فهرست مطالب
- 1 دوران کودکی، دوران سرخوشی و رهایی
- 2 به ندای درونمان گوش کنیم
- 3 ما مسئول بذر وجود خودمان هستیم
- 4 رسالت و هدف ما در زندگی چیست؟
- 5 عاشقانه زندگی کنیم و عاشقانه مبارزه کنیم
- 6 برای یافتن علاقه و انگیزه خود به دوران کودکی برگردیم
- 7 بدون علاقه و انگیزه حرفهای نمیشویم
- 8 برای حرفه ای شدن نیاز نیست تمام مسیر را از ابتدا طی کنیم
- 9 به ندای درونمان اعتماد کنیم
امروز درباره کتاب چیرگی (Mastery) اثر رابرت گرین (Robert Greene) با هم گفتگو میکنیم. این کتاب اینطور شروع میشود که اگر دوست دارید از فرد معمولی به درجه استادی و حرفهای برسید این کتاب را از دست ندهید. رابرت گرین نویسنده کتاب راهکارهایی برای حرفهای شدن در شغل و کسب و کارتان به شما پیشنهاد خواهد داد. رابرت میگوید فقط استعداد ذاتی و هوش عالی نمیتواند دلیل برتری انسانها باشد و هر کسی با هوش معمولی هم میتواند حرفهای شود. در این کتاب به کودکی رجوع خواهیم کرد و با شناسایی علایق خود مسیر متفاوتی را طی خواهیم کرد.
دوران کودکی، دوران سرخوشی و رهایی
در دوران کودکی همواره با اشتیاق وقایع پیرامون خود را به چالش میکشیم و آنطور که دلمان میخواست فکر و رفتار میکردیم. دورانی با حس سرخوشی و رهایی، با آرزوهای بزرگ که نگران نبودیم و نمیترسیم که چگونه قرار است به این رویاهای حتی دست نیافتنی خود برسیم.
به ندای درونمان گوش کنیم
تا اینکه بزرگ میشویم و چیزی به نام محدودیت سد راه ما میشود. بسیاری از این محدودیتها را خودمان خلق میکنیم. بالاخره پر پروازمان شکسته میشود و به همان اندکی پر پر زدن دل خوش میکنیم. رسالت هر کدام از ما انسانها چیست؟ برای چه به دنیا میآییم؟ این محدودیتها و مقاوتها با ما چه میکنند؟ به نظرتان دیر شده است؟ کافی است که فقط به ندای درونمان گوش کنیم. به ندای درونمان گوش دهیم تا به مسیر درست زندگی هدایت شویم تا در آینده دور یا نزدیک حسرت آنچه نکردهایم و یا نداشتهایم را نخوریم. در این کتاب همه ما با هر استعداد و هوشی به درجه استادی و حرفهای خواهیم رسید.
ما مسئول بذر وجود خودمان هستیم
ما مسئول بذر وجود خودمان هستیم و مانند بذر یک گیاه از آغاز تولد باید تلاش کنیم تا رشد کنیم، نگذاریم سرما و گرما و طوفانهای زندگی گیاه وجودمان را بخشکاند. قد بکشیم، مقاومت کنیم و با قدرت رشد کنیم. یاس و ناامیدی، فشارهای اجتماعی، محدودیتهای ذهنی و الگوهای دیکته شده تکراری ریشههای گیاه وجودمان را میخشکاند. ایمان بیاوریم که هر کدام از ما بیهمتا هستیم و تسلیم نشویم.
خیلی از ما قربانی خواسته و راه های پرسودتر و کوتاهتر والدین خود میشویم. دخترانی که باید خانهداری و آشپزی بیاموزند تا به همسران و مادران نمونهای در آینده تبدیل شوند. پسرانی که باید تلاش کنند تا در یک کار دولتی استخدام شوند تا حقوق ثابت بگیرند و بعد از 30 سال، حقوق بازنشستگی داشته باشند.
