فهرست مطالب
در گفتگوی دوم کتاب باجگیری عاطفی ویژگیهای افراد باجگیر را بررسی کردیم و همچنین بررسی کردیم که افراد باجگیرنده عاطفی شامل چهار دسته تنبیهکنندگان، خود تنبیهکنندگان، دردکشیدگان و وسوسهکنندگان هستند. نکته مهمی که درباره باجگیری عاطفی آموختیم این است که ترس، تعهد و گناه سه احساسی است که باجگیر در ما تقویت میکند. در ادامه نظر ChatGPT را در مورد بارزترین ویژگیهای افراد باجگیر عاطفی پرسیدیم. اکنون ادامه گفتگو.
وقتی قربانی باجگیری، خود مبدل به باجگیر دیگری میشود
User
در رابطهی دو انسان، غیرمعمول نیست که نقشها تغییر یابد و هریک از آنها هم نقش قربانی را بازی کند و هم نقش باجگیر را. شاید یکی از دو نفر باجگیری بیشتری بکند؛ اما بهندرت اتفاق میافتد که باجگیری یکطرفه باشد. شاید ما در یک رابطه هدف باجگیری قرار بگیریم و در رابطهی دیگری خود مبدل به باجگیر شویم. بهعنوان نمونه اگر رئیستان در محل کارتان از شما باجگیری عاطفی میکند، احساس درماندگیتان که نمیتوانید مستقیماً به او ابرازش دارید باعث میشود همان روش رئیستان را در مورد همکار یا فرزندانتان به کار ببندید.
در اکثر مواقع فردی که قربانی باجگیری عاطفی بوده است، خود مبدل به باجگیر دیگری میشود. به نظر شما چه چیزی باعث این اتفاق میشود؟
ChatGPT
درست است که برخی از افراد که قربانی باجگیری عاطفی بودهاند، خود مبدل به باجگیرندهی دیگری میشوند. این مسئله به علت تأثیر قوی و عمیق رفتارها و الگوهای باجگیری عاطفی بر ذهن و روان افراد است که ممکن است باعث تغییرات در رفتارها و اندیشههای آنها شود. برخی از عواملی که ممکن است باعث شود قربانی باجگیری عاطفی به باجگیری از دیگران روی آورد، عبارتاند از:
تجربه موفقیت با رفتارهای باجگیری: اگر فرد قربانی تجربه موفقیت با رفتارهای باجگیری عاطفی داشته باشد و به دلیل این رفتارها توانسته باشد خواستهها و نیازهای خود را برآورده کند، احتمالاً به ادامه این رفتارها تمایل پیدا خواهد کرد.
انتقال الگوهای رفتاری: بعضی از افراد ممکن است الگوهای رفتاری را که از باجگیری عاطفی تجربه کردهاند، به دیگر روابط و رفتارها انتقال دهند. این انتقال ممکن است به علت احساس نیازمندی به کنترل بیشتر در روابط و جذب توجه و علاقه دیگران باشد.
احساس قدرت و کنترل: برخی افراد ممکن است به دلیل احساس قدرت و کنترل که با رفتارهای باجگیری عاطفی به دست میآورند، به ادامه این رفتارها تمایل داشته باشند.
فرار از آسیبهای روانی: بعضی از افراد ممکن است به دلیل تجربه آسیبهای روانی درگذشته، بهجای مواجهه با این آسیبها، خود نیز به رفتارهای باجگیری عاطفی رویآورند.
بههرحال باید توجه داشت که این مسئله برای همه قربانیها صادق نیست و هر فرد به علت متغیرهای فردی خاص خود، میتواند به تجربههای گوناگون از باجگیری عاطفی پاسخ دهد. همچنین، برخی از افراد ممکن است با کمک بهبود آگاهیهای شخصی و مشاوره روانشناسی، از ادامه الگوهای ناسالم رفتاری و انتقال به باجگیری عاطفی دیگران جلوگیری کنند.
ابزارهای معامله در باجگیری عاطفی
User
ابزارهای خاصی که باجگیر به کار میگیرد بهتنهایی یا در کنار همدیگر بر غلظت مه باجگیری عاطفی میافزایند و فشاری را که ما احساس میکنیم را تشدید مینمایند و ما تنها با دادن جواب مثبت به خواستههای افراد باجگیر است که به آرامش دست مییابیم. همچنین این ابزارها به باجگیر کمک میکنند که عمل خود را توجیه کند. این عاملی بسیار قوی است، زیرا به باجگیر کمک میکند به شکلی قابلقبول در مقابل ما ظاهر شود. باجگیرها به استدلالات ماهرانهای میپردازند و از ابزارهای خود بهگونهای استفاده میکنند که ما متقاعد شویم به نفع ما عمل میکنند.
آنچه که من در زمان مطالعه کتاب باجگیری عاطفی متوجه شدم این است که باجگیرها مخالفتهای ما با خود را انعکاسی از انحراف و ندانمکاریهای ما میدانند. درحالیکه خودشان را افرادی با درایت و خوشنیت تلقی میکنند. نظر شما در این مورد چیست؟ لطفاً با ذکر مثال توضیح بده.
ChatGPT
این موضوع که باجگیرها مخالفتهای ما با خود را انعکاسی از انحراف و ندانمکاریهای ما میدانند و درعینحال خودشان را افرادی با درایت و خوشنیت تلقی میکنند، اصطلاحاً بهعنوان “الجیت” یا “الجینو” شناخته میشود. این مفهوم از روانشناسی نشان میدهد که افراد باجگیر، عمدتاً به دنبال تکرار الگوهای رفتاری نادرست و ناپسندی هستند که بهعنوان یک مکانیسم دفاعی عمل میکند.
افراد باجگیر عاطفی ممکن است به علت تجربههای نامطلوب یا آسیبهای روانی درگذشته، تصور کنند که با واکنشها و رفتارهایی که از طرف مقابل دریافت میکنند، اطرافیانشان را متقاعد به ابراز علاقه و احترام به آنها کنند. این بازیهای رفتاری معمولاً در اثر ترس از ردشدن، احساس بیارزشی، یا احساس عدم کنترل بر روابط شکل میگیرند.
برای مثال، فرض کنید یک فرد باجگیر عاطفی هستید که درگذشته تجربه تنفر یا عدم توجه به نیازهای احساسی خود را داشته است. اکنون شما ممکن است برای جلبتوجه و علاقه دیگران، رفتارهایی ناپسند مثل تظاهر به ناراحتی یا خشم به افراد نزدیکتان انجام دهید تا آنها مجبور به پاسخگویی و توجه به شما شوند. بهاینترتیب، شما تمام توجه و اهمیت را به خود جلب میکنید، اما بهصورت ناهنجاری و غیر سالم.
در این حالت، باجگیر عاطفی به دلیل انحراف رفتاری خود به فکر این است که فرد خود میداند و درایت دارد که چگونه رفتار کند و از موقعیت بهرهبرداری میکند، اما اصلاً وضعیت واقعی او این نیست که در مورد خویشتن و رفتارهایش اطلاعات به دست آورده باشد. این وضعیت توهمی است و ممکن است نشانههایی از نارسایی و نپذیرفتن اینکه احتیاج به بهبود روابط احساسی و رفتارها دارد را نشان میدهد.
به همین دلیل، مهم است باجگیران عاطفی شروع به تشخیص و درک وضعیت خود کنند و تلاش کنند بهجای استفاده از رفتارهای ناپسند و الگوهای نادرست، بهبود ارتباطات احساسی و رفتارهای سالمتر را در روابط خود اعمال کنند. همچنین، مشاوره روانشناسی میتواند به آنها کمک کند تا این الگوهای غیر سالم را شناسایی و مدیریت کنند و به روابط احساسیتر و بهتری دست یابند.
برچسب بیماری برای باجگیری موفقتر
User
برخی از باجگیرها به ما میگویند که در برابر آنها مقاومت میکنیم؛ چون بیمار یا دیوانهایم. در دنیای درمانگران این عمل را برچسب بیماری زدن میخوانند. این به این معنی است که باجگیر در مقابله با مقاومت ما در برابر خواستههایش، ما را بیمار خطاب میکند. به ما برچسب عصبی بودن و بیماری میزند و غمانگیزتر از همه، اعتمادی را که در روابطمان شکلگرفته است نابود میسازد؛ زیرا همهی وقایع ناخوشایندی را که میان ما و او اتفاق افتاده است به رخمان میکشد تا ثابت کند که ما مسئول این وقایع هستیم، چون از نظر عاطفی بیماریم. چنین تجربهای چون ضربهی شدیدی به اعتمادبهنفس و موجودیتمان وارد میکند، میتواند ابزاری کاملاً مؤثر و مسموم باشد.
یکی از ترفندهای افراد باجگیر عاطفی این است که در مقابله با مقاومت قربانی در برابر خواستههایشان او را بیمار میخوانند و برچسب عصبی بودن به او میزنند. به نظر شما راهکار درست در این مواقع برای مقابله با فرد باجگیر چیست؟
ChatGPT
در مواجهه با باجگیر عاطفی که در مقابله با مقاومت قربانی به او برچسب “عصبی بودن” میزند، راهکارهایی وجود دارد که میتواند به قربانیها کمک کند تا با این نوع رفتار مقابله کنند و موقعیت را بهبود ببخشند. برخی از راهکارها عبارتاند از:
افزایش آگاهی: اولین گام برای مقابله با باجگیر عاطفی، افزایش آگاهی در مورد الگوهای رفتاری او و نحوه انجام باجگیری است. با شناخت و درک بهتر از این رفتارها، قربانی میتواند بهتر موقعیتها را ارزیابی کند و به آنها پاسخ دهد.
انعطافپذیری در مقابله: قربانیها ممکن است با تغییر الگوهای رفتاری خود به موقعیتها پاسخ دهند. بهجای واکنشهای عصبی یا خشمگین، آنها میتوانند با حفظ آرامش و استفاده از انعطافپذیری به موقعیت روبرو پاسخ دهند. این کار میتواند به اجتناب از فعالسازی بیشتر رفتارهای باجگیری عاطفی کمک کند.
تعیین مرزها: قربانیها باید مرزهای خود را مشخص کنند و اجازه ندهند باجگیر عاطفی از طریق تحریک احساس گناه یا ناکامی، آنها را وادار به انجام خواستهها کند. تأکید بر احترام به مرزها و محدودیتهای خود میتواند موقعیت را بهبود بخشد.
حمایت از خود: قربانیها باید به خود اهمیت دهند و به تقویت اعتمادبهنفس خود بپردازند. این باعث میشود تا در مقابل رفتارهای نادرست باجگیری عاطفی، از خود محافظت کنند و بهتر با موقعیتها مقابله کنند.
مشاوره روانشناسی: در بعضی موارد، مشاوره روانشناسی میتواند به قربانیها کمک کند تا باجگیری عاطفی را بهتر درک کنند و راهکارهای مناسبتر برای مقابله با آن پیدا کنند. مشاوره میتواند فرصتی برای ارتقای مهارتها و بهبود روابط فردی فراهم کند.
در کل، مهم است قربانیها در مقابل باجگیری عاطفی، به اعتمادبهنفس و تواناییهای خود ایمان داشته باشند و از انعطافپذیری و مرزهای مشخص بهرهبرداری کنند. همچنین، در صورت لزوم، به کمک مشاوره روانشناسی حرفهای به بهبود وضعیت خود دست یابند.
رازهای خطرناک
User
بسیاری از خانوادهها رازهایی شرمآور دارند، رازهایی در مورد تجاوز به کودکان، اعتیاد، بیماریهای روانی و خودکشی. در این خانوادهها توافقی همگانی به چشم میخورد برای اینکه این رازها مخفی بمانند و هرگز مورد بحث قرار نگیرند. گاهی اوقات یکی از اعضای خانواده که معمولاً بیشترین آسیب را از این رازهای شرمآور دیده، دست به افشای این راز میزند و با واکنش تند خانواده مواجه میشود. معمولاً سایر اعضای خانواده او را دیوانه میخوانند و هرگز مورد بخشش قرار نمیدهند؛ زیرا جرئت کرده است رازی پنهان در مورد تاریخچهی خانوادگی عیان سازد.
به نظر تو افشای راز از سوی فردی که قربانی باجگیری عاطفی بوده درست است یا اشتباه؟ لطفاً با ذکر مثال توضیح بده.
ChatGPT
افشای رازهای شرمآور و مهم در خانواده مسئلهای پیچیده است و میتواند عواقب مختلفی داشته باشد. در این موارد، فرد باید بادقت به موقعیت و تأثیرات محتمل افشای راز توجه کند. افشا یا عدم افشای راز به شرایط خاص هر خانواده و روابط موجود بین اعضای آن بستگی دارد.
بهعنوانمثال، فرض کنید در یک خانواده، یکی از اعضا توانسته با روشهای باجگیری عاطفی راز شرمآوری را که بقیه اعضا میخواستهاند پنهان کنند متوجه میشود. حالا این فرد باجگیر تصمیم میگیرد که راز را فاش کند و به همه بگوید. این موضوع ممکن است باعث اختلافها، شکافها و ناهماهنگیها در خانواده و بروز تنشها و بحثهای بیشتر شود.
اگر فرد باجگیر عاطفی قرار است رازی را که از طریق باجگیری عاطفی متوجه شده است، افشا کند، در نظر داشته باشد که:
تأثیرات افشای راز: باید بهدقت بررسی شود که افشای راز چه تأثیری بر روابط خانوادگی و رفتارها و احساسات اعضا خواهد داشت. ممکن است که افشای راز منجر به خسارتهای ناخواسته برای روابط خانوادگی شود.
نیاز به افشا: آیا افشای راز برای حفظ سلامت روانی فرد ضروری است یا میتوان بهراحتی از آن صرفنظر کرد؟ گاهی اوقات فاش کردن رازها میتواند برای فرد راهی برای تخلیه احساسات و کنار آمدن با تجربیات ناگوار باشد.
نحوه افشا: اگر تصمیم به افشای راز گرفته شود، باید نحوه این افشا را بهدقت مدنظر قرار داد. روشهای کم ضررتر میتواند در این موقعیت مفیدتر باشد.
احترام به حقوق دیگران: در نهایت، هرگز نباید حقوق دیگران، حتی اگر این افراد باجگیرنده عاطفی هستند، نادیده گرفته شود. افشای رازها باید با احترام به حقوق دیگران و صلاحدید شخصی آنها صورت گیرد.
بهطورکلی، تصمیم به افشای رازها به شرایط خاص هر خانواده و نیازها و احساسات افراد بستگی دارد. ممکن است در برخی موارد افشای رازها کمککننده و همراه با بهبود روابط باشد، اما در موارد دیگر ممکن است بروز تنشها و مشکلات جدیدی را به دنبال داشته باشد. همچنین، میتوان از راهنمایی مشاوران خانواده و روانشناسان حرفهای استفاده کرد تا در تصمیمگیری صحیح و مدیریت رازهای خانوادگی بهتر کمک گرفت.
مقایسههای منفی به شکل مشتی عاطفی بر وجودمان فرود میآید
User
باجگیرها اغلب کسی را بهعنوان الگو انتخاب میکنند؛ الگویی که کامل است و ما در برابر او خود را حقیر مییابیم. ما به اندازهی فلانکس خوب، قابل و وفادار نیستیم و در این مورد احساس گناه و نگرانی میکنیم. آن قدر نگران میشویم که احتمالاً قبول میکنیم در مقابل باجگیر تسلیم شویم تا ثابت کنیم در مورد ما اشتباه میکند. کسی که با او مقایسه میشویم، تمامی توجه و محبتی را که ما برای خودمان میخواهیم از ما میگیرد و طبیعی است که با خود رقابت کنیم و تلاش کنیم جای او را بگیریم.
در محیط کار نیز مقایسههای منفی، فضایی مشابه حال و هوای خانوادهی ناسالم را خلق میکند که غبطه و حسادت را برمیانگیزد.
مقایسههای منفی به فرد احساس بیکفایتی میبخشد و فرد را مجبور میکند که در مقابل باجگیر تسلیم شود تا ثابت کند در مورد او اشتباه میکند. لطفاً با ذکر مثال توضیح بده که تأثیرات این مدل رفتار در بلندمدت بر روی فرد قربانی چگونه بروز میکند؟
ChatGPT
درست است. مقایسههای منفی و نقد و انتقادات مستمر میتوانند احساس بیکفایتی و بیارزشی را در فرد ایجاد کنند. این نوع رفتارها از جمله روشهای باجگیری عاطفی هستند که هدفشان نادیدهگرفتن نیازها و تحمیل احساس بیارزشی به قربانی است تا او مجبور شود به خواستهها و انتظارات افراد باجگیر پاسخ دهد.
برای مثال، فرض کنید یک فردی در خانواده از روشهای باجگیری عاطفی استفاده میکند و با انتقادات مداوم و مقایسههای منفی، بر عهده فرد دیگری از خانواده میگذارد تا نیازها و خواستههای او را برآورده کند. این فرد با تکرار این رفتارها ممکن است احساساتی از ناکامی، بیارزشی و ناکافی بودن تجربه کند.
تأثیرات این مدل رفتاری در بلندمدت بر روی فرد قربانی ممکن است عبارت باشد از:
کاهش اعتمادبهنفس: فرد ممکن است به علت مقایسهها و نقد مستمر افراد باجگیر، اعتمادبهنفس خود را از دست بدهد و احساس کند که نمیتواند به توقعات و انتظارات دیگران پاسخ دهد.
اضطراب و افسردگی: تکرار مقایسهها و انتقادات منفی میتوانند منجر به اضطراب و افسردگی شود و فرد را درگیر حالتهای نامطلوبی بکند.
کمتر جسور بودن: فرد ممکن است بهخاطر بیکفایتی حاصل از این مدل رفتارها، در زندگیاش کمتر جسور و قاطع عمل کند و از فرصتهای جدید و چالشها فرار کند.
ضعف در روابط: این نوع رفتارها ممکن است باعث ضعف و نارسایی در روابط فرد با دیگران شود و بازتاب منفی در روابط خانوادگی و اجتماعی ایجاد کند.
ناکامی در تحقق اهداف: احساس بیکفایتی و بیارزشی ممکن است باعث شود فرد از تلاش برای رسیدن به اهداف خود دست بکشد و به دلیل احساس ناکامی، اهداف خود را رها کند.
برای مقابله با این نوع رفتارها، فرد میتواند به افزایش آگاهی خود از این الگوهای نادرست رفتاری و اثرات آنها بر روان خود، روشهای مدیریت استرس و افزایش اعتمادبهنفس پرداخته و در صورت لزوم، به کمک مشاوره روانشناسی حرفهای، راهکارهای مناسبتر برای مقابله با باجگیری عاطفی را یاد بگیرد. همچنین، تغییر رفتارهای غلط افراد باجگیر و ایجاد تعاملهای سالمتر با خانواده نیز میتواند به بهبود وضعیت کمک کند.