فهرست مطالب
در این گفتگو با هوش مصنوعی ChatGPT به بررسی کتاب ریکی دست کج (Ricky Sticky Fingers) اثر جولیا کوک (Julia Cook) میپردازیم. با ما همراه باشید. (پیشنهاد میکنم قبل از مطالعه این گفتگو، نسخه اصلی کتاب ریکی دست کج را مطالعه کنید)
ریکی دوست داره همه چی را مال خودش کنه!
ریکی بعضی وقتها دوست داره چیزهای دیگران را مال خودش کنه. یعنی چیزهایی که مال خودش نیست را یواشکی برداره، یعنی دزدی میکنه! برای همین به ریکی این داستان میگن دست کج. بعد هم هرکی مچش را بگیره با چندتا دروغ کوچولو همه چی را ماستمالی میکنه!
چند روز پیش ریکی در مدرسه، آدامس بادکنکی دوستش ماروین را از کشوی میزش یواشکی برداشت و مال خودش کرد. آخه ریکی آدامس بادکنکی خیلی دوست داره. ماروین از وقتی فهمید که آدامس بادکنکی در کشوی میزش نیست خیلی ناراحت شد و همه به او گفتند که احتمالا او را گم کرده.
این روند ادامه داشت و ریکی از سوپری محله یک بسته توپ چسپونک را یواشکی برداشت و همچنین عروسک نینجایی دوستش دومینیک را یواشکی برداشت و مال خودش کرد.
خانم ریبون (معلم کلاس ورزش) وقتی فهمید که عروسک نینجایی دومینیک گم شده به شاگردان کلاسش گفت: “همه دنبال او (عروسک نینجایی) بگردید، ببینید توی جیبهای شما قایم نشده باشد”
وقتی ریکی از مدرسه به خانه آمد، مامان با اخم به او گفت: این آدامس بادکنکی را از توی جیبت پیدا کردم، این را از کجا آوردی؟
ریکی گفت: ماروین به من داد. گفت مال تو.
مامان: توپهای چسبونک توی اتاقت را از کجا آوردی؟
ریکی: آنها را از روی زمین پیدا کردم.
مامان: خانم ریبون از مدرسه زنگ زد که عروسک نینجایی دومینیک گم شده، اونا را ندیدی؟
ریکی: نه
ریکی آن شب در رختخواب فهمید که اگر مامان بفهمد که این همه دروغ به او گفته، دیگه ریکی کوچولوی خوب او نیست.
صبح روز بعد، ریکی دوچرخهاش را در پارکینگ خانه ندید و با ناراحتی و فریاد به مامان گفت: مامان دوچرخهام توی پارکینگ نیست!
مامان: حتما یک نفر دوچرخهات را لازم داشته و اون را برداشته.
User
“آدمها وقتی دزدی میکنند، خودشان میدانند کار بدی است. اما بدی درون آنها برنده میشود و باز هم آن کار را انجام میدهند.
آنها با خودشان فکر میکنند که فلان چیز باید مال آنها باشد، اما آنقدر قوی نیستند که جلوی خودشان را بگیرند و این کار بد را انجام دهند”
به نظر شما هم همینطور است؟ شاید بزرگترها متوجه باشند که دزدی رفتار پسندیدهای نیست اما آیا همه کودکان هم متوجه میشوند که دزدی کار بدی است؟
چکار کنیم که کودکان هم متوجه شوند که دزدی کار بدی است؟ لطفا برای هر رده سنی (از کودکی تا بزرگسالی) راهکارهایی را برای جلوگیری از رفتار ناپسند دزدی ارائه دهید.
ChatGPT
داستان ریکی دست کج مثال خوبی است برای بررسی اینکه چگونه کودکان و بزرگسالان به مسائل اخلاقی نگاه میکنند و چطور میتوان به آنها آموزش داد که دزدی کار نادرستی است. بله، بزرگسالان معمولا آگاه هستند که دزدی کار نادرستی است، اما کودکان در سنین مختلف، بسته به سطح توسعه شناختی و اخلاقی خود، ممکن است نیاز به توضیحات و راهنماییهای بیشتری داشته باشند تا این مفهوم را درک کنند.
برای کودکان پیشدبستانی و دبستان ابتدایی:
استفاده از داستانها و کتابهای تصویری: کتابهایی مثل کتاب ریکی دست کج میتوانند به کودکان کمک کنند تا پیامدهای رفتارهای نادرست را درک کنند. داستانهایی با موضوعات اخلاقی، مانند اهمیت صداقت و عواقب دزدی، میتواند مفاهیم پیچیده را به شیوهای سادهتر به آنها آموزش دهد.
بازیها و فعالیتهای نقشآفرینی: ایجاد موقعیتهایی که در آنها کودکان نقشهای مختلفی را بازی میکنند، میتواند به آنها کمک کند تا احساسات و عواقب اعمال خود و دیگران را درک کنند.
گفتگو در مورد احساسات: بحث در مورد احساسات و پیامدهای اعمال مختلف میتواند به کودکان کمک کند تا درک کنند چرا دزدی کار نادرستی است و چگونه ممکن است دیگران را احساس کنند.
برای کودکان دبستانی تا نوجوانان:
آموزش در مورد حقوق مالکیت: توضیح دهید که چرا هر کسی حق دارد تصمیم بگیرد چه کسی میتواند از وسایلش استفاده کند و اینکه گرفتن چیزی بدون اجازه چرا نادرست است.
تقویت عواقب: نشان دادن پیامدهای منطقی برای رفتارهای نادرست میتواند به نوجوانان کمک کند تا از تجربیات خود یاد بگیرند. این عواقب باید مرتبط، منصفانه و متناسب با رفتار باشند.
آموزش مهارتهای حل مسئله: کمک به نوجوانان برای یادگیری راههای سازنده برای حل تعارضات و دستیابی به آنچه میخواهند، بدون نیاز به رفتارهای نادرست مثل دزدی.
برای نوجوانان و جوانان:
بحث در مورد اخلاق و ارزشها: انجام بحثهای باز در مورد اخلاق، عدالت و حقوق دیگران میتواند به جوانان کمک کند تا ارزشهای خود را شناسایی و تقویت کنند.
نقشآفرینی و موقعیتهای فرضی: استفاده از موقعیتهای فرضی برای بحث در مورد چگونگی رفتار در شرایط مختلف میتواند به جوانان کمک کند تا مهارتهای تصمیمگیری اخلاقی خود را توسعه دهند.
مشارکت در فعالیتهای جامعهمحور: تشویق جوانان به مشارکت در فعالیتهایی که به بهبود جامعه کمک میکند، میتواند به آنها احساس مسئولیت و تعلق به جامعه بدهد، که میتواند از رفتارهای نادرست مانند دزدی جلوگیری کند.
در نهایت، مهم است که بچهها و جوانان نه تنها به دلایل منطقی و اخلاقی دزدی نکردن آگاه باشند، بلکه احساس همدلی و درک عمیقی نسبت به احساسات و حقوق دیگران داشته باشند. این میتواند از طریق گفتگو، آموزش و ارائه مدلهای رفتاری مثبت انجام شود.
User
با خوبیها به جنگ بدی برو
بر میگردیم به ادامه داستان. ریکی آنقدر از گم شدن دوچرخهاش ناراحت بود که دلش میخواست گریه کند. اما همان لحظه فهمید که احتمالا ماروین و دومینیک هم همین احساس را دارند و بسیار ناراحت هستند.
ریکی بالاخره تصمیم گرفت که واقعیت را به مامانش بگوید. مامان بعد از شنیدن توضیحات ریکی، ریکی را بغل کرد و گفت، تو اشتباه کردی ولی من هنوز دوستت دارم. “حالا وقتش است که همهی این اشتباهها را جبران کنی و با خوبیهایت به جنگ بدی بروی!”
ریکی قلکش را شکست و با مامان به سمت مدرسه حرکت کردند. در بین راه پول توپهای چسبونک را به فروشنده سوپر محله داد و فروشنده با عصبانیت پول را از ریکی گرفت. یک بسته آدامس بادکنکی خرید و آن را به ماروین داد و ماجرا را برایش توضیح داد و ماروین با اخم آدامس بادکنکی را از ریکی گرفت. و بعد عروسک نینجایی را به دومینیک پس داد.
روز سختی برای ریکی بود، اما ریکی متوجه شد که میتواند با بدی بجنگد و او را شکست دهد و خوبی برنده شود.
حالا دیگر ریکی میداند “که دزدی کار خوبی نیست و آدمهایی که فقط به خودشان فکر میکنند دزدی میکنند”
ریکی فردا صبح با خوشحالی دید که دوچرخهاش در پارکینگ خانه پارک است.
جمله پرمحتوایی است: ” آدمهایی که فقط به خودشان فکر میکنند دزدی میکنند”
به نظر شما این حس دوست داشتن دیگران و اهمیت دادن به دیگران از کجا میآید؟ چگونه میشود این احساس ارزشمند و قشنگ را در انسانها (چه کودکان و چه بزرگترها) تقویت کرد و یا حتی آموزش داد؟
ChatGPT
حس دوست داشتن دیگران و اهمیت دادن به آنها ریشه در احساس همدلی و ارتباط عمیق انسانی دارد. این احساسات بخش مهمی از آنچه ما را به عنوان انسانها تعریف میکند، هستند و مبنایی برای ساخت جامعهای همدل و متعاطف فراهم میآورند. تقویت این حسها میتواند از طریق روشهای متعددی صورت بگیرد، هم برای کودکان و هم بزرگسالان:
برای کودکان:
الگوی رفتاری: کودکان از رفتار بزرگسالانی که اطرافشان هستند، یاد میگیرند. والدین، مربیان و سایر بزرگسالان میتوانند با نشان دادن رفتارهایی مبتنی بر مهربانی، احترام و همدلی به عنوان الگویی برای تقلید عمل کنند.
تشویق به اشتراکگذاری و همکاری: از طریق بازیها و فعالیتهای گروهی که نیاز به اشتراکگذاری و همکاری دارند، میتوان به کودکان یاد داد که اهمیت دادن به دیگران و توجه به نیازهای آنها چقدر میتواند ارزشمند باشد.
گفتگو درباره احساسات: صحبت کردن درباره احساسات و نیازهای خود و دیگران میتواند به کودکان کمک کند تا درک بهتری از دیدگاهها و تجربیات دیگران پیدا کنند.
برای بزرگسالان:
خودآگاهی و رشد شخصی: تمریناتی مانند مراقبه و نوشتن خاطرات میتواند به افراد کمک کند تا ارتباط عمیقتری با خود و دیگران برقرار کنند و احساس همدلیشان را تقویت کنند.
فعالیتهای داوطلبانه و خدمت به جامعه: شرکت در فعالیتهایی که به دیگران کمک میکند، میتواند به تقویت احساس مسئولیت اجتماعی و دوست داشتن دیگران کمک کند.
آموزش و یادگیری مداوم: شرکت در کارگاهها، سمینارها و دورههای آموزشی که بر روی مهارتهای ارتباطی، همدلی و درک فرهنگی تمرکز دارند، میتواند به افراد کمک کند تا درک عمیقتری از اهمیت ارتباط انسانی پیدا کنند.
در هر دو مورد، مهم است که فرصتهایی برای تجربه و تأمل در مورد اهمیت ارتباطات و روابط انسانی فراهم شود. این امر میتواند از طریق مکالمه، ادبیات، هنر و تجربههای اجتماعی انجام شود. هدف این است که به افراد کمک کنیم تا از دیدگاههای مختلف فکر کنند و احساس همدلی واقعی نسبت به دیگران داشته باشند.
User
پیام جولیا کوک به بزرگترها
وقتی کسی بدون اجازه چیزی را برمیدارد دزدی کرده است. میتواند یک شیء فیزیکی باشد یا یک ایده، نوشته و حتی افکار دیگران.
دلایل مختلف افراد برای دزدی:
شاید بچههای خیلیکوچک متوجه نباشند که دزدی میکنند. بچههای دبستانی متوجه عمل زشت و نادرست دزدی میشوند اما شاید کنترل کافی روی این عمل ناپسند نداشته باشند.
اما بزرگترها دلالیل دیگری برای دزدی دارند:
1- فشار همسنوسالها و دیگران
2- پر کردن جای خالی چیزی یا حتی کسی در زندگی
3- اموال دیگران را حق خود میدانند
4- احترام نگذاشتن به قوانین و حقوق دیگران
متاسفانه این عمل نادرست فقط برای فردی دزدی میکند خطرناک نیست و میتواند عواقب خیلی وخیم و خطرناکی برای یک خانواده، حتی یک جامعه و یک شهر داشته باشد.
راه حل:
وقتی کودکان دزدی میکنند باید والدین تمام تلاش خود را بکنند که کودک پی به اشتباه خود ببرد مثلا از فرزندشان بخواهند که چیزی که دزدیده است را به صاحب اصلی آن برگرداند و از او عذرخواهی کند. باید تلاش کنند که کودک را در موقعیت مشابهای فردی که از او دزدی شده است قرار دهند تا احساسات آن شخص را درک کند. (همانند داستان)
اگر نمیدانید چه کسی دزدی کرده است تلاش کنید که تقصیر را گردن وسیلهای که دزدیده شده است بیندازند (همانند عروسک نینجایی در داستان که خانم ریبون به شاگرادانش گفت که ببینید در جیب شما قایم نشده است)
(راه حلهای ChatGPT برای سنین مختلف را در همین متن بخوانید)
** تنبیه مخصوصا تنبیه بدنی نیاز نیست و میتواند مخصوصا کودکان را عصبانی کند و باعث شود رفتارهای خطرناکتری را از خود نشان دهند.
در صورت تکرار دزدی، بهتر است شخصی که این عمل نادرست را انجام داده است را نزد مشاور یا روانپزشک ببرید تا به صورت ریشهای مشکل او برطرف شود.