کتاب حل موانع شادی – گفتگو سوم

کتاب حل موانع شادی – گفتگو سوم

در گفتگو دوم کتاب حل موانع شادی اثر محمد گودت، با نظرات نویسنده کتاب و ChatGPT درباره خود واقعی‌مان آشنا شدیم. پذیرفتیم که بسیاری از مسائل را نمی‌دانیم و شادی حقیقی، زندگی در زمان حال است. تغییر نگرش برای وقایع غیرقابل پیش‌بینی را بررسی کردیم و ChatGPT مثال‌هایی از رویدادهای در طول تاریخ به ما ارائه داد که در ظاهر غیرقابل پیش‌بینی بودند اما در واقعیت خیلی هم دور از انتظار نبودند. اکنون ادامه گفتگو.

User

ترس‌های خود را بپذیریم و به‌دنبال راهکار باشیم

اکثر ترس‌های ما انقدر هم که تصور می‌کنیم ترسناک و وحشتناک نیستند و فقط کافی است حقیقت پشت ترس‌های خود را ببینیم. بسیاری از این ترس‌ها در دوران کودکی شکل گرفته است و خیلی از آن‌ها توسط محیط به ما منتقل شده است و طول زندگی ما گسترش یافته است. خیلی از این ترس‌ها غیر منطقی هستند اما متاسفانه وجود دارند و واقعی هستند. بهترین راه حل، پذیرش ترس است و پیدا کردن راهکارهای مفید.

لطفا چند ترس را مثال بزنید که در دوران کودکی شکل گرفته است در طول عمر گسترش یافته است. چند ترس دیگر را مثال بزنید که توسط محیط به ما منتقل شده است و از محیط این ترس‌ها را آموخته‌ایم. لطفا بفرمایید که چگونه ترس‌های خود را بپذیریم و راهکارهای مفیدی برای مقابله و برطرف کردن ترس‌های‌مان ارائه دهید.

ChatGPT

به عنوان مثال، در دوران کودکی ممکن است ترس از تاریکی، ترس از حشرات، ترس از ارتفاعات، ترس از تنهایی و ترس از رد شدن از طریق تغییرات جدید وجود داشته باشد. این ترس‌ها در طول عمر ما می‌توانند تغییر کنند و گسترش یابند.

در مورد ترس‌هایی که توسط محیط به ما منتقل می‌شوند، ممکن است شامل ترس از ناموفقیت، ترس از نقد و انتقاد، ترس از رد شدن اجتماعی، ترس از غریبه‌ها و ترس از نامعلومی باشد. این ترس‌ها اغلب در ارتباط با انتظارات و انطباق با اجتماع و فشارهای اجتماعی مرتبط هستند.

برای مقابله با ترس‌ها و برطرف کردن آن‌ها، می‌توانید این راهکارها را امتحان کنید:

پذیرش ترس: قبول کنید که ترس‌ها قسمتی از تجربه‌های انسانی هستند و همه ما با ترس‌ها مواجه می‌شویم. به‌جای مقابله یا نادیده گرفتن آن‌ها، آن‌ها را پذیرا شوید و با آن‌ها ارتباط برقرار کنید.

تحلیل ترس‌ها: بررسی کنید که منشاء ترس شما از کجاست و آیا واقعاً منطقی و مبنی بر وقوع واقعی است یا خیر. آن‌ها را بازنگری کنید و به‌دنبال شواهد و اثبات‌های مقابل برای ترس‌های خود بگردید.

ارتباط با ترس: با ترس خود ارتباط برقرار کنید و با آن صحبت کنید. متوجه شوید که ترس‌های شما چه احساساتی در شما برانگیخته می‌کنند و چه نیازهایی را نشان می‌دهند. برقراری ارتباط با آن‌ها به شما کمک می‌کند آگاهی بیشتری از خودتان پیدا کنید و راهکارهای مناسب را برای مقابله با آن‌ها پیدا کنید.

مراجعه به حرفه‌ای: در صورتی که ترس‌های شما از اندازه طبیعی خارج شده و با کیفیت زندگی شما متضاد شده‌اند، بهتر است به متخصصان روانشناسی مراجعه کنید. آن‌ها می‌توانند با شما در تحلیل و مدیریت ترس‌هایتان کمک کنند.

همچنین، تمرین مداوم مهارت‌های مدیریت استرس و افزایش اعتماد به نفس می‌تواند به شما در مقابله با ترس‌هایتان کمک کند.

