فهرست مطالب
امروز درباره کتاب شفای زندگی (You Can Heal Your Life) با هم گفتگو می کنیم. لوییز هی (Louise Hay) در این کتاب تمریناتی را ارائه میدهد که باعث میشود شادی بیشتری را تجربه کنیم و از دردهای جسمانی و فشارهای روحی رهایی یابیم. در این کتاب با کمک تمرینات مختلف یاد میگیریم که کنترل بیشتری روی افکارمان داشته باشیم تا از لحظات زندگی بیشتر لذت ببریم.
افکار و دیدگاههای ما هستند که بر روی امور و وقایع برچسب میزنند وگرنه زندگی به خودی خود هیچ معنایی ندارد. پس راه حل شفای جسم، شفای ذهن است. زندگی با طرز فکر ما تغییر میکند که میتواند زیبا یا زشت شود.
همه چیز در این لحظه خوب و زیبا است. نقطه اوج زندگی همین جایی است که ایستادهایم. با هر قدم میتوانیم به خواستههای خود نزدیکتر شویم اگر خود را باور کنیم. هر لحظه نقطه آغازین فردای ما است.
فقط خودمان مسئول افکار خودمان هستیم
شاید نتوانیم مانع اتفاقات ناخوشایند زندگی شویم اما میتوانیم نحوه واکنش خود را به آنها تغییر دهیم. در حقیقت ما همانی هستیم که فکر میکنیم. اگر در یک اتفاق تلخ خود را قربانی سرنوشت میدانیم و به زمین و زمان لعنت میفرستیم پس کاملا حق با ماست. زندگی با باورها و واکنشها و طرز فکر ما تغییر میکند و فقط خودمان قدرت تغییر زندگی خود را داریم. افکار بسیار قدرتمند هستند پس باید کنترل بیشتری روی کلماتی که به زبان میآوریم و به آن اعتقاد داریم داشته باشیم.
متاسفانه یا خوشبختانه ریشه اکثر تفکرات ما از دوران کودکی است و اکثر این افکار را والدین در مغز ما حک کردهاند. اگر دائما در کودکی توسط والدین بخاطر رفتارهایمان سرزنش میشدیم به امکان زیاد در بزرگسالی از عدم اعتماد به نفس رنج میبریم. اما امروز میتوانیم افکار جدیدی را در خود پرورش دهیم و دیگر رفتار و طرز فکر والدین خود را بهانه نکنیم. یادمان باشد طرز فکر و رفتار والدین ما هم از اجداد ما به آنها منتقل شده است و ما میتوانیم این زنجیره افکار منفی را پاره کنیم و تنها خودمان را مسئول افکار خودمان بدانیم.
لطفا چند طرز فکر منفی را مثال بزنید که والدین در دوران کودکی به ما منتقل کرده اند و توضیح دهید که نتیجه این افکار منفی باعث چه رفتارهایی در بزرگسالی در ما میشود و راهکارهایی را برای تغییر هر کدام از این رفتارها بفرمایید.
ChatGPT
به طور کلی، ممکن است والدین در دوران کودکی به ما افکار منفی انتقال داده باشند که در بزرگسالی میتوانند تأثیرات منفی بر روی زندگی و رفتارهای ما داشته باشند. البته این تأثیرات بستگی به شخصیت و تجربه هر فرد دارد، اما میتوانیم به عنوان نمونههایی از این افکار منفی به شرح زیر اشاره کنیم:
افکار منفی مربوط به خودپنداره: والدین ممکن است در دوران کودکی پیامهای منفی درباره خودمان به ما برسانند، مانند “تو هیچ کار خوبی نمیکنی” یا “تو همیشه شکست میخوری”. این افکار منفی میتوانند در بزرگسالی باعث کاهش اعتماد به نفس، عدم ارزشمندی و ترس از شکست شوند. شناخت تواناییهای خودمان و تمرکز بر روی دستیابی به اهداف میتواند بهترین راهکار در این زمینه باشد.
افکار منفی مربوط به پول و موفقیت: در برخی خانوادهها، افکاری مانند “پول همه چیز نیست” یا “موفقیت تنها برای دیگران است” ممکن است به ما منتقل شوند. این افکار منفی میتوانند باعث ترس از پیشرفت مالی، تحقق آرزوها و خوشبختی مالی شوند. راهکارهایی مانند ایجاد روحیه کارآفرینی، یادگیری مهارتهای مالی و تغییر اعتقادات منفی درباره پول و موفقیت میتواند کمک کننده باشد.
افکار منفی درباره روابط عاطفی: بعضی والدین ممکن است نظر منفی درباره روابط عاطفی داشته باشند و این افکار منفی به ما انتقال دهند، مانند “عشق همیشه درد میآورد” یا “هیچ کس به تو اهمیت نمیدهد”. این افکار منفی میتوانند باعث ایجاد روابط ناسالم، ترس از اعتماد به دیگران و خودسانسوری در روابط عاطفی شوند. راهکارهایی مانند بهبود خودآگاهی درباره روابط، یادگیری مهارتهای ارتباطی سالم و تغییر نگرش نسبت به عشق و روابط میتواند مفید باشد.
افکار منفی درباره تواناییهای خود: والدین ممکن است در دوران کودکی پیامهایی را درباره تواناییهای ما برسانند که احساس کمبود و ناتوانی را در ما ایجاد کند، مانند “تو همیشه نمیتوانی” یا “به تو چیزهای سخت را نمیدهیم”. این افکار منفی میتوانند باعث عدم اعتماد به تواناییهای شخصی، ترس از ریسک کردن و عدم تمرکز بر رشد و پیشرفت شوند. راهکارهایی مانند توسعه تفکر مثبت، تمرین در زمینههایی که توانایی داریم و تغییر نگرش نسبت به توانمندیها میتواند مفید باشد.
توجه داشته باشید که تغییر این الگوهای منفی طولانیمدت و نیازمند صبر و تمرین است. بهتر است با تکنیکها و تمرینات ارائه شده در کتاب شفای زندگی آشنا شده و با مرور آنها و پیادهسازی آنها به تدریج بر روی تغییر افکار منفی خود کار کنید. همچنین، همکاری با مشاور یا روانشناس میتواند به شما در این مسیر کمک کند.
User
کلمه میتوانم را جایگزین کلمه باید کنیم
گذشته پایان یافته است و خود را برای رفتارهای اشتباه گذشته سرزنش نکنیم. تنها با تغییرات درست در زمان حال میتوانیم، خسارات گذشته را جبران کنیم. افرادی که در گذشته باعث آزار ما شدهاند را ببخشیم. افکار خود را بیشتر از این آزار ندهیم. با بخشیدن، روح و جسم ما درمان خواهد شد. همه انسانها را همانگونه که هستند بپذیریم و به آنها عشق بورزیم. مطمئن باشیم دنیا تمام امکاناتش را به انسانهای بخشنده میبخشد. دست از گلایه و شکایت برداریم و همواره به خود بگوییم: ” همه چیز در دنیای من خوب است و من دنیا را با تمام خوبیهایش دوست دارم”
تمرین:
چند مورد از کارهای مهمی که باید انجام دهیم را یادداشت کنیم. جملات را با باید شروع کنیم و در مقابل هر جمله کلمه چرا را بنویسیم.
مثال: من باید به همسر و فرزندان خود محبت کنم، چرا؟
من باید این ماشین را تا فردا تعمیر کنم، چرا؟
در این تمرین کارهای ما بسیار مهم هستند اما کلمه باید آزار دهنده است و ایجاد ترس و محدودیت میکند.
به تمرین برگردیم و کلمه باید را با کلمه میتوانم جایگزین کنیم . احساس شادی و آزادی بیشتری داریم، درست است؟
لطفا شما هم این تمرین را انجام دهید و چند مثال بزنید و مانند مثالهای بالا ابتدا کارهای مهم را با کلمه باید شروع کنید و بعد در هر مثال کلمه میتوانم را جایگزین کلمه باید کنید. انتهای هر جمله را هم کلمه چرا قرار دهید.
ChatGPT
البته، قبل از ارائه مثالها، به شما توصیه میکنم که در انجام این تمرین با خودتان مهربان باشید و هرگونه انتقاد سخت و سنگین از خودتان را کنار بگذارید. بیایید با کمک این تمرین، مثالهایی را بررسی کنیم:
من باید همیشه راضی باشم. چرا؟
من میتوانم خودم را با توجه احساسات و نیازهایم به ارامش و رضایت هدایت کنم.
من باید همه چیز را در زمان خود به انجام برسانم. چرا؟
من میتوانم با برنامهریزی مناسب و به تدریج تغییرات را ایجاد کنم و به هدفهایم برسم.
من باید تمامی انتظارات دیگران را برآورده کنم. چرا؟
من میتوانم مراقب نیازها و مرزهایم باشم و به انتخابهایم وفادار باشم.
من باید همیشه به دیگران کمک کنم حتی اگر خودم نیاز داشته باشم. چرا؟
من میتوانم به نیازهای خودم اولویت بدهم و بعد از آن به دیگران کمک کنم.
من باید تمامی خطاهایم را پنهان کنم و هیچ وقت اشتباه نکنم. چرا؟
من میتوانم از خطاها و اشتباهاتم یاد بگیرم و به رشد و یادگیری خویش بپردازم.
تغییر کلمه “باید” به “میتوانم” نشان میدهد که ما در انجام کارهایم یا تعامل با دیگران انعطافپذیرتر هستیم و میتوانیم انتخابهایمان را براساس نیازها و آرزوهای واقعی خودمان انجام دهیم. این تغییر در نگرش، ما را به سمت احساس شادی، آزادی و کنترل بیشتر در زندگی سوق میدهد.
User
اندیشه و گفتار و کردار خود را تغییر دهیم و نیک کنیم
نیاز به تغییر دیگران نیست، طرز فکر، گفتار و رفتار خود را تغییر دهیم تا زندگیمان تغییر کند.
تمرین:
دست خود را روی گلویمان بگذاریم و این جمله را تکرار کنیم “من میتوانم تغییر کنم” وقتی گلویمان میلرزد یعنی بدنما هم به این باور رسید است که میتوانیم تغییر کنیم. حالا ویژگیهایی را که میخواهیم تغییر کنند را بنویسیم: من میخواهم افکار منفی را از خود دور کنم و طرز فکر خود را تغییر دهم. من میتوانم با آرامش بیشتری صحبت کنم و لحن صحبت کردن خود را تغییر دهم. با این حال باید قدمهای کوچکی نیز برداریم و فقط تکرار این جملات باعث تغییرات نمیشوند.: من میخواهم و میتوانم لاغر کنم.(نیاز است در کنار تکرار این جمله، ورزش کنیم و غذاهای سالم بخوریم) سعی کنیم تکرار این جملات قاطع باشند و نباید احساس تردید داشته باشیم، اما وجود افکار منفی و بهانه گیریهای مختلف طبیعی است و جای نگرانی نیست و با تکرار تمارین و صبر حل خواهند شد.
لطفا چند مثال بزنید و چند جمله تاثیرگذار با میتوانم یا میخواهم بنویسید و در هر کدام از آنها ذکر کنید چه ویژگیهایی را میخواهید تغییر دهید و نیاز به چه اقدامات عملی دارید و بنویسید چه افکار منفی احتمالا وجود دارند که جلوی این تغییرات را میگیرند.
ChatGPT
این تمرین بسیار خوبی را برای تغییر و بهبود خودتان است. مثالهایی را ارائه میدهم:
من میخواهم اعتماد به نفسم را تقویت کنم.
من میتوانم با تکرار مثبت و تمرین عملی، اعتماد به نفسم را تقویت کنم.
افکار منفی ممکن است باعث شک و تردید درباره تواناییهایم شود. باید با این افکار مبارزه کنم و به جای آنها افکار قوی و اعتماد به نفس را تقویت کنم.
من میخواهم روابطم را بهبود ببخشم.
من میتوانم با بهبود ارتباطات و به اشتراک گذاشتن بیشتر با دیگران، روابطم را بهبود ببخشم.
افکار منفی ممکن است به من بگویند که نمیتوانم ارتباطاتم را تغییر دهم یا دیگران به تغییر متعهد نخواهند شد. باید به جای این افکار، با اعتماد و تلاش مداوم، بهبود روابطم را تحقق بخشم.
من میخواهم مهارتهای مدیریت زمانم را بهبود ببخشم.
من میتوانم با برنامهریزی موثر و اولویتبندی، مهارتهای مدیریت زمانم را بهبود ببخشم.
افکار منفی ممکن است به من بگویند که وقت کافی برای بهبود مهارتهایم ندارم یا قادر به تغییر نیستم. باید با این افکار مقابله کنم و اقدامات عملی را به عنوان قدمهای کوچک انجام دهم.
من میخواهم خودم را در زمینه یادگیری بهبود ببخشم.
من میتوانم با تعیین اهداف آموزشی و اختصاص زمان مناسب، خودم را در زمینه یادگیری بهبود ببخشم.
افکار منفی ممکن است به من بگویند که من قادر به یادگیری نیستم یا در مدرسه یا دانشگاه چیزی به من یاد نمیدهند. باید با این افکار مبارزه کنم و به جای آنها، با اعتماد به نفس و انگیزه، بهبود خود را در یادگیری تحقق بخشم.
من میخواهم شیوه زندگی سالمتری را اتخاذ کنم.
من میتوانم با مراقبت از تغذیهام، ورزش منظم و استراحت کافی، شیوه زندگی سالمتری را اتخاذ کنم.
افکار منفی ممکن است به من بگویند که تغییر شیوه زندگی آسان نیست یا نتیجهای به دست نخواهم آورد. باید با این افکار مقابله کنم و با انگیزه و اراده قوی، به شیوه زندگی سالمتری دست یابم.
من میخواهم در کنترل خشم و عصبانیتم بهتر عمل کنم.
من میتوانم با آموزش تکنیکهای مدیریت خشم و عصبانیت، در کنترل آنها بهتر عمل کنم.
افکار منفی ممکن است به من بگویند که خشم و عصبانیت قسمتی از طبیعت من است و نمیتوانم تغییرشان دهم. باید با این افکار مبارزه کنم و به جای آنها، تمرین و آموزش مدیریت خشم را در زندگیم پیاده کنم.
با انجام این تمرینها و مبارزه با افکار منفی، میتوانید بهبودهای قابل توجهی در زندگی خود تجربه کنید. همیشه به یاد داشته باشید که تغییرات کوچک و پیوسته، به تدریج به تغییرات بزرگتر و مثبتتر منجر خواهند شد.