فهرست مطالب
کتاب آیین دوستیابی (How to Win Friends And Influence People) اثر دیل کارنگی (Dale Carnegie)، از جایگاه والایی در عرصه توسعهی فردی برخوردار است و به عنوان یک منبع بینظیر در زمینه تقویت اعتماد به نفس و ارتباطات شناخته میشود. نویسنده در این اثر، با دیدی نوآورانه و پیشرو، استراتژیها و مهارتهای ارتباطی را به شکلی قدرتمند و موثر برای خوانندگان تبیین میکند. نکاتی که کارنگی در این اثر تاریخی و تاثیرگذار ارائه کرده، نه تنها باعث افزایش محبوبیت افراد در اجتماع شده بلکه توانسته آنها را در مسیر رشد و تعالی قرار دهد.
علیرغم گذشت سالهای متمادی از نگارش کتاب آیین دوستیابی، محتوای آن همچنان بهروز و کاربردی است، به طوری که نسلهای مختلفی را در سراسر جهان به خود جلب کرده است. این جاودانگی و پایداری اطلاعات، در کنار تاثیر عمیق و سودمندی که در زندگی خوانندگان بهجا میگذارد، سبب شده که از آن به عنوان مادر کتابهای رشد فردی یاد کنند.
کتاب مورد نظر برای طیف گستردهای از خوانندگان از جمله رهبران و مدیران تیمها، افرادی که در فضای کاری یا زندگی شخصی خود با اشخاص مختلف سر و کار دارند، و کسانی که به دنبال انجام مذاکرات موفق هستند، بسیار مفید است. از این رو، این کتاب بهعنوان یکی از آثار برجسته و مورد علاقه در حوزه ارتباطات و رهبری شناخته شده و همواره پیشنهاد میشود. در این گفتگو به بررسی مفاهیم کتاب میپردازیم، با ما همراه باشید.
لبخند؛ زبان جهانی دوستی و نشاط
بشر از بدو تاریخ برای برقراری ارتباط و انتقال مفاهیم خود، به سیستمهای ارتباطی متعدد و پیچیده تکیه کرده است. میان این سیستمها، علائم زبان بدن و کلام دو کانال اصلی هستند که انسانها برای درک متقابل و تبادل اطلاعات از آنها استفاده میکنند. استفاده از این دو کانال، به شکلی دقیق و گاهی نامحسوس، تحت تاثیر شرایط مختلف قرار میگیرد و ما به تناسب هر موقعیت هر کدام از آنها را بهکار میگیریم.
به گفته دیل کارنگی، حتی در شرایطی که امکان استفاده از کلام وجود ندارد، محتوای غیرکلامی ارتباط، مانند لبخند زدن و سایر رفتارهای بدنی، نقش اساسی در شکلدهی به کیفیت و میزان تاثیرگذاری ارتباط بازی میکنند. این رفتارها، به ویژه در دیدارهای اولیه، میتوانند بسیار تاثیرگذار باشند چرا که قبل از آنکه حتی یک واژه رد و بدل شود، توانایی ایجاد احساس مثبت و دعوتکننده را دارند.
در طول تاریخ، زبان بدن همواره به عنوان شکلی قدرتمند از ارتباط بدون کلام، از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و در موقعیتهایی که کلام دشوار یا غیرممکن است، به عنوان یک پل ارتباطی عمل میکند. لبخند، به عنوان یک رفتار غیرکلامی، نه تنها ساده و بلافاصله قابل درک است بلکه عمیقا تاثیرگذار نیز هست. لبخند زدن به شخصی جدید نه تنها درهای ارتباط را میگشاید، بلکه به ما این فرصت را میدهد که نشان دهیم از همنشینی با آن فرد واقعا لذت میبریم، و این امر میتواند زمینهساز ارتباطی مثبت و پایدار شود.
علاوه بر تاثیری که لبخند بر دیگران دارد، مزایای روانشناختی انتقال خوشحالی نیز قابل توجه است. ما به صورت طبیعی، خوشحالی و نشانههای آن را مثبت ارزیابی میکنیم و به این صورت، لبخند زدن یک پاسخ طبیعی و غریزی محسوب میشود. این امر، بخصوص در مواقعی که تمایل داریم دوستی و محبت خود را بدون کلام به دیگران نشان دهیم، بسیار موثر است. مانند زمانی که دو دوست قدیمی همدیگر را پس از مدتها میبینند و اولین بازتاب احساسی آنها لبخندی گرم و صمیمی است.
اثر دوجانبه لبخند زدن، که بر همه ما تاثیر میگذارد، یکی از جنبههای شگفتانگیز روابط انسانی است. تحقیقات نشان دادهاند که لبخند زدن نه تنها برای دیگران مثبت است، بلکه برای فردی که لبخند میزند نیز مزایای فراوانی مانند بهبود حالت روحی و ایجاد احساس مثبت درونی دارد. بنابراین، لبخند زدن میتواند به عنوان یک ابزار قدرتمند برای بهبود و افزایش حس خوب در خودمان به شمار رود در حالیکه در عین حال به روابط ما با دیگران نیز کمک میکند.
آیا میتوانید یک مثال از شرایط واقعی مثال بزنید که در آن فرد موفق شده است با لبخند زدن و خوشرویی ارتباطات بهتری بسازد؟
ChatGPT
در یک روز معمولی درون شهر شلوغ که مغازهها و فروشگاهها در تلاشند تا نظر مشتریان را به خود جذب کنند، یک فروشنده در فروشگاه لباسی که نمای شیشهای و طراحی مدرنی دارد، با یک لبخند واقعی و تماس چشمی صمیمانه توجه افراد را به خود جلب میکند. هنگامی که مشتریان وارد میشوند، با احترام و علاقه به آنها خوشآمد میگوید و به طور غیرمستقیم نشان میدهد که حضورشان در فروشگاه ارزشمند است.
در این حین یک زن جوان که به دنبال خرید لباس برای مراسم خاصی است وارد فروشگاه میشود. او کمی دودل و مردد به نظر میرسد. فروشنده با لبخند به استقبال او میرود و سریعا به او احساس راحتی منتقل میکند. پس از چند سوال دقیق در مورد نوع مراسم و سبک دلخواه مشتری، فروشنده چند گزینه مناسب به او نشان داده و در عین حال اجازه میدهد که خود مشتری نیز آزادانه در فروشگاه گشتی بزند.
طی این مدت، فروشنده با همان روحیه مثبت و انرژی پویا به پرسشهای مشتری پاسخ میدهد، اطلاعات جالبی درباره چگونگی تولید پارچهها و طرحها ارائه میدهد و حتی نکاتی در مورد نگهداری لباسها به اشتراک میگذارد. به این ترتیب، اعتماد مشتری جلب شده و احساس ارزشمندی میکند. فروشنده همچنان گفتگو را بر اساس علایق مشتری پیش میبرد و در نهایت، مشتری با لباسی که دقیقا منعکسکننده شخصیت و نیازهای اوست خارج میشود.
این ارتباط موثر نه تنها سبب شده که مشتری راضی فروشگاه را ترک کند، بلکه احتمال زیادی وجود دارد که او تجربیات مثبت خود را با دوستان و خانواده به اشتراک بگذارد، و همین امر میتواند باعث شود که آنها هم در آینده به این فروشگاه مراجعه کنند. از طرفی، فروشنده با استفاده از قدرت لبخند و خوشرویی، نه تنها یک فروش موفق انجام داده، بلکه مبنایی برای ارتباطات مثبت و پایدار در آینده نیز ایجاد کرده است.
User
پرهیز از انتقاد: معماری گفتگوهای مثبت
قضاوت کردن، یکی از خصوصیات انکارناپذیر انسان است که در دل تعاملات اجتماعی ریشه دوانده است. ما بر اساس مجموعهای از اطلاعات محدود و ادراکات شخصی، درباره دیگران اظهار نظر میکنیم و این فرآیند معمولا به صورتی ناخودآگاه اتفاق میافتد. چه بخواهیم و چه نخواهیم، افراد دیگر نیز به همین منوال، درباره ما قضاوت میکنند و این چرخهای است که به ندرت میتوان از آن گریخت. این روند قضاوت و ارزیابی، عمیقا در خودآگاه و ناخودآگاه ما و در هر لایهای از وجودمان نفوذ کرده است.
ما گمان میبریم که تصمیمگیریهایمان مبتنی بر منطق و تفکرات عقلانی است، اما حقیقت این است که غالبا این ذهن قدیمی ماست که واکنشهای احساسی و تصمیمگیریهای لحظهای ما را شکل میدهد. این بخش از مغز، استاد سهلانگاری در استدلال و دنبال کردن احساسات است و در کنار آن، در بسیاری از مواقع، به هنگام قضاوت، استدلال واقعبینانه را فدای نتیجهگرایی میکند. این روند میتواند موجب عملکردی شود که در ظاهر به نفعمان است، اما در واقعیت، میتواند نتایج منفی بر پایداری و کیفیت روابط اجتماعیمان بگذارد.
انتقاد، بخشی از فرایند قضاوت ماست که بسیار ملموستر و قابل مشاهدهتر از دیگر بخشهای این فرایند است. این عمل که اغلب به نیت اصلاح رفتار دیگران انجام میشود، بیشتر اوقات به علت ادراک حمله احساسی، باعث واکنشهای منفی و تدافعی میشود. مردم به طور طبیعی تمایل دارند با دفاع یا گریز به این حالت واکنش نشان دهند و بدین ترتیب، ممکن است از انتقادهای سازنده فاصله بگیرند که در نهایت باعث تخریب ارتباط میشود تا حل و فصل مسائل.
آیا میتوانید بگویید که اگر در تعاملات اجتماعی شاهد رفتارهای ناخوشایند دیگران بودیم، چطور باید به صورت سازنده از آنها انتقاد کنیم؟ با یک مثال واقعی بیان کنید.
ChatGPT
انتقاد سازنده، هنر دقیقی است که نیاز به درک عمیق انسانها و مهارتهای ارتباطی موثر دارد. این نوع انتقاد نباید تنها بیان نقص یا مشکل باشد، بلکه باید راهکاری برای بهبود ارائه دهد و به گونهای ارائه شود که نشان دهنده حمایت و تشویق باشد، نه تحقیر یا بیاحترامی. در ادامه یک مثال واقعی از این نوع انتقاد را بررسی میکنیم:
مثال:
وضعیت: تصور کنید همکاری دارید که در جلسات تیمی بارها دیر میکند، و این تاخیرها بر روند کار تیم شما تاثیر منفی گذاشته است.
1. زمانبندی: انتقاد خود را بلافاصله در لحظه بروز رفتار انجام ندهید، بلکه زمانی را انتخاب کنید که فرد در حالت آرامش باشد و فضای مناسبتری برای گوش دادن داشته باشد.
2. محیط خصوصی: بهجای آن که انتقاد خود را در جلسه و جلوی دیگران مطرح کنید، همکارتان را به گفتگویی شخصی و خصوصی دعوت کنید.
3. استفاده از «من» به جای «تو»: بهجای استفاده از جملات متهمکننده مانند «تو همیشه دیر میکنی» از جملاتی با زاویه دید اول شخص استفاده کنید مانند «من متوجه شدم که چندین بار تاخیر در رسیدن به جلسات تیمی وجود داشته.» این نوع بیان، حالت تدافعی فرد را کاهش میدهد.
4. بیان اثرات: بهجای متمرکز شدن صرف روی رفتار، بر تاثیرات آن روی کار تیم تاکید کنید. بگویید «میدانم شاید ندانی، اما وقتی دیر میرسی، برنامهریزی جلسه به هم میریزد».
5. ارائه راهکار و حمایت: بعد از بیان مشکل، پیشنهادی برای بهبود ارائه دهید و آمادگی خود را برای کمک نشان دهید. مثلا «آیا این ایده برایت قابل قبول است که ما ده دقیقه زودتر زمان جلسه را تنظیم کنیم؟» یا «آیا کاری هست که بتوانم انجام دهم تا کمکت کنم تا به موقع برسی؟»
6. بیان حمایت: به فرد نشان دهید که شما ارزش کار و حضور او را درک میکنید و مایل به حمایت از او هستید. «تو واقعا عضو مهمی برای تیم هستی و حضور به موقع تو تاثیر زیادی در انگیزه تیم دارد.»
با این رویکرد، همکار شما احتمالا احساس میکند که انتقاد در راستای رشد و پیشرفت اوست و نه صرفا نکوهش یک عملکرد. این نوع برخورد میتواند پایهای برای تغییرات مثبت و ماندگار در عملکرد فرد بنا نهد.
User
پشت پرده تشویق: بررسی اثرات قدردانی
نویسنده در این بخش به اهمیت «انگیزانندهها» (Motivators) در روانشناسی و تاثیر آن در صنایعی که مستقیما با انسانها سر و کار دارند، مانند طراحی بازی و گیمیفیکیشن اشاره میکند. این حرفهها معتقدند که بدون انگیزه، هیچ عمل قابل توجهی صورت نمیگیرد و در نتیجه، شناخت انگیزهها برای طراحی تجارب کاربری مطلوب و موثر اهمیت بسیاری دارد.
یو کای چو (Yu-kai Chou) که در حوزه گیمیفیکیشن شناخته شده، هشت انگیزاننده اولیه برای انسانها شناسایی کرده است که برای انجام هر کاری، حداقل یکی از این انگیزانندهها باید وجود داشته باشد. این انگیزانندهها میتوانند عملکرد و مشارکت را به شکلی باورنکردنی بهبود ببخشند و همین امر آنها را به ابزاری قدرتمند در دست طراحان و استراتژیستها تبدیل میکند.
یکی از این عوامل، تجربه حس تشویق و قدردانی در قبال انجام کاری است. این انگیزاننده به خصوص در حوزههایی که به نوعی با ارائه عملکرد فردی سروکار دارند، مانند هنر و ورزش، بسیار پررنگ است و میتواند بر روحیه و انگیزه فرد تاثیر بسزایی داشته باشد.
کارنگی معتقد است که این انگیزاننده در صنعتی مثل بازیگری که در آن که تحسین و تشویق تماشاگران برترین لحظات کاری یک بازیگر را تشکیل میدهند، به خوبی قابل مشاهده است. وی همچنین بیان میکند، این تحسین در ایجاد حس افتخار و اعتماد به نفس در فرد تاثیرات چشمگیری دارد و موجب ارتقای میزان تلاش و کیفیت عملکرد وی میشود.
در نهایت، نویسنده تاکید میکند که انگیزه ناشی از مورد تمجید قرار گرفتن، بسیار قدرتمندتر از تنبیه شدن است. این نوع انگیزش میتواند در طولانی مدت به تداوم انجام رفتار مطلوب بینجامد، در حالی که تنبیه ممکن است به نتیجه معکوس منجر شود. اهمیت دارد که افراد شما را به عنوان یک شخص قدردان تلقی کنند، نه به عنوان کسی که سریع به انتقاد و شکایت میپردازد، زیرا این تصور مثبت زمینهساز علاقه و وفاداری طولانی مدت خواهد بود.
آیا میتوانید شرایطی را مثال بزنید که در یک رابطه عاشقانه افراد یکدیگر را تحسین میکنند و چگونه این امر باعث بهبود روابط و صمیمیت بیشتر میشود؟
ChatGPT
در روابط عاشقانه، تحسین میتواند فرآیندی تقویتکننده باشد که به اعتماد به نفس طرفین میافزاید و پیوند بین آنها را مستحکمتر میکند. در ادامه به چندین شرایط متداول در روابط عاشقانه اشاره میکنیم که تحسین میتواند نقش اساسی در بهبود آنها بازی کند:
1. پشتیبانی احساسی: یکی از شرکا ممکن است با چالشهای شغلی یا شخصی مواجه شود. در این مواقع، وقتی طرف مقابل با گفتن جملاتی مانند «من به تو ایمان دارم» یا «تو بسیار مقاوم و قوی هستی» از او حمایت میکند، این تحسین و پشتیبانی احساسی میتواند به شریک آسیبدیده کمک کند تا احساس امنیت و قدرت بیشتری کند و مشکلاتش را با اعتماد به نفس بیشتری مواجه شود.
2. احترام به دستاوردها: زمانی که یکی از طرفین به موفقیتی دست مییابد، مثلا ترفیع شغلی یا دستیابی به هدفی ورزشی، تحسین طرف دیگر با عباراتی مانند «من به دستاوردهای تو افتخار میکنم» یا «کارت فوقالعاده است»، به آنها حس ارزشمندی و دیده شدن میبخشد و در نتیجه این امر بندهای ارتباطی عاطفی عمیقتری را ایجاد میکند.
3. قدردانی از تلاشهای روزانه: حتی در کارهای کوچک نظیر تهیه شام یا تمیز کردن خانه، تحسین میتواند قدردانی از زحمات هر روز را منعکس کند. یک «ممنونم که شام را فراهم کردی، واقعا لذیذ بود» یا «خانه به لطف تو همیشه آرام و دلپذیر است» میتواند به فرد تحسینشده حس کمک و دلبستگی به خانواده یا رابطه بدهد.