مفهوم وابیسابی از فرهنگ ژاپنی به ما میآموزد که زیبایی را در سادگی و نواقص پیدا کنیم. این مفهوم به ما یادآوری میکند که در زندگی باید از تلاش بیپایان برای کمالگرایی و پیشرفت بیپایان دوری جوییم و به سوی سادگی، زیبایی و زندگی با معنا هدایت شویم. کتاب وابیسابی اثر بث کمپتن به ارائه راهکارهای متعددی برای بهبود چیدمان منزل، تقویت روابط اجتماعی، مدیریت شکستها و تجربه لذت از کارها و لحظات روزمره میپردازد. این کتاب برای افرادی نوشته شده که میخواهند از زندگی تنشزا و مصنوعی فرار کنند و به دنبال یک زندگی آرام، پر از لذت و با معنا هستند.
در گفتگوی اول کتاب وابی سابی به سوالاتی در مورد چگونگی اجرای اصول وابیسابی در زندگی عملی پاسخ دادیم. همچنین در مورد تأثیر این رویکرد در تقویت روابط اجتماعی و کاهش تنشهای اجتماعی در جوامع مدرن بحث کردیم. در ادامه با گفتگوی دوم همراه باشید تا به بسط بیشتر این مفهوم ژاپنی بپردازیم.
User
انعطافپذیر مثل بامبو
در زبان ژاپنی دو روش ترجمه وجود دارد. یکی شیوه «چوکویاکو» است که کلمات به صورت تحتالفظی ترجمه میشوند. دیگری شیوه «ایاکو» است که معنا با توجه به موقعیت ترجمه میشود. اگرچه شیوه چوکویاکو به نظر کاملتر میآید، اما نادیده گرفتن موقعیت دریافتکننده معنی ناقصی در ترجمه به وجود میآورد. به همین صورت وقتی که در زندگی به دنبال کمال و ثبات میگردیم، از زیبایی و تنوع اجتناب میکنیم. ممکن است تکنیک ایاکو، به نسبت ناقصتر به نظر برسد، اما زیباتر، ارزشمندتر و واقعیتر است، درست همانطور که «زندگی ناقص» مفهوم واقعی زندگی است.
وابیسابی به ما میآموزد که باید ماهیت ناپایدار و ناقص زندگی را بپذیریم. همه چیز در دنیا تغییر میکند، و ناپایداری قسمت طبیعی زندگی است. تلاش برای حفظ وضعیت فعلی یا فرار از تغییرات بیمعنی است. انسانها در برابر تغییر به چندین گروه تقسیم میشوند؛ یک گروه از تغییر میترسند و تمام تلاش خود را میکنند تا وضع موجود را حفظ کنند. گروه دیگر، تغییر را میپذیرند و سعی میکنند خودشان را با آن منطبق کنند. گروه دیگر هم تغییر را خوب میفهمند، اما وحشت از تغییر آنها را میترساند. انعطافپذیری و توانایی پذیرش تغییرات مهارتهایی مهم در زندگی هستند.
وابیسابی به ما میگوید که مانند درخت بامبو باشیم، درختی که رشد میکند و به تغییرات حساس است. بامبو در برابر باد انعطافپذیر است و با وزش باد تکان میخورد. تلاش برای حفظ وضعیت کنونی ما را به جایی نمیرساند، زیرا تغییر حتمی است. برای مواجهه با تغییرات ناگهانی در زندگی، وابیسابی به ما میآموزد که باید انعطافپذیر باشیم و تغییرات را با آغوش باز پذیرا باشیم. این به معنای توانایی درخشیدن در مواجهه با چالشها و تغییرات زندگی است.
همچنین، وابیسابی به ما میآموزد که زمان حال با ارزش است و باید از لحظات حاضر بهترین بهره را ببریم. گذشته به گذشته تبدیل شده و آینده هنوز نیامده است. زندگی در زمان حال جاری است و باید به آن پایبند باشیم. نگاه با حسرت به گذشته نمیتواند ما را بهبود ببخشد. انسانها باید از گذشته آموخته و به آینده نگاه کنند. این به معنای بهرهبرداری از لحظات حاضر و ایجاد زندگی معنویتر است.
در نهایت، وابیسابی به ما میآموزد که باید در برابر تغییرات و مشکلات با آرامش و شفافیت بایستیم و تسلیم حقیقت باشیم. تغییرات جز طبیعت هستند و میتوانند ما را به سمت رشد و تکامل بیشتر هدایت کنند. اگر به واقعیتهای زمان حال پایبند باشیم، میتوانیم در لحظات خوب و بد به طور فعال حضور داشته و از هر تجربهای بهرهبرداری کنیم. این امر همچنین به معنای پذیرش و درک عمیقتری از زندگی و تجارب خودمان است.
چگونه میتوانیم در زندگیمان توازنی بین تلاش برای کمال و انعطافپذیری در مواجهه با تغییرات بیابیم؟
ChatGPT
برای پاسخ به این سوال مفهومی، میتوانم بگویم:
توازن میان تلاش برای کمال و انعطافپذیری در زندگی بسته به موقعیت و شرایط مختلفی که با آن مواجه میشویم، شکل میگیرد. در برخی موارد، ممکن است به دنبال کمال و ثبات باشیم تا به هدفهای خود برسیم. اما در مواقع دیگر، هنگام تغییرات ناگهانی و ناپایداریها ممکن است نیاز به انعطافپذیری داشته باشند تا بتوانیم بهترین واکنش را نشان دهیم. مهمترین نکته این است که باید در هر شرایطی توانایی تطبیق با تغییرات را داشته باشیم و بتوانیم از تجربیات قبلی خود بهرهبرداری کنیم تا زندگی معنویتری را ایجاد کنیم. به بیان وابیسابی، زمان حال ارزشمند است و باید از آن بهرهبرداری کنیم تا بتوانیم زندگی را بهتر و واقعیتر تجربه کنیم.
علاوه بر آن، این توازن به ما یادآوری میکند که در دنیای پر از چالشها و تغییرات، هر دوی جنبههای کمال و انعطافپذیری اهمیت دارند. در برخی مواقع، تلاش برای کمال میتواند به ما کمک کند تا به اهدافمان نزدیکتر شویم، اما در مواقع دیگر، نیاز به انعطافپذیری و تغییر برای مواجهه با تحولات ضروری است. این توازن ما را به سمت یک زندگی متعادل و ارزشمند هدایت میکند.
User
من غنی هستم
در فرهنگ ژاپنی، جملهای وجود دارد به نام «وِر تادا تارو آ شیرو» که این گونه برگردان میشود: «ثروتمند کسی است که از داشتههای خود خشنود است». این آموزه تاکید میکند که باید از چیزهایی که در دسترس داریم راضی باشیم و شادی را در نقاط قوت خود بیابیم. زیرا امکانات و منابع محدودی در زمان حال داریم و باید بدانیم که محدودیتها نقاط قوت ما هستند و باید با آنچه در دست داریم پیش برویم.
گاهی اوقات به علت کمالگرایی نوید زندگی کامل از طریق مصرف مواد یا تکنولوژی را در نظر میگیرم. این نگرش ممکن است به عنوان یک مکانیزم دفاعی برابر تغییرات و همچنین یک ابزار برای قضاوت دیگران عمل کند. اما در واقعیت، این تصور کمالگرایانه میتواند ما را از واقعیت دور کند و زمینهای برای عدم رضایت و استرس ایجاد کند.
تبلیغات و شبکههای اجتماعی، تصاویر کمالگرایانهای از زندگی را به ما ارائه میدهند. اما این تصاویر نمایانگر واقعیت حقیقی نیستند و تحت هیچ شرایطی معیارهای تعیین کننده برای خوشبختی محسوب نمیشوند. از این رو، همان چیزی که در زندگی هستیم، نقصها و تفاوتهایمان هستند که ما را منحصر به فرد میکنند.
وابیسابی به ما یادآوری میکند که نباید در تعقیب کمال باشیم و به جای آن، نقصان را به عنوان یک جز طبیعی و جذاب از زندگی بپذیریم. او معتقد است که اگر همه چیز همیشه کامل و بینقص بود، جذابیت و معنا از زندگی محو میشد. این نگرش به ما اجازه میدهد تا از وجود خود با تمام نقصان و تفاوتهاش به عنوان یک وجود ارزشمند و طبیعی یاد کنیم. اگر دائما به دنبال کمال باشیم، ممکن است به طور عجولانه وارد تصمیمگیریهای نادرست شویم و از لحظه حال عبور کنیم. از طرفی، تفکر وابیسابی ما را به توقف و تأمل در زندگی فراخوانده تا بتوانیم به احساس آرامش و رضایت دست یابیم.
در مجموع، این مفاهیم به ما میآموزد که باید زندگی را با تمام نقاط ضعف و قوتهای آن تجربه کنیم و از هر لحظه بهترین بهره را ببریم کنیم تا به شکوه و خوشبختی دست یابیم. همچنین، این مفاهیم ما را به ارزش قائل شدن برای تنوع و تفاوتهای انسانی تشویق میکنند، زیرا هر فرد به شکل خود منحصر به فرد است و این منحصر به فرد بودن زندگی را غنی و جذاب میکند.
چگونه میتوانیم به جامعه و فرهنگی که تمایل به تبلیغ کمال و همگانی شدن دارد، پیامها و اصول مفهومی وابیسابی را منتقل کنیم تا افراد به ارزش تنوع و تفاوتها اهمیت بدهند و زندگی خود را به عنوان یک تجربه منحصر به فرد ببینند؟
ChatGPT
برای انتقال پیامهای مفهومی وابیسابی در یک جامعه که به تبلیغ کمال و همگانی شدن عادت کرده است، به چندین راهکار میتوان پناه برد:
1. تعامل اجتماعی و فرهنگسازی: مهمترین راه برای انتقال پیامهای مفهومی وابیسابی ایجاد تعاملات اجتماعی مثبت است. افراد میتوانند از طریق مشارکت در گفتگوها، نشستهای توئیتری و گروههای مطالعاتی ارتباط برقرار کنند و ارزشهای وابیسابی را به اشتراک بگذارند.
2. آموزش و آگاهی: برگزاری کلاسها و دورههای آموزشی در مدارس و مراکز آموزشی برای تربیت افراد با نگرشهای مفهومی وابیسابی بسیار موثر است. این دورهها میتوانند به افراد کمک کنند تا از ارزش تنوع و تفاوتها در زندگی آگاه شوند.
3. رسانهها و فضای مجازی: رسانهها و شبکههای اجتماعی میتوانند به عنوان وسیلهای قدرتمند برای انتقال پیامهای مفهومی به شمار روند. ایجاد محتواهای تبلیغی و آموزشی در فضای مجازی و اشتراک آنها در شبکههای اجتماعی میتواند به توسعه این پیامها کمک کند.
4. افراد موثر: افرادی که در جامعه محبوبیت دارند و تأثیرگذار هستند، میتوانند گزینههای مناسبی برای ارتقا ارزشهای وابیسابی باشند. این افراد میتوانند با نشان دادن نگرشهای مفهومی وابیسابی در زندگی خود، به دیگران را الهام بدهند.
5. ایجاد فرهنگ سازمانی: سازمانها و شرکتها میتوانند ارزشهای وابیسابی را در فرهنگ سازمانی خود جای دهند. ایجاد محیطهای کاری با احترام به تنوع و تفاوتها و تشویق کارکنان به ارتقا این ارزشها میتواند تأثیرگذار باشد.
در کل، انتقال پیامهای مفهومی وابیسابی نیاز به تعاملات اجتماعی فعال، آموزش و آگاهی و استفاده از وسایل ارتباطی مختلف دارد تا این ارزشها در جامعه به انتشار برسند و به عنوان نگرشی معمولی و پذیرفته شده در زندگی افراد تبدیل شوند.
User
هفت بار زمین خوردن = هشت بار بلند شدن
در یک ضربالمثل ژاپنی میخوانیم: «نانا کُرُبی، یا اُکی.» که به معنای آن است که هفتبار به زمین افتادن معادل هشتبار بلند شدن است. این ضربالمثل با یادآوری این حقیقت که تعلیم و تربیت همیشه ادامه دارد و در زندگی همیشه تجربهها و چالشهای جدید وجود دارد، ما را ترغیب به عدم تسلیم میکند.
یادگیری هرگز تمام نمیشود و تمام زندگی ما به عنوان یک مسیر آزمون و خطا میگذرد. از این دیدگاه، شکستها و اشتباهات فقط برای ما فرصتهای جدیدی برای پیشرفت و یادگیری هستند. باید بازتعریف کنیم که شکست به معنای نهگفتن به تلاش و تسلیم نشدن به آنها است. اگر اشتباه کردیم یا شکست خوردیم، آموزههای وابیسابی کمک میکند تا آرامش بیابیم و انرژی خود را برای ادامه راه تقویت کنیم. شکست و عقبنشینی ممکن است تا مدتی وضعیت را بدتر کنند، اما این تغییرات معمولا موقتی هستند. همیشه زمان برای تصحیح اشتباه و بهبود عملکرد در آینده وجود دارد، بنابراین خیلی به خودتان سخت نگیرید و از پیشرفت خود لذت ببرید.
بازتعریف کردن شکست به معنای پذیرش و ترغیب به بهتر شدن است، اما این بدان معنا نیست که باید از شکست خود راضی باشیم. بلکه باید تمام تلاش خود را بکنیم تا شکست نخوریم، اما اگر شکست خوردیم، تسلیم نشویم و به سمت جلو حرکت کنیم. در نهایت، ترس از شکست نباید جلوی انجام کار و پیشرفتتان را بگیرد. باید به خودتان اجازه دهید که از شکستها و اشتباهات آموخته و به سمت رشد و پیشرفت حرکت کنید. هیچکس شما را تماشا نمیکند و اگر هم شما را مشاهده میکنند، باید به خاطر پیشرفت و تلاشهایتان افتخار کنید. از خلاقیت خود استفاده کنید و ترس از شکست را در زمینههای مختلف زندگی خود از بین ببرید تا به بهترین نتایج دست پیدا کنید.
چگونه میتوانیم جلوی ترس از قضاوت دیگران در مورد شکست خود را بگیریم و برای رشد و پیشرفت، به جای اینکه به انتقادها و نظرات منفی دیگران توجه کنیم، به خودمان اهمیت دهیم؟
ChatGPT
برای جلوگیری از ترس از قضاوت دیگران در مورد شکست خود و ادامه مسیر ترقی و پیشرفت، اولین قدم این است که خودآگاهی داشته باشیم و به خودمان اهمیت دهیم. این کار به معنای تشخیص دادن ارزشها و اهداف شخصی خود است و اینکه به طور واضح بدانیم چه چیزهایی برایمان مهم است. به جای اینکه بر اساس نظرات دیگران عمل کنیم، باید به خودمان اجازه دهیم که از خودمان بازخورد بگیریم و از تجربیات خودمان یاد بگیریم.
در این مسیر، مهم است که توانایی اعتماد به نفس را بیاموزیم و در مواجهه با انتقادها و نقدهای دیگران، از اهداف و ارزشهای خودمان پیروی کنیم. به جای فکر کردن به تاثیرات منفی نظرات دیگران، باید اهداف بلندمدت و رشد شخصی خود اولویت دهیم.
همچنین، مهم است که شکستها و اشتباهات را به عنوان فرصتهای یادگیری شمرد و تمرکز خود را روی رشد و پیشرفت شخصی قرار دهیم. این به معنای تغییر دیدگاه از «شکست خوردن» به «آموختن» است. همچنین، ارتقا مهارتها و دانش شخصی میتواند به ما کمک کند تا نه تنها از انتقادها نترسیم بلکه از آنها بهره ببریم.
در نهایت، حفظ تعادل و تمرکز بر خودمان و اهدافمان در مواجهه با نقدها و انتقادها مهم است تا از دچار شدن به ترس از قضاوت دیگران جلوگیری کنیم و به جای آن به سوی رشد و پیشرفت حرکت کنیم.