رسالت و هدف ما در زندگی چیست؟
رسالت و هدف ما در زندگی چیست؟ آیا قربانی خواسته های پدر و مادرمان هستیم؟ اگر خیر راهکارهای شما در این مورد چیست؟
ChatGPT
رسالت و هدف زندگی به شخصیت و باورهای هر فرد بستگی دارد و هر فرد ممکن است به عنوان هدف اصلی زندگی خود چیزهای متفاوتی را برگزیند. با این حال، برخی از هدفهای معمول در زندگی شامل شادی و رضایت، عشق و روابط مهم، رشد شخصی، موفقیت در شغل و کار، کمک به دیگران و رسیدن به اهداف اجتماعی هستند.
در مورد سوال دیگری که مطرح کردید، میتوان گفت که قربانی خواستههای پدر و مادر خود نیستید و نباید به این صورت به خود نگاه کنید. البته باید توجه داشت که والدین برای تربیت و رشد شما تلاش میکنند و تجربیات خود را به شما منتقل میکنند. اما هر فرد مسئول انتخاب مسیر زندگی خود است و باید برای رسیدن به هدفهایش تصمیمات خود را بگیرد.
در این راستا، راهکارهایی که میتوان برای پیدا کردن هدف زندگی خود ارائه داد، شامل موارد زیر میشود:
خودشناسی: اولین گام برای پیدا کردن هدف زندگی، شناخت دقیق از خود و ارزشهای شخصی است. بررسی علاقهها، استعدادها و ارزشهای شخصی به کمک خودشناسی میتواند بسیار مفید باشد.
تجربهها: تجربه کردن فرصتها و موقعیتهای مختلف در زندگی میتواند به کشف هدف زندگی کمک کند. باید به دنبال تجربهکردن چیزهای جدید و پیشرفتی باشید.
شنیدن افکار و نظرات دیگران: گاهی اوقات شنیدن نظرات دیگران میتواند بسیار مفید و سودمند باشد. به شنیدن نظرات دیگران میتوان به عنوان یک روش برای گسترش دیدگاه و افزایش دانش و آگاهی خود از مسائل استفاده کرد. افراد میتوانند با شنیدن نظرات دیگران، با مشاهده مسائل از دیدگاههای مختلف، به روشهای جدید و بهتری برای رسیدن به هدف خود برسند.
همچنین شنیدن نظرات دیگران میتواند به ارتقای ارتباطات افراد کمک کند. با شنیدن نظرات دیگران و توجه به آنها، میتوان ارتباطات خود را با اطرافیان بهبود بخشید و بهتر به آنها پاسخ داد.
به عنوان یک راهکار برای شنیدن نظرات دیگران، میتوان به برگزاری جلسات گروهی و گفتگو با دوستان و همکاران اشاره کرد. در این جلسات، میتوانید نظرات دیگران را درباره مسائل مختلف بپرسید و به آنها گوش کنید. همچنین میتوانید در شبکههای اجتماعی و گروههای مرتبط با علاقهمندیهای خود، با دیگران گفتگو کنید و نظرات آنها را بشنوید.
به هر حال، در شنیدن نظرات دیگران نیز باید متوجه باشید که هر نظری ممکن است موجب تغییر در نظر شما نشود. لازم است که نظر خود را با پشتوانه دانش و تجربه خود به دیگران بیان کنید و با دقت نظرات دیگران را بشنوید تا در آخرین مرحله، تصمیمات خود را بگیرید.
User
عاشقانه زندگی کنیم و عاشقانه مبارزه کنیم
انتخاب راه میانبر و پرسودتر، در طولانیمدت به افسردگی و رنج بیشتر میانجامد. کسی که نتواند به آرزوها و رویاهای خود برسد نه والد خوبی خواهد شد و نه کارمندی نمونه.
توجیههای متفاوت برای کارهای تکراری که به آن علاقه نداریم نیاوریم. گرانی، تورم، نبود کار و … این ها فقط توجیه هستند. اما بدانیم که همه اینگونه زندگی نمیکنند شاید من و شما اکنون داریم برای رسیدن به رویاهایمان میجنگیم و با اشتیاق کارهای مورد علاقه خود را انجام میدهیم. تاریخ گواه این موضوع است، انسان های موفقی که عاشقانه زندگی کردند و عاشقانه هم از دنیا رفتهاند. آیا دوست نداریم اینگونه زندگی کنیم؟ شکسپیر و بتهوون با زندگی خود چه کردند؟ به قول مارتین لوترکینگ حتی اگر رفتگر هستیم آنگونه خیابانها را جارو کنیم که تمامی موجودات زمین و آسمان مکثی کنند و بگویند: اینجا رفتگری کار میکند که کارش را خوب انجام میدهد. این عشق و علاقه ما را حرفهای و استاد خواهد کرد و بیشک درآمد خوبی به سراغمان خواهد آمد. یادمان باشد شاید شغل ما با رفتگری آغاز بشود اما آنچه که در پایان راه، انتظارمان را میکشد، به خود ما بستگی دارد.
برای یافتن علاقه و انگیزه خود به دوران کودکی برگردیم
بدون علاقه و انگیزه نسبت به شغلمان، نباید انتظار کارایی و بازدهی عالی را داشته باشیم. معمولی بودن و حرفهای بودن به خودمان بستگی دارد. برای یافتن علاقه و اشتیاق درونی به کودکیمان رجوع کنیم. خیلی از بزرگان تاریخ علاقه و اشتیاق خود را در دوران کودکی پیدا کردند. لطفا یک مثال در این مورد بزنید.
ChatGPT
بله، بسیاری از بزرگان تاریخ و افراد موفق، علاقه و اشتیاق خود را در دوران کودکی پیدا کردند. یکی از مثالهای این موضوع، والت دیزنی است. والت دیزنی در دوران کودکیاش عاشق داستانهای آمریکایی بود و با کارتون کشیدن و خلق داستانهای جدید، این علاقه و اشتیاقش را پیگرفت. وی در بزرگسالی نیز با خلق کارتونهای موفقی مانند “میکی موس”، “دونالد داک” و “آلیس در سرزمین عجایب” شهرتی بینظیر را کسب کرد.
از دیگر مثال ها میتوان به البرت انیشتین اشاره کرد که در دوران کودکی عاشق علوم بود و با تجربه کردن تئوری های خود، به یکی از بزرگترین دانشمندان تاریخ تبدیل شد. همچنین، استیو جابز مؤسس شرکت اپل نیز در دوران کودکی با تجربه کردن کامپیوترهای قدیمی و بازیهای الکترونیکی، علاقه خود به فناوری و نوآوری را پیدا کرد.
این مثالها نشان میدهند که بازگشت به علاقه و اشتیاق خود در دوران کودکی، میتواند به ما در پیدا کردن مسیر مناسب شغلی کمک کند و به موفقیت و رضایت شغلی دست یابیم.
User
بدون علاقه و انگیزه حرفهای نمیشویم
اختراعات و اکتشافات با همین علایق و اشتیاق کشف شدند و اگر غیر از این بود همچنان نسل بشر در دل کوه غارنشین بود. پس به شغل، کار و زندگی خود را ساده نگاه نکنیم. ارتباط عمیقی با حرفه و زندگی خود برقرار کنیم. بگذاریم این شور و اشتیاق از درونمان بجوشد. تنها با علاقه و اشتیاق می توانید مسیر درست را شناسایی کنیم.
برای حرفه ای شدن نیاز نیست تمام مسیر را از ابتدا طی کنیم
برای استاد شدن نیاز به استعداد ذاتی نداریم و فقط کافی است که مسیری که دیگر استادان در طول تاریخ پیمودهاند را سرلوحه کار قرار دهیم. نبوغ و استعداد ذاتی ارتباط زیادی با رشد و شکوفایی ندارد. در طول تاریخ بسیاری از دستآوردهای خارقالعاده و حیرتانگیز از آنِ افراد عادی و معمولی بوده است. و در حقیقت تمام افراد به دستورالعمل یکسانی برای حرفهای شدن نیاز دارند. دیگر نیاز نیست تمام مسیر را از ابتدا طی کنیم. بسیاری از مسیر را بزرگان تاریخ انجام داده اند فقط کافی است که دنبال رو آنها باشیم و ادامه دهیم. در حقیقت در طول سفر زندگی باید اطلاعات کافی داشته باشیم تا کمتر آزمون و خطا کنیم و سریعتر به مقصد برسیم. آیا با این موارد موافق هستید لطفا با ذکر مثال توضیح دهید.
ChatGPT
بله، با این موارد موافقم. مثالهای زیادی از افرادی که بدون استعداد ویژهای، با علاقه و تلاش به موفقیت رسیدهاند وجود دارد. به عنوان مثال، ورنر فون براون، که یک کارگر عادی در آلمان بود، با تلاش و علاقه به علوم، در آزمایشگاههای خود آزمایشاتی را انجام داد که نهایتاً به اختراع بمب اتمی منجر شد.
همچنین، استادان بزرگی مانند آلبرت انشتین، نیکولا تسلا و استیو جابز نیز از آن دسته افراد هستند که با علاقه و تلاش فراوان به موفقیت رسیدهاند. آنها بدون استعداد ویژهای، با تمرین و تلاش فراوان، به یکی از برترینان در حوزههای خود تبدیل شدند.
بنابراین، مهمترین عامل برای موفقیت در هر حرفهای، نه استعداد ذاتی، بلکه علاقه، تلاش و اراده قوی است. به دنبال رویاهایمان برویم و با تمرین و تلاش فراوان، به موفقیت در حرفه و زندگیمان دست یابیم.
User
به ندای درونمان اعتماد کنیم
اگر گزینههای مختلفی برای انتخاب نداریم، فقط به ندای درونیمان گوش کنیم، به ندای درون خود اعتماد کنیم. با اینکه جامعه این را از ما می خواهد: “خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو!” اما هیچ انسانی مثل هم نیست و ندای درونیمان راه درست را به ما نشان می دهد. ترس از متفاوت بودن و قضاوت شدن توسط دیگران آزارمان میدهد، اما فقط به یک تلنگر ساختار شکن نیاز داریم که میان این همه راه تکراری راه منحصر به فرد خودمان را پیدا کینم. سعی کنیم به ندای درونیمان اعتماد کرده و شاهکار خودمان را در تابلوی نقاشی زندگی خلق کنید. کاری که لئوناردو داوینچی کرد. تلنگری که باعث شد لئوناردو داوینچی تبدیل به یک نقاش بزرگ شود چه بود؟ لطفا مثال های دیگری در این زمینه بزنید.
ChatGPT
درست است، گاهی اوقات فقط به ندای درونی خودمان باید گوش کنیم و با شکستن زنجیره های تکراری، به تلاش برای خلق چیزی جدید و منحصر به فرد بپردازیم.
لئوناردو داوینچی با شکستن قوانین مرسوم نقاشی و تلاش برای رسیدن به یک سطح جدید در خلق آثار هنری، به عنوان یکی از بزرگترین نقاشان تاریخ شناخته میشود. تلنگری که باعث شد لئوناردو داوینچی به این سطح از بزرگی برسد، شاید میتواند ایدههای نوآورانه و خلاقانهای باشد که او را برای خلق آثاری بینظیر الهام بخشیده است. برای مثال، داوینچی با استفاده از تکنیکهای نوآورانه مثل پردازش سه بعدی و نمایش پرتره با طبیعت، به طور نوآورانه از مفاهیم سنتی نقاشی خارج شد و آثاری بسیار زیبا و منحصر به فرد خلق کرد.
مثال دیگری از افرادی که به ندای درون خودشان گوش داده و در زمینه های مختلف خلقکننده بودهاند، وینسنت ون گوگ و البرت انیشتین هستند. ون گوگ با تلاش برای ایجاد اثری با احساسات شدید و نحوه تصویرسازی نوآورانه، به طور موفقیتآمیزی هنر را به سمت ایجاد یک تجربه شخصی بیشتر تمایل داد. البرت آینشتاین با شکستن قوانین مرسوم فیزیک و تلاش برای پاسخ به سوالات بزرگ علمی، به عنوان یکی از بزرگترین دانشمندان تاریخ شناخته میشود.
سلام جالب بود. مشتاق شدم برم خلاصههام رو بخونم و پادکست تولید کنم.
حالا تو سایتمم سایت شما رو معرفی می کنم.
درود بر شما. از لطف و محبت شما سپاسگزارم.