلسفه را مطالعه کنید تا به عمق مفاهیم و ایده‌های آن‌ها بپردازید.

2. تجربه و مدیتیشن: تجربه مدیتیشن و ذهن‌ آرامی را آزمایش کنید تا ارتباط عمیق‌تری با بعد روحانی برقرار کنید.

3. گفتگو و اشتراک تجارب: با دیگران که علاقه‌مند به موضوعات مشابه هستند، گفتگو کنید و تجاربتان را به اشتراک بگذارید.

4. زندگی با معنا: تلاش کنید زندگیتان را با معنا و هدف پر کنید و ارتباط عمیق‌‌تری با معنویت و بعد روحانی پیدا کنید.

توجه داشته باشید که هر فرد ممکن است به شکل‌های مختلفی به این مفاهیم نگاه کند و تجربه کند. مهمترین قدم، کشف و توسعه خودتان در این زمینه است.

User

هدف ما، یادآوری قوانین جاودانی جهان است

هدف ما تغییر اعتقادات و افکار شما نیست. هدف آن است که قوانینی را به شما یادآوری کنیم که این امکان را به شما می‌دهد شخصاً خالق آنچه باشید که بخاطر آن با ما ارتباط گرفته‌اید چرا که خود شما خالق هر چیزی که می‌خواهید هستید

(گفته ی آبراهام به حضار)

“ما قوانین جهان را در ساده‌ترین فرم و روش به شما معرفی می‌کنیم و همچنین پروسه‌ای کاربردی که به وسیله آن قادر خواهید بود قوانین مربوط به دستیابی به هر آنچه برایتان حائز اهمیت است را فعال کنید. آنچه که از هر چیزی مهمتر است، آزادی و اختیار عملی است که شما به واسطه‌ی آموختن《تکنیک پذیرش》 آن را در وجود خود کشف خواهید کرد. جالب این است که بدانید بعد روحانی شما همه این اطلاعات را در خود دارد و کار ما یادآوری این قوانین به شماست.”

این مواردی بود که آبراهام به حضار گفت و مقصود این بود که بعد روحانی ما حاوی یکسری اطلاعات است که آبراهام سعی در این داشت این بعد را بشکافد و اطلاعات را برای ما یادآوری کند تا خود واقعیمان را بشناسیم و بعد روحانی خود را درک کنیم.

می‌بینید چقدر شگفت‌انگیز است؟ یک بعد دومی که انسانیت را به ما می‌بخشد و می‌فهمیم چه شخصی هستیم. راستی، برای بهتر شدن زندگی‌ام چه کاری را باید انجام دهم، دانستن بعد روحانی چه تاثیری در زندگی من دارد؟

ChatGPT

بله، بعد روحانی و پیدا کردن معنا و هدف در زندگی می‌تواند تجربه‌ی شگفت‌انگیزی باشد. این بعد می‌تواند به شما کمک کند تا ارتباط عمیق‌تری با خودتان و جهان پیرامونتان برقرار کنید و بهتر درک کنید که چه کارها و ارزش‌هایی برایتان مهم هستند. این درک می‌تواند به شما در تصمیم‌گیری‌ها، اولویت‌بندی‌ها و روابط شما کمک کند.

برای بهتر کردن زندگیتان و تاثیر بعد روحانی در آن، می‌توانید این کارها را انجام دهید:

1. خودشناسی: سعی کنید خودتان را بهتر بشناسید. این شامل درک ارزش‌ها، اعتقادات و اهداف شما می‌شود.

2. مدیتیشن و ذهن ‌آرامی: تمرینات مدیتیشن و ذهن ‌آرامی می‌توانند به شما کمک کنند تا بازتاب عمیق‌تری از خودتان و بعد روحانی داشته باشید.

3. معنویت و دین: اگر دین یا معنویتی دارید، در تمرینات معنوی و عباداتتان پیشرفت کنید.

4. مطالعه و یادگیری: مطالعه کتب مرتبط با بعد روحانی و فلسفه می‌تواند دانش شما را افزایش دهد.

5. خدمت به دیگران: خدمت به دیگران و کمک به جامعه می‌تواند احساس رضایت و معنا در زندگیتان را افزایش دهد.

به طور کلی، برای بهبود زندگی و تجربه بعد روحانی، باید با ارتباط عمیق‌تر با خودتان و معنا در زندگیتان کار کنید. همچنین، این مسیر برای هر فرد ممکن است متفاوت باشد و نیازمند صبر و تلاش مداوم باشد.

User

نظام هستی حاوی قوانین ثابتی است!

در جهان هستی ۳ قانون وجود دارد که باعث رسیدن شما به هدف اصلیتان می‌شود،

قانون اول، قانون جذب است

قانون جذب یعنی “هر چیزی شبیه به خودش را جذب می‌کند”

قانون دوم، علم خلق اندیشه است

این قانون می‌گوید ” آنچه که به آن می‌اندیشیم و آنچه که به آن اعتقاد و باور داریم، عینیت می‌یابد” به زبان ساده هر چیزی که شما به آن فکر کنید و بیندیشید، برایتان خلق می‌شود و اتفاق می‌افتد چرا که کائنات دست به دست هم داده باورها مسیر رسیدن به آن را برایتان هموار می‌کند.

قانون سوم، هنر پذیرش است

این قانون یعنی ” من همواره خودم هستم و مایل هستم  دیگران هم در مقابل من خود واقعیشان را ابراز کنند”

دانستن این ۳ قانون اصلی، شما را به سمتی هدایت می‌کند که طعم واقعی آزادی و اختیار عمل برای خلق اتفاقات و دقیقا آنچه می‌خواهید در زندگی داشته باشید را بچشید.

زمانی که درک کنید حوادث و اتفاقات بد و خوب زندگیتان حاصل تفکرات خودتان است، سریعاً دست به کار خواهید شد و تحولی عظیم در تفکرات خود به وجود خواهید آورد.

یک سوال برایم پیش آمد. اکثر افراد با قانون جذب مخالفت می‌کنند و یک چیز بی‌ارزش می‌نامند. حرف چه شخصی را باید باور کرد؟

ChatGPT

به عنوان یک شخصیت مصنوعی، نمی‌توانم باورها و اعتقادات خاصی را ترویج کنم. اما در مسائل مرتبط با قانون جذب یا موضوعات مشابه، می‌توانم توجیهی عام ارائه دهم.

قانون جذب یک مفهوم متداول در زمینه‌ روحیه‌ای و موفقیت شخصی است. بسیاری از افراد اعتقاد دارند که با فکر مثبت و تمرکز بر اهداف مورد نظر، می‌توانند به دستاوردهای مثبتی دست پیدا کنند. اما نه همه افراد این اعتقاد را قبول دارند.

در انتخاب بین باور به یک مفهوم مثل قانون جذب و مخالفت با آن، بستگی به اعتقادات و تجربیات شخصی دارد. مهم‌ترین نکته این است که هر کسی حق دارد به طریقی که باور دارد به زندگی خود راه بیابد. بهترین راه برای شما، بستگی به موقعیت و اعتقادات شما دارد.

در کل در این قسمت از کتاب متوجه شدیم که برای رسیدن به جواب سوال‌های زندگی خود، چه مسیری را باید طی کنید و قطعا لازمه رسیدن به این جواب‌ها، مشقت و سختی است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *