کتاب هنر پیش‌بینی – گفتگو اول

کتاب هنر پیش‌بینی - گفتگو اول

مسیر زندگانی ما چگونه خواهد بود اگر توانایی پیش‌بینی دقیق آینده را داشته باشیم؟ اقدام بر هر تصمیمی چه آگاهانه و چه غیرآگاهانه در زندگی افراد، به گونه‌ای یک پیش‌بینی دربارهٔ آینده بوده است. از خرید خانه گرفته تا تغییر شغل، از طراحی یک محصول جدید تا انتخاب همسر‌ ایده‌آل، همه این تصمیم‌ها به گونه‌ای به پیش‌بینی‌ها ختم می‌شوند و توانمندی ما در امر تصمیم‌گیری و تحلیل، می‌تواند بسیار سرنوشت ساز باشد. به گونه‌ای که جهان هر کس به شکلی تازه و الهام‌بخشی تغییر خواهد کرد یا اینکه از اشتباهات زیادی جلوگیری خواهد شد. با این حال، واقعیت این است که اغلب افراد پیش‌بینی ‌کنندگان خوبی در دنیای کنونی نیستند، چرا که اصول آن را نمی‌دانند.

امروز در مورد کتاب هنر پیش‌بینی (The Art and Science of Prediction) اثر فیلیپ تتلاک و دن گاردنر (Philip E. Tetlock and Dan Gardner) با هوش مصنوعی ChatGPT گفتگو می‌کنیم. هنر پیش‌بینی، کتابی غیر داستانی و آموزشی است که در سال ۲۰۱۵ منتشر شده است. این کتاب حاصل ۲۰ سال پژوهش‌های فیلیپ تتلاک در زمینه آینده‌پژوهی بوده که نه تنها به ما یاد می‌دهد چگونه، پیش‌بینی‌های درست‌تری داشته باشیم، بلکه ما را با دیدگاه انتقادی و علمی در عالم پیش‌بینی‌ها آشنا می‌کند. این کتاب سعی دارد آموزش دهد چگونه بهتر فکر کنیم و تصمیم بگیریم، در واقع چگونه برای رویداد‌های آینده آماده باشیم.

فیلیپ تتلاک، استاد دانشگاه، فعال اجتماعی و نویسنده‌ای بااستعداد است و در کتاب خود ایده‌ای را مطرح می‌کند که چگونه افراد عادی اما مصمم، می‌توانند پیش‌بینی‌های درستی را حتی بهتر از تحلیل‌گران سازمانی ارائه دهند. به علاوه، این کتاب توصیه‌های کاربردی ارائه کرده که می‌توان از آن‌ها در زندگی روزمره، کسب‌ و کار و حتی حوزه مسائل بین‌الملل بهره برد. به همین دلیل پیشنهاد می‌شود قبل از هر گونه سرمایه‌گذاری، این کتاب را به صورت کامل مطالعه کنید.

قدرت پیش‌فرض‌ها، چالشی برای جهان پیش‌بینی‌

در سال ۲۰۰۲، اداره تحقیقات فدرال (FBI) ایالات متحده آمریکا، گزارشی را منتشر کرد که در آن پیش‌بینی می‌شد که عراق در حال توسعه سلاح‌های کشتار جمعی است. این گزارش، که توسط رئیس بخش ضد تروریسم FBI، تهیه شده بود، به عنوان یکی از عوامل اصلی در تصمیم دولت ایالات متحده برای حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ مورد استفاده قرار گرفت. این گزارش بر اساس اطلاعات جمع‌آوری‌شده از منابع مختلف از جمله، سرویس‌های اطلاعاتی خارجی، تحلیلگران نظامی و کارشناسان تسلیحات، تهیه شده بود و ادعا می‌کرد که عراق در حال توسعه سلاح‌های شیمیایی، بیولوژیکی و هسته‌ای بوده و همچنین دارای برنامه‌ای برای تولید سلاح‌های شیمیایی در مقادیر صنعتی است.

با اینکه بعضی از کارشناسان استدلال داشتند که تحلیل‌ها تحت تاثیر پیش‌فرض‌های سیاسی قرار گرفته و به عنوان ابزاری برای توجیه حمله به عراق مورد بهره‌برداری قرار گرفته است. به هر حال پس از حمله به عراق، نادرستی گزارش تایید شد و هیچ مدرکی بدست نیامد که عراق در حال توسعه سلاح‌های کشتار جمعی باشد. این امر به گونه‌ای بود که برای دولت آمریکا به یک بحران منجر شد، به گونه‌ای که این تصمیم غیردقیق، ارتباطات آن‌ها را در مقابل دیگر نهاد‌های اطلاعاتی و نظامی به شدت تضعیف کرد.

به نظر شما این واقعه تاریخی که به دلیل خطا‌های پیش‌فرض رخ داده است، چه تاثیراتی روی جهان داشته و چه نکاتی برای بهبود تحلیل‌ها ارائه می‌دهد؟

ChatGPT

شکست در جنگ عراق نشان داد که پیش‌فرض‌های نادرست در تحلیل و پیش‌بینی، می‌توانند عواقب وحشتناکی را به دنبال داشته باشند. در این مورد، اعتقاد به وجود سلاح‌های کشتار جمعی در عراق بدون دلیلی معتبر، منجر به حمله‌ای واقعی شد که عواقب جبران‌ناپذیری را به همراه داشت. همچنین آسیب‌هایی که از این جنگ به جهان رسید شامل کشته شدن و زخمی شدن هزاران نفر، از دست رفتن منابع و زمان و همچنین ناپایداری در منطقه بود. این اشتباهات نه تنها به آسیب‌های جسمی و روانی مردم عراق منجر شد، بلکه به نابودی زیرساخت‌های اجتماعی و سیاسی منطقه نیز رسید.

این واقعه به عنوان یک درس آموزنده برای جهانیان، سعی در یادآوری این نکته دارد که اقدامات نادرست، بر اساس تحلیل‌های ضعیف می‌توانند عواقب جبران‌ناپذیری داشته باشند. بنابراین، دقت و اصلاح در تصمیم‌گیری بر تحلیل بسیار حیاتی هستند تا از اشتباهات گذشته جلوگیری شود.

User

از این رو، نویسنده توصیه می‌کند که حتی اگر در کاری متخصص هستیم با دقت و ظرافت از تحلیل و پیش‌بینی‌ها بهره‌‌مند شویم. این نکته حیاتی است که باید از هر گونه اقدامی پرهیز کنیم مگر زمانی که خطرات آن را به طور کامل درک کرده و از توان مدیریت ریسک آن مسئله مطمئن باشیم.

User

آزمایش تتلاک، رمزگشایی از اعتبار پیش‌بینی‌ها

زمانی که اقتصاد با چالش‌های بی‌شماری مانند جنگ، رکود یا تورم روبرو می‌شود، معمولا به دنبال نظر متخصصان معتمد هستیم و به آن‌ها رجوع می‌کنیم. اما باید توجه داشت که پیش‌بینی‌ها و تحقیقات، همیشه دقیق و قطعی نیستند. جهان به عنوان یک چارچوب پیچیده و رازآلود، تحت تاثیر عوامل متعددی قرار دارد که ممکن است فرآیند تحلیل و پیش‌بینی را پیچیده‌تر کنند. تغییرات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و ظهور فناوری‌های جدید ممکن است که به شدت بر تحلیل و پیش‌بینی تاثیر بگذارند و تردید‌ها و مشکلات پیش‌بینی را افزایش دهند.

بنابراین، حتی تحلیلگران ماهر و مدل‌های تحلیلی و آماری که همواره معتبر شناخته می‌شوند، ممکن است در مواجهه با شرایط متغیر، چون دیگر افراد معمولی، تردید کنند یا به اشتباه عمل کنند. حتی با اینکه تحقیقات و مطالعات علمی می‌توانند در روند پیش‌بینی‌ها بهبود حاصل کنند، اما متخصصان همچنان با چالش‌هایی چون عدم قطعیت و تغییرات ناگهانی روبرو هستند. با این وجود، همواره انتظار جامعه و باور عمومی از متخصصان اینگونه بوده است که با دقت بالاتر، تجزیه و تحلیل دقیق‌تری ارائه دهند و گویا همیشه بتوانند احتمالات قطعی را پیش‌بینی و نتایج دقیق را حاصل کنند.

بنابراین، تتلاک در آزمایش تحقیقاتی خود، که بیست سال به طول انجامید با ۲۸۴ نفر از کارشناسان و صاحب‌نظران برجسته سیاسی و اقتصادی که در این زمینه مشغول به کار و جزء افراد برجسته بودند، مصاحبه‌ انجام داد و بیش از ۸۰.۰۰۰ پیش‌بینی را که توسط آنان انجام شده بود، جمع‌آوری کرد و سپس نتایج را به صورت گسترده مورد بررسی قرار داد. نتایج شوکه کننده بودند، میزان دقت پیش‌بینی‌ها بیش از ۵۰ درصد نبود و این مسئله سوالی را در ذهن به وجود آورد، که چرا تحلیلگران متخصص، باید در حدود احتمال پرتاب یک سکه، پیش‌بینی برنده داشته باشند؟

از طرفی افراد داوطلب با سطوح مختلف هوش و مهارت در یک رقابت پیش‌بینی جهانی شرکت داده شدند تا در مورد مسائل مختلف روز، به تحلیل و رقابت بپردازند. نتایج این رویداد با کمال شگفتی نشان داد که آن‌ها توانسته‌اند پیش‌بینی‌های دقیق‌تری را نسبت به تحلیلگران متخصص انجام دهند. این امر در حالی رخ می‌دهد که این افراد به منابع تخصصی محدودتری دسترسی داشته‌اند و از اطلاعات محدودتری برای تحلیل مسائل استفاده کردند. به عبارت دیگر، دسترسی آن‌ها به پلتفرم‌های خاص و داده‌های مخصوص، نسبت به متخصصان سازمانی کمتر بوده است. این افراد حتی قدرت تفسیر دانش متخصصان را نداشته‌اند اما با این وجود، پیش‌بینی‌های دقیق‌تری را به ثبت رساندند. سوال اینجاست چه اتفاقی رخ داده است؟ آیا این افراد شعبده باز هستند؟

User

ساختار تفکر برتر، عامل پیش‌بینی بهتر

در هر دو این گروه افراد برنده و بازنده به نسبت متفاوت حضور دارند اما تمایز اصلی میان این دو گروه در ویژگی‌های ساختار تفکری آن‌ها نمایان می‌شود.

گروه اول، افرادی بودند که دیدگاه خود را مستقیما به مفاهیم بزرگی نظیر محیط زیست، بازار آزاد یا سازمان‌دهی سوسیالیستی منعطف می‌کردند. آن‌ها از اطلاعات موجود خود بهره می‌بردند و برای ارتقاء ایده‌های خود، دلایل مورد نیاز را گردآوری می‌کردند. همچنین آنان به قدرت تفکر و مدل‌های تحلیلی خودشان بیش از حد اعتماد داشتند، حتی با اینکه اشتباه کردن را نیز محتمل می‌دانستند.

اما در مقابل، افراد گروه دوم از منابع متنوعی برای استدلال و تحلیل استفاده می‌کردند و مسائل را از چندین زاویه مورد بررسی قرار می‌دادند. این گروه به خوبی می‌دانستند چه زمانی باید تردید کنند و البته نگران یا عصبی هم نمی‌شدند. در واقع به خوبی توانایی داشتند تا اشتباهات خود را بپذیرند. با این وجود کارشناسان و صاحب‌نظران به دلیل دانش بیشتری که پیرامون موضوعی دارند، معمولا توهم عمیق‌تری در مورد مهارت‌ها و اعتبار پیش‌بینی‌های خودشان از پیش داشته و این خطای شناختی بیش‌اطمینانی را به شکل چشم‌گیری افزایش می‌دهد. نکته قابل توجه دیگر در تحقیق تتلاک مقاومت عجیب و غیرعادی کارشناسان و صاحب‌نظران مشهور در اعتراف به اشتباهات خودشان بود. متاسفانه این ویژگی آسیب‌زا و فراگیر منجر به مشکلات زیادی می‌شود.

تتلاک اظهار دارد که چالش اصلی متخصصان و افراد صاحب‌نظر در پیش‌بینی یک موضوع، این بوده که آن‌ها معمولا تمایل دارند تمام افکار خود را به دور یک مفهوم و ایده اصلی مرتب کنند. این ممکن است به خاطر توجه به صرفه‌جویی در زمان یا ساده‌سازی مسائل باشد. اما تحلیل‌گران برتری که ممکن است از جامعه افراد عادی اما باهوش باشند، دیدگاه‌های متنوعی را به هر نکته اختصاص می‌دهند. همچنین توانایی داشته تا به صورت تطبیقی و تحلیلی مطالب را جمع‌آوری کنند که به آن‌ها امکان می‌دهد در برابر خطا‌ها انعطاف‌پذیری بیشتری داشته باشند. به عبارت دیگر، گروهی که تنوع در دیدگاه‌ها را به عنوان یک اصل اساسی در نظر قرار داده باشد، همانند چشم‌های یک اژد‌ها که از لنز‌های مختلف تشکیل شده‌اند و توانایی ایجاد تصویری یکپارچه از محیط را دارند، قادرند به بهترین شکل ممکن از تحلیل‌ها و پیش‌بینی‌ها بهره‌برداری نمایند.

به نظر شما کلید اصلی و ابزار حیاتی پیش‌بینی‌گران برتر چه مواردی هستند؟

ChatGPT

کلید اصلی و ابزار حیاتی کار پیش‌بینی‌گران برتر عبارتند از:

  • پذیرش محدودیت‌های خود: پیش‌بینی‌گران برتر، در پیش‌بینی آینده، از این حقیقت آگاهند که هیچ‌کس نمی‌تواند به طور کامل آینده را پیش‌بینی کند. آن‌ها از این آگاهی به عنوان یک راهبرد استفاده می‌کنند و تا ابد از تعصب در تفکر و تصمیم‌گیری خود اجتناب می‌کنند.
  • سفر در دنیای احتمالات: پیش‌بینی‌گران برتر به‌جای تلاش برای پیش‌بینی قطعی، تمرکز خود را بر روی احتمالات مختلفی قرار می‌دهند و سعی در رتبه‌بندی این احتمالات دارند. این رویکرد به آن‌ها کمک می‌کند تا تصمیمات آگاهانه‌تری بگیرند.
  • گردآوری دانش از منابع متعدد: پیش‌بینی‌گران برتر از منابع گوناگونی اطلاعات جمع‌آوری می‌کنند، حتی از منابع متضاد یکدیگر. این رویکرد به آن‌ها امکان می‌دهد تا دیدگاه‌های مختلف را مورد توجه قرار دهند و تصمیمات بهتری بگیرند. طبیعتا دسترسی به داده‌های باکیفیت از منابع معتبر اولیه بسیار حیاتی است. اطلاعات دقیق و کافی از داده‌ها به پیش‌بینی‌گران کمک می‌کند تا مدل‌های دقیق‌تری را ایجاد کنند.
  • تفکر انتقادی و آزاد: پیش‌بینی‌گران برتر پیش‌فرض‌های خود را به چالش می‌کشند و از تفکر خطی پرهیز می‌کنند. این برنامه، آن‌ها را در جهت درنظرگرفتن دیدگاه‌های نوین و اتخاذ تصمیمات بهتر همراهی می‌کند.
  • تعامل انسانی: تعامل موثر با دیگر اعضای تیم و تبادل اطلاعات و دیدگاه‌ها برای پیش‌بینی‌گران بسیار اهمیت دارد. این تعامل‌ها می‌توانند به بهتر شدن تصمیم‌گیری‌ها و ایجاد مدل‌های بهتر کمک کنند.
  • به‌روز کردن پیش‌بینی‌ها: تحلیلگران برتر با توجه به اطلاعات جدید، پیش‌بینی‌های خود را به‌روز می‌کنند. این اقدام به آن‌ها کمک می‌کند تا از اشتباهات در تصمیم‌گیری جلوگیری کنند و از دیدگاه ثابت در پیش‌بینی‌ها دوری نمایند.

این عوامل به عنوان کلید‌های مهم برای پیش‌بینی‌گران برتر در هر حوزه‌ای مطرح هستند.

User

به نظر شما تیم‌های تحلیلی می‌توانند پیش‌بینی‌های دقیق‌تری نسبت به یک فرد داشته باشند؟

ChatGPT

بله، تیم‌های پیش‌بینی در بسیاری موارد می‌توانند به طور عمومی پیش‌بینی‌های دقیق‌تری نسبت به افراد داشته باشند. اما تیم‌ها، از مزایا و معایب مختلفی نیز برخوردارند که باید در نظر گرفته شوند. از یک سو، تیم‌ها می‌توانند پیش‌بینی‌های دقیق‌تری نسبت به افراد داشته باشند. مانند:

  • تنوع در دیدگاه: در یک تیم، افراد ممکن است از دیدگاه‌ها و تجربیات مختلفی برخوردار باشند. این تنوع در دیدگاه می‌تواند به تجزیه و تحلیل مسائل از زوایای مختلف کمک کند و تصمیمات بهتری را فراهم آورد.
  • ترکیب مهارت‌ها: تیم‌ها می‌توانند اعضایی با مهارت‌های متنوع داشته باشند. این مهارت‌ها شامل تحلیل داده، دانش موضوعی و تجربه در زمینه‌های مختلف می‌شود. این ترکیب‌ها می‌توانند به تصمیم‌گیری بهتر در مورد پیش‌بینی‌ها کمک کند.
  • تعامل و تبادل اطلاعات: اعضای تیم می‌توانند اطلاعات و دانش خود را با یکدیگر به اشتراک بگذارند. این تعامل می‌تواند به نحوی عمل کند که مشکلات و نقاط ضعف در پیش‌بینی‌ها شناسایی و اصلاح شوند.

اما تصمیم‌گیری تیمی معایبی نیز دارد مانند کندتر بودن فرآیند تصمیم‌گیری، نیاز به برنامه‌ریزی و هماهنگی‌ها و همچنین احتمال بروز اختلاف‌نظر در تیم. به این ترتیب تصمیم‌گیری فردی و تیمی هر کدام مزایا و معایب خود را دارند. برای انتخاب روش تصمیم‌گیری مناسب، باید به پیچیدگی و اهمیت پروژه، محدودیت‌های زمانی و منابع، ویژگی‌های اعضای تیم و فرهنگ سازمانی توجه کنیم. اما به صورت کلی، در پروژه‌های ساده و کم‌اهمیت، تصمیم‌گیری فردی می‌تواند گزینه مناسبی باشد. در پروژه‌های پیچیده و مهم، تصمیم‌گیری تیمی می‌تواند گزینه بهتری باشد. مهم‌ترین مسئله، هماهنگی روش تصمیم‌گیری با شرایط خاص پروژه است که نیازمند استراتژی و مدیریت آگاهانه می‌باشد.

User

ممنون که همچنان با ما همراه هستید. در گفتگوی بعدی، سعی می‌کنیم بیشتر در مورد اصول پیش‌بینی و تفکر انتقادی گفتگو کنیم و همچنین نگاهی بر چالش تحلیل و پیش‌بینی بین هوش انسانی و هوش مصنوعی داشته باشیم. منتظر همراهی شما در گفتگو‌های آینده هستیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *