کتاب قبایل

کتاب قبایل

در جهانی که رسانه‌ها، فناوری و ارتباطات لحظه‌به‌لحظه در حال دگرگونی‌اند، مفهوم رهبری دیگر تنها به مدیران ارشد و سیاستمداران محدود نمی‌شود. کتاب قبایل (Tribes) نوشته‌ی ست گادین (Seth Godin)، نگاهی تازه، جسورانه و الهام‌بخش به نقش افراد عادی در ایجاد تغییرات بزرگ دارد. گادین در این اثر برجسته به ما یادآوری می‌کند که برای تبدیل شدن به رهبر، نیازی به مجوز، مقام یا قدرت رسمی نیست؛ تنها چیزی که نیاز داریم، یک ایده است، یک گروه هم‌فکر، و تمایل به پیش رفتن.

در این کتاب، «قبیله» به‌عنوان گروهی از انسان‌ها با علایق مشترک تعریف می‌شود که از طریق راهی برای ارتباط، به هم متصل شده‌اند. گادین باور دارد که هر کسی می‌تواند یک قبیله را رهبری کند؛ چه در دنیای کسب‌وکار، چه در فضای مجازی، چه در میان فعالان اجتماعی. این کتاب به ما نشان می‌دهد که رهبری فقط مدیریت نیست، بلکه خلق تغییر است؛ تغییری که مردم آن را باور داشته باشند و برایش قدم بردارند.

ست گادین در «قبایل» از نمونه‌های واقعی استفاده می‌کند: از مدیران نوآور در مایکروسافت گرفته تا موسیقیدانانی که فرهنگ را تغییر دادند، و کارآفرینانی که با یک وبلاگ یا کانال توییتر، جهانی را حرکت دادند. او تأکید می‌کند که ابزارها (مثل شبکه‌های اجتماعی یا پلتفرم‌های ارتباطی) تنها وسیله‌اند؛ آنچه مهم است، انگیزه و بینش رهبری است.

اگر حس می‌کنی می‌توانی تغییری ایجاد کنی، اگر ایده‌ای داری که جهان را حتی ذره‌ای بهتر کند، یا اگر می‌خواهی به دیگران کمک کنی به هم متصل شوند، این کتاب برای توست. ست گادین در «قبایل» با زبانی ساده و شورانگیز تو را دعوت می‌کند که از پیروی صرف دست بکشی و در صف رهبران معنادار امروز قرار بگیری.

جهان در حال تغییر است. ابزارها آماده‌اند. تنها چیزی که کم داریم… تو هستی.

تو رهبر هستی، فقط خودت هنوز خبر نداری!

(You Are a Leader, You Just Don’t Know It Yet)

انسان‌ها همیشه به گروه تعلق داشته‌اند. از قبایل اولیه گرفته تا جوامع مدرن، ما برای معنا دادن به زندگی‌مان، به «با هم بودن» نیاز داریم. اما در دنیای امروز، چیزی تغییر کرده: حالا هر کسی می‌تواند رهبری کند. نه نیاز به مدرک خاصی هست، نه عنوان رسمی، نه دفتر مدیریت. رهبری یعنی ساختن تغییری که به آن باور داری.

🧩 قبایل چیستند؟

قبیله گروهی از انسان‌هاست که سه چیز مشترک دارند:

1. علاقه یا باور مشترک

2. راهی برای ارتباط با یکدیگر

3. رهبری که الهام‌بخش‌شان باشد

📣 رهبر بودن یعنی ایجاد حرکت

رهبر کسی نیست که صرفاً در رأس قدرت ایستاده باشد؛ او کسی است که با بینش، انرژی و شور، مردم را دور ایده‌ای جمع می‌کند. رهبری یعنی جرئت گفتن چیزی تازه، دعوت به مشارکت، و باز کردن راهی که قبلاً کسی نرفته.

🔑 رهبری با مدیریت فرق دارد

مدیر دنبال حفظ نظم و فرآیند است، رهبر دنبال تغییر.

  • مدیر می‌پرسد: چطور کار را تمام کنیم؟
  • رهبر می‌پرسد: چرا این کار را انجام می‌دهیم؟

مدیر به گذشته متصل است، رهبر به آینده.

🚪 در همیشه روی یک پاشنه نمی‌چرخد

امروز، رسانه‌های جمعی، شبکه‌های اجتماعی، ابزارهای دیجیتال و ارتباطات فوری این امکان را به ما داده‌اند که بدون ساختار رسمی، گروه‌هایی بسازیم، الهام بدهیم، جمع کنیم و راه بیندازیم. قبلاً سخت بود، حالا آسان‌تر از همیشه است. اما هنوز یک چیز کم است: تصمیم تو برای شروع.

رهبری با یک انتخاب آغاز می‌شود

وقتی تصمیم می‌گیری به‌جای سکوت، سخن بگویی؛ به‌جای پیروی، هدایت کنی؛ و به‌جای تماشاگر بودن، آتش به جان ایده‌ها بیندازی، رهبری آغاز می‌شود. هیچ‌کس تو را منصوب نمی‌کند. تو فقط انتخاب می‌کنی که بایستی و بگویی: «بیایید کاری کنیم.»

🌱 هر قبیله‌ای منتظر یک جرقه است

در هر جمعی – یک تیم کاری، جامعه محلی، یا حتی دنبال‌کننده‌های یک صفحه مجازی – پتانسیل رهبری نهفته است. اما اغلب آن‌ها در رکود و روزمرگی مانده‌اند چون هنوز کسی پیدا نشده که جرقه بزند. تو می‌توانی آن جرقه باشی.

💬 رهبری یک دعوت است، نه دستور

مردم دوست ندارند به آن‌ها امر شود؛ ولی وقتی صدای اصیلی بشنوند که دعوت به معنا، هدف یا تغییری بزرگ‌تر می‌کند، جذب می‌شوند. رهبری یعنی همین دعوت: صادقانه، انسانی و پرشور.

🎯 و در نهایت…

قبایل همه‌جا هستند. ابزارهای لازم فراهم‌اند. دنیا منتظر ایده‌ای تازه و نیرویی نو است. پس اگر احساس کردی قلبت برای چیزی می‌تپد، نترس. تو رهبر هستی، فقط شاید هنوز خودت خبر نداری.

قبایل در همه‌جا هستند، حتی همین‌جا!

(Tribes Are Everywhere—Even Here!)

در گذشته، قبایل معمولاً محلی بودند: روستا، محله، حزب، باشگاه. اما امروز به لطف اینترنت و فناوری، قبایل فراتر از مرزها شکل می‌گیرند. یک وبلاگ‌نویس در تهران می‌تواند طرفداران وفاداری در نیویورک داشته باشد؛ یک علاقه‌مند به محیط‌زیست می‌تواند با هزاران نفر دیگر در جهان شبکه بسازد.

📱 ابزارهایی که قبایل را ممکن کردند

از شبکه‌های اجتماعی (مثل توییتر، اینستاگرام و لینکدین) تا ابزارهای ساده مثل ایمیل، فروم‌ها و پلتفرم‌های گفت‌وگو… همگی راه‌هایی هستند برای ایجاد ارتباط، اشتراک ایده و گسترش یک باور مشترک. مهم‌تر از ابزار، اراده و بینش رهبری است.

💡 قبایل نیاز به تغییر دارند، نه فقط حرف

مردم به دنبال معنا هستند، نه فقط محتوا. آن‌ها به ایده‌هایی جذب می‌شوند که تغییری ایجاد کنند: سبک زندگی بهتر، مسیر شغلی نو، نجات محیط‌زیست، عدالت اجتماعی. آنچه مردم را به حرکت در‌می‌آورد، آرزوی بهتر شدن است. تو اگر جرقه این معنا را بزنی، قبیله پشت سرت می‌آید.

🤝 قبایل با ارتباط زنده‌اند

هرچه ارتباط بین اعضای قبیله بیشتر و عمیق‌تر باشد، آن قبیله قوی‌تر می‌شود. این ارتباط فقط از رهبر به افراد نیست، بلکه از فرد به فرد، فرد به رهبر و حتی به بیرون از قبیله نیز هست. اگر بتوانی فضایی برای این نوع ارتباط بسازی، یک جامعه قدرتمند شکل می‌گیرد.

🚀 قبیله‌ها سرعت می‌گیرند، اگر

اگر یک انگیزه مشترک وجود داشته باشد

اگر اعضا بتوانند با یکدیگر ارتباط بگیرند

اگر رهبری الهام‌بخش وجود داشته باشد

اگر فضایی برای تعامل، خلاقیت و مشارکت فراهم شود

آنگاه قبیله، از یک گروه خاموش به یک جنبش پرشتاب تبدیل می‌شود.

🔥 نمونه‌هایی از قبایل مدرن

  • برنامه‌نویسانی که با بلاگ‌ها و فروم‌ها همدیگر را راهنمایی می‌کنند
  • طرفداران یک برند خاص مثل اپل یا تسلا
  • هواداران یک سبک زندگی خاص مثل گیاه‌خواری یا مینیمالیسم
  • داوطلبان یک جنبش اجتماعی یا خیریه

📣 تبدیل گروه به قبیله، هنر توست

هر گروه خاموش، یک قبیله بالقوه است. کافی‌ست کسی پیدا شود که با هدفی روشن و قلبی پرشور، این گروه را به حرکت درآورد. نه با فریاد، بلکه با دعوت. نه با تسلط، بلکه با الهام.

📌 پس به اطراف نگاه کن

کدام گروه بی‌حرکت منتظر است که تو جرقه بزنی؟ شاید همین تیم کاری، همین کلاس درس، همین دنبال‌کننده‌های تو در شبکه‌های اجتماعی… قبیله‌های آماده‌اند. فقط منتظر تو هستند.

برای حرکت، یک نفر کافی‌ست!

(One Person Can Start a Movement)

هر تغییر بزرگی که در دنیا رخ داده، از یک نقطه‌ی ساده شروع شده: یک نفر که تصمیم گرفت ساکت نماند. او ایستاد، چیزی گفت، حرکتی کرد. همین. بقیه آرام‌آرام به او پیوستند.

👣 مثال‌هایی از رهبران بی‌قدرت رسمی

  • جول اسپولسکی فقط یک برنامه‌نویس بود. اما با نوشتن و سخنرانی درباره مدیریت تیم‌های نرم‌افزاری، یک جامعه جهانی را شکل داد.
  • جیمی ویلز با ایجاد ویکی‌پدیا، بدون مدیریت یا کنترل مستقیم، میلیون‌ها داوطلب را برای ساختن یک دایره‌المعارف جهانی گرد هم آورد.
  • گری واینرچاک با ضبط ویدیوهای ساده درباره‌ی شراب، یک برند شخصی ساخت و میلیون‌ها دنبال‌کننده پیدا کرد.

🌱 قانون آغاز: اول حرکت، بعد پیروان

بسیاری منتظرند تا ابتدا دنبال‌کننده پیدا کنند، بعد حرفی بزنند. اما مسیر واقعی برعکس است: ابتدا باید حرف بزنی، عمل کنی، متفاوت باشی. وقتی این شهامت را نشان دادی، دیگران دنبالت می‌آیند.

🧲 رهبری یعنی ایجاد جاذبه، نه اجبار

رهبران واقعی با رفتارشان الهام می‌بخشند. آن‌ها نمی‌گویند «باید»، بلکه نشان می‌دهند «می‌شود». کارشان این است که دیگران را نه با فشار، بلکه با امید و باور جذب کنند.

🚧 دشمنان جنبش: سکوت و تردید

دو چیز مانع آغاز یک حرکت‌اند:

1. منتظر اجازه بودن

2. ترس از دیده شدن

رهبری بدون مجوز شروع می‌شود. هیچ‌کس به گاندی یا استیو جابز یا نلسون ماندلا مجوز نداد. آن‌ها خودشان آغاز کردند.

🗝️ قدرت در اختیار توست

دنیای امروز به تو اهرم‌هایی داده که نسل‌های قبل خوابش را هم نمی‌دیدند: اینترنت، شبکه‌سازی، رسانه شخصی. ولی این ابزارها بی‌فایده‌اند، اگر تو تصمیم نگیری از آن‌ها استفاده کنی.

🎯 جنبش واقعی وقتی شکل می‌گیرد که…

  • ایده‌ای روشن وجود داشته باشد
  • ارتباط بین اعضا برقرار شود
  • فضا برای مشارکت و رشد فراهم باشد
  • و کسی حاضر باشد جرقه‌ی اول را بزند

تو آن “یک نفر” می‌توانی باشی

برای شروع یک موج جدید، یک تحول در محل کارت، یا حتی یک تغییر در سبک زندگی اطرافیانت، به لشکر نیاز نیست. فقط به تو نیاز است.

ترس بزرگ‌ترین دشمن رهبری است

(Fear Is the Greatest Enemy of Leadership)

بسیاری از مردم به‌ظاهر آماده‌ی رهبری هستند: ایده دارند، مهارت دارند، ابزار در دست‌شان است. اما نمی‌جنبند. چرا؟ چون می‌ترسند.

ترس از شکست، ترس از انتقاد، ترس از طرد شدن… این‌ها قاتلان خاموش رهبری‌اند.

💣 ترس، طبیعی اما کشنده است

ترس، واکنشی قدیمی‌ست که ما را از خطر حفظ می‌کرد. اما در دنیای امروز، اغلب ما را از رشد و پیشرفت بازمی‌دارد. دیگر شیر درنده‌ای در کمین نیست؛ تنها چیزی که هست، احتمالی برای دیده شدن و متفاوت بودن است.

🗣️ بزرگ‌ترین ترس‌ها این‌ها هستند:

  • اگر دیگران مسخره‌ام کنند؟
  • اگر شکست بخورم؟
  • اگر بی‌اثر بمانم؟
  • اگر بگویند «تو کی هستی که بخواهی ما را هدایت کنی؟»

🧠 اما رهبران واقعی، یاد گرفته‌اند با ترس کنار بیایند

ترس را انکار نمی‌کنند. بلکه آن را می‌بینند، می‌پذیرند، و با آن حرکت می‌کنند. گادین می‌گوید: «رهبران، شجاع نیستند چون نمی‌ترسند؛ شجاع‌اند چون با وجود ترس، ادامه می‌دهند.»

🧭 چطور از ترس عبور کنیم؟

✅ به‌جای تمرکز بر خطر، روی هدف تمرکز کن

✅ قدم‌های کوچک اما پیوسته بردار

✅ به‌جای کامل بودن، “جاری بودن” را انتخاب کن

✅ اشتباه را نه پایان، که بخشی از مسیر بدان

📉 ترس، رهبری را به مدیریت تنزل می‌دهد

وقتی از تغییر می‌ترسی، فقط حفظ وضع موجود را بلدی. این یعنی مدیریت. اما رهبری یعنی رفتن به‌جایی که هنوز کسی نرفته. با ترس، نمی‌شود راه نو باز کرد.

💥 ترس از انتقاد، خلاقیت را می‌کُشد

ما اغلب نمی‌خواهیم حرفی بزنیم که «ممکن است کسی نپسندد». اما حقیقت این است که اگر همه را راضی نگه داری، هیچ چیز مهمی نمی‌گویی.

رهبران واقعی می‌دانند که مورد انتقاد قرار گرفتن، نشانه‌ای‌ست از اینکه کاری متفاوت می‌کنند.

🎤 سکوت، امن‌ترین و خطرناک‌ترین گزینه است

ممکن است با سکوت، از تیررس انتقاد دور بمانی. اما با همین سکوت، فرصت تأثیرگذاری، تحول و معنا را از دست می‌دهی. بدترین حالت این است که هرگز صدای تو شنیده نشود.

🚪 ترس، در را می‌بندد؛ رهبری، آن را باز می‌کند

ترس می‌گوید «نه‌، صبر کن». رهبری می‌گوید: «الان وقتشه.»

ترس می‌گوید: «منتظر باش ببینی دیگران چه می‌کنند.»

رهبری می‌گوید: «تو شروع کن. دیگران خواهند آمد.»

قبایل، داستان می‌خواهند نه دستور

(Tribes Want Stories, Not Orders)

در دنیایی که مردم از تبلیغ و اجبار خسته‌اند، داستان‌گویی موثرترین ابزار رهبری است. قبایل به دنبال کسی نیستند که فقط بگوید «چه‌کار کنند»، بلکه کسی را می‌خواهند که چرا را برایشان روشن کند.

🎙️ قدرت داستان در چیست؟

  • معنا می‌آفریند
  • احساس ایجاد می‌کند
  • الهام‌بخش عمل می‌شود
  • به باورها جان می‌دهد

🔥 یک دستور ممکن است اطاعت شود، اما یک داستان، دنبال می‌شود

وقتی فقط دستور می‌دهی، مردم شاید اطاعت کنند، اما روحشان درگیر نمی‌شود. اما وقتی داستانی باورپذیر، صادقانه و الهام‌بخش تعریف می‌کنی، افراد خودشان می‌خواهند بخشی از آن باشند.

🧩 ویژگی‌های یک داستان تأثیرگذار:

✅ ساده باشد، اما سطحی نباشد

✅ با ارزش‌های مخاطب هماهنگ باشد

✅ قابل باور و انسانی باشد

✅ امید، هدف یا تغییری را نشان دهد

🪞 مردم در داستان، تصویر خودشان را جست‌وجو می‌کنند

افراد به قصه‌ای پاسخ می‌دهند که بخشی از هویت آن‌ها را بازتاب دهد. اگر بتوانی نشان بدهی که آن‌ها در داستان تو جایگاهی دارند، به‌طور طبیعی جذب می‌شوند.

📌 برندها هم با داستان زنده‌اند

ست گادین می‌گوید: «برند، مجموعه‌ای از داستان‌هایی است که مردم درباره تو برای هم تعریف می‌کنند.» پس برندهای موفق، رهبران موفق، و حتی حرکت‌های اجتماعی موفق، همیشه داستانی قوی در پشت خود دارند.

🚫 تکنیک به‌تنهایی کافی نیست

ابزارهای تکنولوژیک (وب‌سایت، شبکه اجتماعی، تبلیغ و…) تا وقتی بی‌روح باشند، مخاطب را جذب نمی‌کنند. اما اگر از این ابزارها برای رساندن یک روایت معنادار استفاده کنی، اثرگذار خواهی بود.

💬 زبان رهبران: استعاره، تصویر، الهام

رهبر موفق با اعداد خشک یا نمودارها شروع نمی‌کند؛ او تصویری زنده از آینده ترسیم می‌کند، الهام می‌دهد، چشم‌انداز می‌سازد، و دیگران را دعوت می‌کند تا آن تصویر را با هم واقعی کنند.

🧲 داستانی که پخش شود، قبیله را گسترش می‌دهد

وقتی داستانی قدرتمند و قابل انتقال بسازی، افراد آن را برای دیگران تعریف می‌کنند. این همان جایی‌ست که یک گروه ساده به یک جنبش تبدیل می‌شود.

کارخانه‌ها بمیرند، قبایل زنده می‌مانند!

(Factories Die, Tribes Live On)

مدل قدیمی کسب‌وکار – تولید انبوه، فرمان از بالا، و پیروی بی‌چون‌وچرا – دیگر کار نمی‌کند. کارخانه‌ها با تمرکز بر بهره‌وری، تغییر را دشمن می‌دانستند. اما امروز، دنیای پرشتاب نیازمند انعطاف، ارتباط و معنا است.

👔 مدیران برای ثبات طراحی شده‌اند، رهبران برای تحول

مدیریت سنتی دنبال کاهش هزینه، افزایش خروجی و حفظ وضع موجود است. اما قبایل به تغییر نیاز دارند، به حرکت، به جهت دادن. و این، تنها از رهبری برمی‌آید.

🌐 سازمان‌های آینده قبیله‌محورند، نه کارخانه‌محور

  • سازمان‌هایی که اجازه رشد شخصی و ایده‌پردازی می‌دهند
  • محیط‌هایی که ارتباط انسانی را به رسمیت می‌شناسند
  • برندهایی که داستان دارند، نه فقط محصول
  • تیم‌هایی که با ارزش مشترک متحدند، نه فقط حقوق آخر ماه

🔧 کارخانه‌ها را می‌توان برون‌سپاری کرد، قبایل را نه

تولید را می‌توان به جای دیگر سپرد؛ اما روح یک قبیله، فرهنگ، باور و ارتباط بین اعضا چیزی نیست که بشود آن را خرید یا منتقل کرد.

🚪 کارمند خوب بودن دیگر کافی نیست

در گذشته، “کار خوب انجام دادن” یعنی فرمان بردن و ساکت بودن. امروز، شرکت‌ها دنبال کسانی هستند که:

✅ ایده داشته باشند

✅ بتوانند الهام‌بخش دیگران باشند

✅ مسئولیت رهبری بپذیرند

✅ اهل حرکت و تصمیم باشند

💼 رهبران جدید درون سیستم‌ها رشد می‌کنند، نه در رأس آن‌ها

دیگر نیازی نیست مدیرکل باشی تا اثرگذار شوی. گادین نشان می‌دهد که رهبران واقعی اغلب از میانه یا حتی پایین‌ترین لایه‌های سازمان، با تأثیرگذاری، شفافیت و ارتباط رشد می‌کنند و قبیله‌ای پیرامون خود می‌سازند.

💣 اگر سازمانت تغییر نمی‌کند، تو تغییرش بده

هرجایی که گروهی از انسان‌ها گرد هم آمده‌اند، پتانسیل یک قبیله هست. اگر سازمانت بی‌روح است، اگر تیم‌ات درگیر روزمرگی‌ست، شاید وقت آن است که تو رهبری را به دست بگیری.

🌱 قبیله زنده است، چون بر ارتباط و ارزش مشترک تکیه دارد

در جایی که کارکنان فقط “کار” می‌کنند، هیچ روحی نیست. اما جایی که یک قبیله شکل گرفته، انرژی، همدلی، خلاقیت و رشد جاری است. این‌جاست که معنا زاده می‌شود.

تو را صدا می‌زنیم، رهبر آینده!

(You Are Called to Lead)

دنیا پر از قبایلی‌ست که به رهبری نیاز دارند؛ در خانه، محل کار، کلاس، شهر، حتی در دل فضای آنلاین. همه‌جا کسانی هستند که منتظرند کسی بیاید و آن‌ها را به هم وصل کند، الهام‌شان دهد، و راه را نشان‌شان بدهد. آن «کسی» می‌تواند تو باشی.

رهبر شدن، نه اجازه می‌خواهد، نه قدرت رسمی

دیگر لازم نیست منتظر ترفیع شغلی، مدرک یا تریبون رسمی بمانی. ست گادین تأکید می‌کند: «رهبر کسی است که تصمیم می‌گیرد تغییر ایجاد کند، حتی اگر تنها باشد.» همه‌چیز از یک نیت ساده شروع می‌شود: من می‌خواهم تأثیر بگذارم.

🧲 رهبری از جذب آغاز می‌شود، نه اجبار

به‌جای دستور دادن، دعوت کن. به‌جای تلاش برای کنترل، فضا برای ارتباط بساز. بگذار افراد حس کنند بخشی از چیزی بزرگ‌ترند. این رمز پایداری هر قبیله است.

🎯 سه گام برای ساختن یک حرکت (جنبش):

1. یک داستان الهام‌بخش بساز

2. بین اعضا ارتباط واقعی ایجاد کن

3. به آن‌ها فضایی برای مشارکت بده، نه فقط اطاعت

💬 به‌جای دنبال‌کننده ساختن، هم‌دل بساز

افرادی که فقط تو را دنبال می‌کنند، با وزش یک باد از مسیر خارج می‌شوند. اما اگر قبیله‌ات را با معنا و باور متحد کرده باشی، آن‌ها در نبودت هم ادامه می‌دهند.

🎁 سهم تو در این جهان چیست؟

ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که فرصت، اهرم و ابزار به وفور وجود دارد. اما اغلب چیزی که کم است، اراده‌ای برای آغاز است. کسی که دست بلند کند و بگوید: «بیایید این کار را با هم انجام دهیم.»

🚀 جنبش‌ها از دل ایمان به آینده متولد می‌شوند

اگر به راهت ایمان داشته باشی، دیگران هم خواهند داشت. ایمان، انرژی می‌آفریند. و انرژی، همان سوخت جنبش است. مردم به دنبال چیزی هستند که باور کنند. آن‌ها دنبال تو می‌گردند.

❤️ و در نهایت…

اگر در درونت ندایی هست که می‌گوید «وقت حرکت است»، به آن گوش بده. دنیا به مدیر بیشتر نیاز ندارد. دنیا به رهبران دلسوز، شجاع و معنادار نیاز دارد.

قبایلی هستند که به تو نیاز دارند.

ما به تو نیاز داریم.

پاشو. حرفت را بزن. جمع‌ات را بساز. راه بیفت.

کتاب پیشنهادی:

کتاب رهبران آخر غذا می‌خورند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *