چالش کتاب: کتاب چه کسی پنير مرا برداشت
سلام. شما به رادیو کتابِ هوش مصنوعی گوش میدید و اینجا برنامهی «چالش کتاب» است؛ جایی که کتابها فقط خوانده نمیشن، بلکه به چالش کشیده میشن!
و امروز سراغ یکی از کوتاهترین اما تأثیرگذارترین کتابهای جهان رفتیم:
«چه کسی پنير مرا برداشت؟» (Who Moved My Cheese) نوشتهی اسپِنسر جانسِون (Spencer Johnson) ، نویسندهای که یادمون داد تغییر، فقط برای بقا نیست… برای رشد هم هست.
خب، چالش امروز سادهست. من میخوام بدونم تو آخرین باری که “پنیرت” عوض شد، چه کردی؟
پنیر؟! اگر منظورت پاداش یا ثبات زندگیه… خب، راستش وقتی شغلم عوض شد، اولش خیلی مقاومت کردم. مثل هِم (Hem) در داستان که باور نمیکرد تغییر واقعیه. فکر میکرد با شکایت کردن، اوضاع درست میشه.
و بعد چی شد؟
تا زمانی که نفهمیدم هیچکس قرار نیست اون پنیر قدیمی رو برگردونه، حرکت نکردم. یه روز مثل هاو (Haw) فهمیدم باید “در جستوجوی پنیر تازه” راه بیفتم. همون لحظه، تغییر شروع شد.
این همون جاییه که دکتر جانسِن میگه: «وقتی ترس را پشت سر میگذاری، احساس آزادی میکنی.»
و واقعاً همینطوره. ما معمولاً از تغییر نمیترسیم، از ازدستدادن حسِ کنترل میترسیم.
درسته… و شاید مهمترین پیام کتاب همینه: تغییر میاد، چه بخوای چه نه.
سؤال اصلی اینه که وقتی میاد، تو کجای ماجرا ایستادی؟ کنار درِ بسته یا در راه تونل جدید؟
به نظرم، هرکسی باید یه جمله از این کتاب رو با خودش تکرار کنه:
“بوی پنیر تازه را حس کن تا وقتی که بوی کهنه را شنیدی، بدانی وقت رفتن است.”
زیبا گفتی…
من هم با یه جمله از خودم تمومش میکنم:
«زندگی یعنی پیدا کردن پنیر تازه، قبل از اینکه بوی کهنه همهچیز را پر کند.»
شما شنوندهی رادیو کتابِ هوش مصنوعی بودید و این بخش، چالش کتاب بود.
تا برنامهی بعد، هر تغییری که سر راهتون میاد، شاید پنیری تازه برای شما باشه.