User

با برنامه‌ریزی مغزهایی که از گذشته به ما رسیده است، چکار کنیم؟

مغز انسان‌ها اساسا برای دوران ماقبل تاریخ برنامه‌ریزی شده است. دورانی که انسان‌ها فقط برای بقا تلاش می‌کردند و تلاش می‌کردند که در برابر خطرهای موجود مانند، حیوانات وحشی، وقایع طبیعی مانند طوفان و سیل، زنده بمانند و کشته نشوند. این مغز از آن دوران برای ما به یادگار مانده است، مغزی که در بسیاری از مواقع توقع بدترین اتفاقات را در هر موقعیتی دارد. افکار منفی و قضاوت‌های سریع انسان‌ها یادگار مغز قدیمی دوران ماقبل تاریخ است. افکار و قضاوت‌هایی که اجازه نمی‌دهند اتفاقات را همانطور که هست ببینیم.

لطفا با ذکر چند مثال نشان دهید که مغز ما از دوران قدیم چگونه برنامه‌ریزی شده است و راهکارهایی ارائه دهید که این مغز را به‌روز کنیم و افکار منفی و قضاوت‌های سریع را از خود دور کنیم.

ChatGPT

درست است که مغز انسان‌ها برنامه‌ریزی شده است تا در مواجهه با خطر و تهدید بقا دوران قدیم بتوانند عمل کنند. اما در محیط زندگی مدرن که خطرات فیزیکی کمتری وجود دارد، این برنامه‌ریزی قدیمی می‌تواند به ما ضرر برساند و افکار منفی و قضاوت‌های سریع را به وجود آورد. برخی مثال‌های رایج این برنامه‌ریزی قدیمی شامل موارد زیر است:

تمایل به تمرکز بر روی نقاط منفی: مغز ما تمایل دارد که به طور اتوماتیک بیشترین توجه را به موارد منفی و خطرناک بپردازد. به عنوان مثال، در یک روز خوب با برخورد با یک موقعیت ناخوشایند، ممکن است تمام انرژی و توجه ما به آن موقعیت منفی متمرکز شود.

تمایل به قضاوت سریع: مغز ما تمایل دارد به طور سریع و براساس تجربه‌های گذشته قضاوت کند. این باعث می‌شود که در مواجهه با وقایع جدید، به طور ناخودآگاه به قضاوت‌های سریع بپردازیم و ممکن است در ارزیابی واقعیت‌ها اشتباه کنیم.

برای به‌روز کردن مغز خود و کاهش افکار منفی و قضاوت‌های سریع، می‌توانید از راهکارهای زیر استفاده کنید:

آگاهی از ذهن خود: آگاهی از نحوه کارکرد مغز و برنامه‌ریزی قدیمی آن، شما را قادر می‌سازد تا افکار منفی را به چالش بکشید و از قضاوت‌های سریع خود پرهیز کنید. با مشاهده افکار و واکنش‌های خود، متوجه تمایلات قدیمی مغزتان شوید و آن‌ها را تغییر دهید.

تمرین تمرکز بر اتفاقات مثبت: به‌جای تمرکز بر نقاط منفی، سعی کنید تا به اتفاقات و تجربیات مثبت زندگی توجه کنید. ممکن است این نیازمند تمرین باشد، اما با تمرکز بر اتفاقات مثبت، مغز شما به تدریج عادت می‌کند که بیشتر به جنبه‌های مثبت زندگی توجه کند.

اصلاح قضاوت‌ها: در مواجهه با وقایع جدید، سعی کنید قضاوت سریع نکنید. به‌جای آن، اطلاعات کافی را جمع‌آوری کنید و تحلیل دقیق‌تری انجام دهید. در نظر داشته باشید که قضاوت‌های شما می‌توانند مشتق از تجربیات گذشته باشند و از این رو ممکن است با واقعیت فعلی تفاوت داشته باشند.

مدیتاسیون و تمرین ذهن‌آگاهی: مدیتاسیون و تمرین ذهن‌آگاهی می‌تواند به شما کمک کند تا از آگاهی بیشتری در مورد افکار و عواطف خود برخوردار شوید. این تمرین‌ها شما را در قبول و تنظیم افکار و احساسات خود تقویت می‌کنند و به شما کمک می‌کنند تا از افکار منفی و قضاوت‌های سریع فاصله بگیرید.

همچنین، با مشاوره روانشناسی و تحت نظر یک متخصص، می‌توانید راهکارهای مورد نیاز خود را بیابید و در تغییر نگرش و مدیریت افکار منفی کمک بگیرید.

User

نقطه ضعف‌های که باعث شکل‌گیری افکار منفی می‌شوند

چه چیزی ما را به سمت افکار منفی و قضاوت‌های سریعی که در فصل قبل بررسی کردیم، می‌کشاند؟ نقطه ضعف‌هایی در وجود ما انسان‌ها است که باعث شکل‌گیری این افکار منفی می‌شود. پیدا کردن این نقطه ضعف‌ها می‌تواند کلید حل این مسئله باشد.

فیلتر کردن اطلاعات

تقطه ضعف اول: ما انسان‌ها دائما نمی‌توانیم همه اطلاعات اطراف خود را درک و پردازش کنیم و به همین خاطر اکثر این اطلاعات را فیلتر می‌کنیم.

لطفا برای این نقطه ضعف، چند مثال ارائه دهید.

ChatGPT

دریافت اخبار و رویدادها از منابع محدود و یک‌طرفه

(فقط توجه به خبرهای منفی و سانسور کردن خبرهای مثبت در رسانه‌ها)

نادیده گرفتن دیدگاه‌های مختلف و منابع معتبر

(نادیده گرفتن نظرات مختلف در یک گفتگو و تمرکز فقط بر نظرات مشابه خود)

تمرکز بر موارد منفی و نادرست و عدم توجه به موارد مثبت

(پذیرش اطلاعات تنها از یک منبع خبری و جلوگیری از دریافت اطلاعات از منابع مختلف)

فرضیات (Assumptions):  

نقطه ضعف دوم: ذهن ما نمی‌تواند تمام جنبه‌های یک مسئله را در نظر بگیرد و به همین دلیل جاهای خالی مسئله را با فرضیات خود پر می‌کند که طبیعتا اشتباهاتی را به همراه خواهد داشت.

لطفا برای نقطه ضعف دوم، چند مثال ارائه دهید.

ChatGPT

قضاوت سریع و بدون بررسی دقیق اطلاعات کامل

(فرض کردن که همه افراد از نظر فکری و ایدئولوژی با خود یکسان هستند.

فرض کردن که یک فرد خاص همیشه بدخواه و تنها منافع شخصی را در نظر می‌گیرد.)

بر پایه تجربه‌های گذشته، ساختن فرضیات نادرست در مورد دیگران

(فرض کردن که یک تصمیم نادرست در گذشته معنای این دارد که همیشه تصمیم‌گیری‌های بعدی هم نادرست خواهند بود)

انجام پیش‌بینی‌ها

نقطه ضعف سوم: متاسفانه بعضی از انسان‌ها اتفاقاتی را که هنوز رخ نداده است پیش‌بینی می‌کنند و انجام می‌دهند.

برای این نقطه ضعف هم لطفا چند مثال بزنید.

ChatGPT

توجه بیش از حد به افکار و تصورات منفی و ترسناک درباره آینده

(پیش‌بینی کردن که یک روز بد آینده تمام روزهای آینده را نیز بد خواهد کرد)

پیش‌بینی رخدادهای آینده بدون داشتن اطلاعات کافی

(پیش‌بینی کردن که یک نتیجه ناخوشایند حتماً رخ خواهد داد، بدون در نظر گرفتن احتمالات دیگر)

نادیده گرفتن احتمالات متفاوت و فقط تمرکز بر حالت‌های منفی

(پیش‌بینی کردن که همه مردم درباره شما یک نظر مشترک منفی دارند، بدون داشتن شواهد قطعی)

User

یادآوری خاطرات و احساسات گذشته، حقیقت نیست

نقطه ضعف چهارم: یادآوری خاطرات و احساسات تلخ و شیرین گذشته ما لزوما حقیقت نیست (با اینکه با یادآوری آن‌ها مجددا همان احساسات را دوباره تجربه می‌کنیم)، بلکه نسخه ثبت شده در ذهن ما است که مجددا آن را بررسی و تفسیر می‌کنیم. و علت اصلی اینکه تمایلی نداریم مکان، غذا، رویداد، احساس، ارتباط و… که خاطره تلخی از آن‌ها در گذشته داریم را دوباره یادآوری، تکرار و تجربه کنیم هم همین موضوع است.

لطفا برای این نقطه ضعف چندین مثال بزنید.

ChatGPT

البته. در زیر چند مثال از نقطه ضعف یادآوری خاطرات و احساسات گذشته را برای شما آورده‌ام:

یک تجربه ناخوشایند از روز عروسی: اگر در روز عروسیتان مشکلاتی رخ داده باشد، ممکن است هر بار که به خاطره آن روز فکر می‌کنید، احساس ناراحتی و ناامیدی را تجربه کنید. اما دقت کنید که این احساسات، واقعیت خود روز عروسی نیستند و تنها یک نسخه تفسیر شده در ذهنتان است.

یک تجربه موفقیت در گذشته: ممکن است یک بار در گذشته یک تجربه موفقیت داشته باشید، اما هر بار که به آن تجربه فکر می‌کنید، احساس فشار و تنش را تجربه کنید، زیرا فکر می‌کنید که باید همیشه به همان سطح عالی برسید. در واقع این احساسات نسخه‌ای مفسرشده از تجربه موفقیت شماست. (برعکس آن برای تجربیات ناموفق هم صادق است)

یادآوری یک رابطه قدیمی: گاهی با یادآوری رابطه‌ای قدیمی و شکست خورده، احساس ناامیدی و تلخی را تجربه می‌کنید. اما حقیقت آن است که تجربه احساسات منفی در گذشته نباید به شما تحمیل کند که همیشه در روابط آینده نیز موفق نخواهید شد.

User

برچسب زدن بر روی اتفاقات همیشه درست نیست

نقطه ضعف پنجم: برچسب زدن بر روی اتفاقات همیشه هم درست نیست. مثلا اکثر انسان‌ها بر روی هوای بارانی برچسب دلگیری و غم‌انگیزی می‌زنند با اینکه همین باران در کشورهای کم باران باعث شادی و سرور فراوان می‌شود.

لطفا برای این نقطه ضعف هم چندین مثال ارائه دهید و توضیح دهید که برچسب زدن بر روی چه اتفاقات در چه شرایطی می‌تواند مفید باشد.

ChatGPT

درست است، برچسب زدن بر روی اتفاقات همیشه درست نیست و ممکن است باعث تنگ‌نظری و انحصاری شدن دیدگاه ما شود. در زیر چند مثال از برچسب زدن بر روی اتفاقات را برای شما آورده‌ام:

برچسب زدن اتفاقات شخصی: مثلاً اگر شخصی یکبار در یک روابط عاشقانه تلخ تجربه ناکامی داشته باشد، ممکن است به همه روابط آینده‌اش برچسب ناکامی بزند، در حالی که هر رابطه جدید باید به صورت مجزا مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد.

برچسب زدن به افراد: ممکن است برخی افراد بر روی شخصیت یا رفتار دیگران (در گروه‌ها یا صنف‌های مختلف) برچسب‌های عمومی مثل “بد”، “خوب”، “عادی” و… بزنند، در حالی که هر انسانی شخصیتی منحصر به فرد و پیچیده‌ای دارد و برچسب‌ها نمی‌توانند کلیت واقعیت را برای هر فرد را بیان کنند.

برچسب زدن در برخی موارد می‌تواند مفید باشد، مانند:

برچسب زدن خطرات: برچسب زدن بر روی چیزها و موارد خطرات می‌تواند به ما کمک کند در مواجهه با موقعیت‌های پتانسیل خطرناک، احتیاط و احتیاج به اقدام سریع داشته باشیم.

برچسب زدن مسئولیت‌ها: برچسب زدن مسئولیت‌ها و وظایف ما می‌تواند به ما کمک کند تا به مسئولیت‌هایمان عمل کنیم و وظایف را به درستی انجام دهیم.

برچسب زدن محیط: برچسب زدن برخی جوانب محیط می‌تواند ما را از خطرات و مشکلات پیشگیری کند. به عنوان مثال، برچسب زدن مناطق ممنوعه یا توصیه‌های بهداشتی می‌تواند به ما کمک کند در معرض خطرات حادثه‌آفرین نباشیم.

برچسب زدن غذاها: در صنعت غذایی، برچسب‌ها و نشانه‌های روی بسته‌بندی‌ها می‌توانند اطلاعات مهمی درباره محتوا، تاریخ انقضا، ترکیبات غذایی و اطلاعات تغذیه‌ای ارائه کنند. این برچسب‌ها به ما کمک می‌کنند تا انتخاب‌های بهتر و سالم‌تری در خرید و مصرف غذا داشته باشیم.

با این حال، در هر صورت، برچسب زدن باید به طور کامل و دقیق انجام شود. همچنین، مهم است که با دقت و بازنگری مستندات و شواهد در ارتباط با هر موضوع خاصی، به‌ویژه زمانی که بر یک فرد خاص استناد می‌کنیم، برچسب‌ها را اعمال کنیم تا به نتایج صحیح برسیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *