فهرست مطالب
اکنون کتاب اصل 80-20 (The 80-20 Principle) اثر ریچارد کاچ (Richard Koch) را با هم بررسی میکنیم و امیدوارم گفتگوی جذابی با هم داشته باشیم.
اصل 80-20 یا اصل پارتو اینطور مطرح میشود که با تلاش کمتر هم میشود نتایج بهتری گرفت. طبق اعتقاد ریچارد کاچ اصل پارتو به این صورت است که ممتاز بودن در 20 درصد امور، بهتر از عملکرد قابل قبول در همه موارد است یعنی در حقیقت ۸۰ درصد نتایج به واسطه تنها ۲۰ درصد از تلاشها حاصل میشود. ریچارد کاچ در این کتاب سعی میکند به سادگی روشهای موفقیت بیشتر با تلاش کمتر را توضیح دهد.
اصل پارتو بر پایه تمرکز بر اولویتها استوار است و در این کتاب کاربرد اصل 80-20 در کسب و کارها و زندگی بررسی شده است.
با اصل 80-20 کمتر کار کنیم و راضیتر و خوشحالتر باشیم
سرعت و پیچیدگی زندگی امروزی، افزایش کارها، مشغولیتهای زیاد برای چیست؟ آیا بودن رقبای بیشتر و در نتیجه سود بیشتر و کنترل بازار دلیل این همه درگیری و کار زیاد است؟ آیا میشود با این همه گرفتاری که خودمان ساختهایم تمرکز بالایی هم داشت و نتایج قابل قبولی بدست آورد؟ طبیعتا نه.
در این کتاب یاد می گیریم با رعایت اصل 80-20 یا پارتو (Pareto)، با انرژی کمتر، نتایج بهتری بدست آوریم و راضیتر و خوشحالتر باشیم.
به نظر شما چرا زندگیهای امروزی انقدر پیچیده شده است و چرا انسانها انقدر از صبح تا شب با تلاش زیاد کار می کنند؟ آیا اصل پارتو میتواند شادی و آرامش را به زندگی بازگرداند؟ لطفا مختصر و مفید توضیح دهید.
ChatGPT
دلایل پیچیدگی و شلوغی زندگی امروزی بسیار متعدد هستند، شامل افزایش تکنولوژی و اطلاعات، رقابت بیشتر در بازار کار، افزایش هزینههای زندگی، افزایش نیازهای مادی و غیره می باشد. این موارد باعث شده است که افراد بیشتر به سمت تلاش زیاد و بیش از حد بروند و در نتیجه به سلامت جسمی و روانی خود آسیب ببینند.
اصل پارتو یک ابزار قدرتمند برای بهرهبرداری بهینه از زمان و تلاش است. با تمرکز بر روی 20 درصد موارد مهمتر و بازده بیشتر، میتوان به نتایج بهتری دست یافت. با این روش، افراد میتوانند تلاش کمتری برای دستیابی به اهداف خود به کار برده و به سبب این کاهش تنشها، شادی و آرامش بیشتری را تجربه کنند.
استفاده از اصل پارتو به عنوان یک راهکار برای بهبود کیفیت زندگی، باعث کاهش تنش های روزمره و بهبود عملکرد در کار و زندگی میشود. با تمرکز بر روی مواردی که بیشترین بازدهی را دارند، افراد میتوانند تلاش کمتری برای دستیابی به اهداف خود به کار برده و به سبب این کاهش تنشها، شادی و آرامش بیشتری را تجربه کنند. با این حال، باید توجه داشت که اصل پارتو تنها یک ابزار است و به تنهایی نمیتواند بهبود کیفیت زندگی را تضمین کند. به همین دلیل، باید از دیگر راهکارها و ابزارها نیز استفاده کرد که بهبود کیفیت زندگی را تضمین می کنند.
User
اصل 80-20 چیست؟ به همراه مثال
همانطور که میدانیم در حال حاضر درصد بالایی از ثروت جهان (حدود 80 درصد) متعلق به درصد اندکی از انسانها (حدود 20 درصد) است. طبق تحقیقات انجام شده در گذشته هم وضع به همین منوال بوده است. حال سوالی که پیش میآید این است که چرا با وجود این همه کار و تلاش، تعادلی وجود ندارد؟ میشود از این موضوع نتیجه گرفته که لازمه موفقیت لزوما تلاش زیاد نیست و اصل پارتو می گوید: 80 درصد نتایج حاصل 20 درصد تلاش است. و این نتایج گواه درست بودن این اصل است: 80 درصد سود شرکتها تنها با فروش 20 درصد از محصولات بدست میآید. 80 درصد آمار طلاق مربوط به 20 درصد جامعه است (20 درصدی که حتی چندین بار ازدواج می کنند و باز طلاق می گیرند). 20 درصد از مجرمان یک جامعه مرتکب 80 درصد جرمها میشوند. با اینکه در همه موارد درصد 80-20 درست نیست و میتواند کمتر یا بیشتر باشد اما میشود اینطور نتیجهگیری کرد که اصل پارتو در خیلی از موارد صادق است.
لطفا مثالهای بیشتر در مورد اصل 80-20 بفرمایید.
ChatGPT
اصل 80-20، همچنین به عنوان “قانون پارتو” شناخته شده است، اصلی است که در زمینههای مختلف کاربرد دارد. این اصل اولین بار توسط اقتصاددان ایتالیایی ویلفردو پارتو در قرن نوزدهم مطرح شد. در زیر مثال های بیشتری را برای درک بهتر این اصل بررسی میکنیم:
1- درصد فروش: در بسیاری از صنایع، درصد کمی از محصولات به عنوان محصولات برتر و پرفروش تلقی میشود، در حالی که بیشترین فروش مربوط به این کمترین درصد از محصولات است. به عنوان مثال، فرض کنید 20 درصد از محصولات یک شرکت، 80 درصد از فروش را به خود اختصاص میدهند.
2- میزان درآمد: معمولاً در جوامع، بخش کوچکی از افراد، بیشترین درآمد را کسب میکنند. به عنوان مثال، فرض کنید 20 درصد از افراد یک کشور، 80 درصد از درآمد کل را کسب میکنند.
3- تاثیر عوامل: در بسیاری از زمینههای کاربردی، تاثیر عوامل مختلف روی نتیجه نهایی به صورت نامتناسب است. به عنوان مثال، فرض کنید 20 درصد از مشتریان یک فروشگاه، 80 درصد از شکایات و رضایت مشتریان را تشکیل میدهند.
4- مسئولیت ها: در سازمانها، معمولاً 20 درصد از اعضا، 80 درصد از مسئولیتهای سازمان را به عهده دارند. به عنوان مثال، فرض کنید 20 درصد از کارکنان یک شرکت، 80 درصد از تصمیمگیریها و مسئولیتهای مدیریتی را برعهده دارند.
User
حلقههای بازخوردی عامل نامتعادلی جهان
در قسمت قبل متوجه شدیم که تعادل و توازن در جهان برقرار نیست و این موضوع حتی در کلمات هم صادق هستند. سِر آیزاک پیتمن (Sir Isaac Pitman) آموزگار زبان انگلیسی و مبتکر روش تندنویسی پیتمن، کشف کرد که فقط 700 کلمه انگلیسی و مشتقات آنها (کمتر از 1 درصد واژگان زبان انگلیسی) در 80 درصد مکالمات روزمره بکار میروند. عامل اصلی این نامتوازنی در جهان (اصل 80-20) پدیدهای است به نام حلقههای بازخوردی (Feedback loops). حلقه های بازخوردی بیان میکند که اختلافهای کوچک در ورودیها باعث تفاوتهای زیادی در خروجیها می شود. برای مثال: درصد اندک از مردم جهان پولشان را سرمایهگذاری میکنند و مجددا سود پولهایی که از سرمایهگذاریهای قبلی بدست آوردن مجددا سرمایهگذاری میکنند و این چرخه یا همان حلقه بازخوردی باعث ثروتمند شدن آنها میشود. و همانطور که میبینید اصل پارتو وجود دارد و بهتر است به جای جنگیدن با آن، این اصل را بپذیریم و یاد بگیرم چطور از آن به درستی استفاده کنیم.
لطفا حلقه های بازخوردی را با ذکر چند مثال بیشتر توضیح دهید.
ChatGPT
حلقههای بازخوردی در واقع فرآیندی است که در آن خروجی یک سیستم به عنوان ورودی در گام بعدی به آن سیستم بازگردانده میشود و این حلقهها میتوانند از نوع مثبت یا منفی باشند. در حلقههای بازخوردی مثبت، یک تغییر کوچک در ورودی، باعث تقویت یا افزایش خروجی شده و در حلقههای بازخوردی منفی، یک تغییر کوچک در ورودی، باعث کاهش خروجی میشود.
حلقههای بازخوردی در بسیاری از جوامع و سیستمها وجود دارند و میتوانند به شکل مثبت و منفی تأثیر گذار باشند. برای مثال:
حلقهی بازخوردی مثبت در بازار سرمایه: بازار سرمایه به تناسب ثروت کسانی که پولشان را در بازار سرمایه سرمایهگذاری میکنند، رونق میگیرد. با توجه به این حلقهی بازخوردی مثبت، ثروتمندان میتوانند با سرمایهگذاری در بازار سرمایه، سرمایهشان را بهبود بخشند و ثروت خود را افزایش دهند.
حلقهی بازخوردی منفی در تغذیه جهانی: با افزایش جمعیت جهان، تقاضا برای غذا نیز افزایش یافته است و این باعث افزایش کشت غلات میشود. با افزایش کشت غلات، بیشترین تمرکز روی کشت گندم قرار میگیرد و به دلیل این که گندم میتواند در شرایط مختلفی رشد کند، تولید آن به شدت افزایش مییابد و اگر تولید گندم در یک منطقه به شدت افزایش یابد، قیمت آن کاهش پیدا میکند و برای کشاورزان دیگری که در منطقه کشت دیگری مانند جو دارند، سوددهی آن کاهش مییابد.(کشاورزان دیگری که گیاهی مثل جو را کشت میکنند، به علت قیمت پایینتر گندم، مجبور هستند که قیمت جو را پایین بیاورند تا بتوانند با گندم رقابت کنند) در نتیجه، کشاورزان ممکن است تصمیم بگیرند کشت گیاهان دیگری را کاهش دهند و به جای آنها به کشت گندم بپردازند. این باعث میشود تولید گندم بیشتر و بیشتر شود، تا زمانی که بازار با اشباع مواجه شود و قیمت گندم به شدت کاهش یابد. به این ترتیب، کشاورزان مجبور میشوند به کشت گیاهان دیگر بازگردند و این ماجرا برای جو نیز تکرار میشود و با کشت زیاد جو بازار آن اشباع می شود و این چرخه نامتعادل همچنان ادامه پیدا میکند.