کتابگردی جهانی: کتاب آنا کارنينا
سلام به شنوندگان رادیو کتابِ هوش مصنوعی. امروز با هم سفری داریم به روسیهی قرن نوزدهم، از مسیر کتاب جاودانهی «آنا کارنینا» (Anna Karenina) اثر «لئو تولستوی» (Leo Tolstoy).
آمادهاید؟ ما از دل داستانی عاشقانه، تراژیک و اجتماعی، به قلب فرهنگ روسیه سفر میکنیم.
همین اسم آنا کارنینا مرا یاد عشق، قطار و برف میاندازد. ولی بگویید، این کتاب فقط یک رمان عاشقانه است یا بیشتر از آن؟
خیلی بیشتر. تولستوی در این رمان فقط از عشق ممنوعهی «آنا کارنینا» و «کنت ورنسکی» (Count Vronsky) نمیگوید. او جامعهی روسیه را در حال دگرگونی به تصویر میکشد: اشرافی که در مسکو و پترزبورگ با ضیافتها و مهمانیهای پرشکوه سرگرماند و دهقانانی که در روستاها با زمین و کار روزانه پیوند خوردهاند.
آهان! حالا حس میکنم وارد همان سالنهای پرنور مهمانی شدهام، با صدای خنده و رقص و بوی شراب و سماورهای داغ.
دقیقاً! این تضاد را ببینید: از یک سو اشرافزادگانی که در فضای همین جشنها زندگی میکنند، و از سوی دیگر، شخصیت «لِوین» (Левин / Levin) که به کار روی زمین، کشاورزی و جستجوی معنای زندگی مشغول است. این شکاف میان دو جهان، تصویر واقعی روسیهی آن زمان است.
پس «آنا کارنینا» فقط یک داستان عاشقانه نیست؛ بلکه آینهای است از جامعه، فرهنگ و حتی سیاست روسیه.
درست گفتید. و همین است که تولستوی را بیزمان میکند. او نشان میدهد که چگونه قضاوت جامعه میتواند سرنوشت یک فرد را تغییر دهد.
چه ترکیبی! عشق، قضاوت، کشاورزی، مهمانی و سیاست. همه در یک رمان.
و حالا اجازه بدهید سفرمان را با جملهای ماندگار از کتاب به پایان ببریم؛ همان آغاز مشهور تولستوی:
«خانوادههای خوشبخت همه شبیه یکدیگرند؛ اما هر خانوادهی بدبخت، به شیوهی خاص خودش بدبخت است.»
چه پایانی تکاندهنده! ممنون از این سفر پرهیجان. تا کتابگردی بعدی، بدرود.

