فهرست مطالب
- 1 چه چیزی اشتباه شد؟ (What Went Wrong)
- 2 تأثیر وراثت و محیط بر نژاد مالایی (The Influence of Heredity and Environment on the Malay Race)
- 3 معضل اقتصادی مالاییها (The Malay Economic Dilemma)
- 4 مفهوم برابری نژادی (The Meaning of Racial Equality)
- 5 مبانی وحدت ملی (The Bases of National Unity)
- 6 بازسازی مالاییها و معضل مالاییها (Rehabilitation of the Malays and the Malay Dilemma)
- 7 مسئله مالاییها (The Malay Problem)
- 8 کدهای اخلاقی و سیستمهای ارزشی مالاییها (Code of Ethics and Value Systems of the Malays)
- 9 سیاستهای قومی و احزاب (Communal Politics and Parties)
- 10 مالزی و سنگاپور (Malaysia and Singapore)
- 11 سخن پایانی
کتاب معضل مالاییها (The Malay Dilemma) نوشتهی ماهاتیر محمد (Mahathir Mohamad)، یکی از مهمترین آثار در زمینه مسائل اجتماعی و فرهنگی مالزی است که با دیدگاهی بیپروا و متفاوت به دلایل عقبماندگی اقتصادی و فرهنگی قوم مالایی در کشورش پرداخته است. در این کتاب، نویسنده تلاش میکند تا با تحلیل عمیق تاثیرات ژنتیک، محیط و ارزشهای فرهنگی، مسیرهای بهبود و تغییر را برای قوم مالایی پیشنهاد دهد.
دکتر ماهاتیر محمد، که بعدها به یکی از رهبران برجسته مالزی تبدیل شد، در این اثر بیپرده به نقد ساختارهای ناعادلانه و تاثیرات خارجی بر وضعیت مالاییها پرداخته و از اهمیت استقلال فرهنگی و اقتصادی این قوم سخن گفته است. این اثر که نخستین بار در دهه ۷۰ میلادی به چاپ رسید، به دلیل دیدگاههای جسورانهی نویسندهاش، بحثهای گستردهای را در جامعه مالزی و میان سایر ملل برانگیخت و همچنان یکی از منابع مهم برای فهم عمیق چالشهای اجتماعی مالزی است.
(اولین بار این کتاب در سال ۱۹۷۰ میلادی منتشر شد. آخرین چاپ این کتاب که همراه با مقدمه جدیدی از نویسنده ارائه شده، مربوط به سال ۲۰۰۸ میلادی است)
مقدمه جدید کتاب معضل مالاییها (The Malay Dilemma) نوشتهی ماهاتیر محمد (Mahathir Mohamad) که در چاپ سال ۲۰۰۸ اضافه شده، حاوی نگاهی انتقادی و بازنگری در برخی از دیدگاههای نویسنده نسبت به شرایط جامعه مالزی در دهههای پیشین است. ماهاتیر در این مقدمه تأکید میکند که برخی از باورهای قبلی او دربارهی تأثیر عوامل ژنتیکی و محیطی بر توسعه و پیشرفت قوم مالایی تغییر یافتهاند. وی اشاره میکند که پیشرفتهایی در حوزه بهداشت و آموزش به وقوع پیوسته و در نتیجه وضعیت مالاییها نسبت به گذشته بهبود یافته است.
ماهاتیر همچنین به تغییراتی در ساختارهای اجتماعی و اقتصادی اشاره دارد، از جمله این که حضور مالاییها در مشاغل تخصصی و آکادمیک افزایش یافته و مشارکت آنها در فعالیتهای حرفهای و علمی نیز بیشتر شده است. با این حال، او معتقد است که چالشهای فرهنگی و ارزشهای سنتی همچنان از جمله عوامل مؤثر بر عدم تحقق کامل اهداف سیاستهای اقتصادی جدید هستند و نیاز به تحلیل عمیقتری دارند.
ماهاتیر در این مقدمه یادآوری میکند که با وجود برخی تغییرات مثبت، هنوز هم دستیابی به برابری کامل و کاهش شکافهای اقتصادی بین قوم مالایی و سایر اقوام نیازمند تلاشهای بیشتری است. او امیدوار است که در آینده بتواند نسخه جدیدی از این کتاب ارائه دهد که بازتابدهندهٔ تحلیلهای دقیقتر از وضعیت مالاییها و پیشنهادهایی برای بهبود آنها باشد.
چه چیزی اشتباه شد؟ (What Went Wrong)
حادثهی ۱۳ می ۱۹۶۹، زمانی که ناآرامیهای نژادی شکاف عمیقی میان مالاییها و غیرمالاییها ایجاد کرد، نشان داد که ساختار ظاهری همزیستی نژادی در مالزی متزلزل است. چندین سال تصور میشد که همه قومیتها در صلح و آرامش در کنار هم زندگی میکنند، اما این آرامش تنها به دلیل فقدان فرصت برای بروز تعارضات بوده است و نه به دلیل پذیرش متقابل. این حادثه به وضوح نشان داد که همزیستی و همکاری میان مالاییها و چینیها سطحی و شکننده است.
رابطه بین مالاییها و غیرمالاییها از زمان سلطهی استعماری، هیچگاه بر اساس پیوند واقعی بنا نشده بود. در دوره استعمار، چینیها و هندیها بیشتر به عنوان نیروی کار مهاجر به مالزی آورده شدند و زندگی خود را جدا از مالاییها سپری کردند. این جدایی به آنها اجازه داد که فرهنگ و زبان خود را حفظ کنند و به دنبال آن، تفاهم فرهنگی واقعی میان قومیتها شکل نگرفت. تنها حضور حکومتهای استعماری بود که تعارضات جدی را کنترل میکرد، و پس از استقلال مالزی، این شکافها دوباره به سطح جامعه بازگشتند و به مرور زمان آشکارتر شدند.
با افزایش نفوذ و تعداد چینیها در جامعه، مالاییها احساس کردند که موقعیت اقتصادی و اجتماعی خود را از دست میدهند. مالاییها که خود را صاحبان اصلی سرزمین میدانستند، این فشار را بر خود تحملناپذیر میدیدند. در نتیجه، این تنشها به خشونت و درگیری تبدیل شد.
تأثیر وراثت و محیط بر نژاد مالایی (The Influence of Heredity and Environment on the Malay Race)
وراثت، از عوامل تعیینکننده در توسعه هر نژادی است و ویژگیهای خانوادگی و نژادی از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. اگر ویژگیهای جسمانی و روحی از والدین به فرزندان منتقل نمیشد، هر نسل باید یک نژاد کاملاً متفاوت بهوجود میآورد. این امر نشان میدهد که صفات نژادی از طریق وراثت حفظ میشوند. اما این تنها عامل مؤثر نیست، زیرا محیط نیز تأثیر عمیقی بر رشد و تکامل دارد.
کشور مالایا از منظر جغرافیایی بهعنوان یک شبهجزیره با تعداد زیادی رودخانه و کوههای بلند شناخته میشود که بخشهای مسطح و قابل کشت را در اطراف خود دارد. نخستین گروههای مالایی که در این منطقه سکونت گزیدند، به دلیل دسترسی آسان به آب و منابع غذایی، در نواحی مسطح ساکن شدند. در عوض، نواحی مرتفع و صعبالعبور برای سکونت مناسب نبودند. این موقعیت جغرافیایی موجب شد که مالاییها در شرایطی راحتتر از دیگر اقوام زندگی کنند و درنتیجه، از تلاشهای سخت و مداوم اجتناب کنند.
زندگی در یک محیط راحت، در طول زمان تأثیرات خود را بر روی روحیه و منش مردم گذاشته و خصیصههایی مانند پشتکار و تمایل به تلاش مداوم، بهتدریج در آنها کاهش یافته است. از طرفی، ازدواج درونخانوادگی نیز سبب انتقال صفات مغلوب و محدودیتهای ژنتیکی شده و ترکیب صفات مثبت را تضعیف کرده است.
معضل اقتصادی مالاییها (The Malay Economic Dilemma)
در مالزی امروز، به سختی میتوان تصور کرد که اقتصاد بدون نقش چینیها به حرکت خود ادامه دهد. چینیها بهعنوان فروشندگان و واسطههای اقتصادی حضور پررنگی دارند و نهتنها کالاهای ضروری و تجملی را به دست مردم میرسانند، بلکه محصولات کشاورزان را نیز خریداری کرده و برای فروش به بازارهای دیگر انتقال میدهند. اما در گذشته، مالاییها تنها قوم فعال در تجارت بودند و کسبوکارها، تجارت و حتی صنایع تولیدی را خود اداره میکردند. این وضعیت در دورههای اولیه حکومت سلاطین مالایی رواج داشت و سازوکار تجارت بدون حضور چینیها به خوبی کار میکرد.
با گذر زمان و بهویژه پس از حضور گسترده چینیها، وضعیت مالاییها در عرصه اقتصادی دچار دگرگونی شد. توسعه و تقویت تجارت چینیها سبب شد که بسیاری از مالاییها از شهرها خارج شوند و به روستاها مهاجرت کنند؛ زیرا توان رقابت با تجار قدرتمند چینی را نداشتند. شهرهای مالزی تحت سلطه تجار چینی درآمد و زمینهای شهری با افزایش ارزش، مالاییها را به فروش و جابهجایی به حاشیهها و مناطق دورتر واداشت.
این تغییرات اقتصادی و اجتماعی، معضل بزرگی برای قوم مالایی به همراه آورد.
مفهوم برابری نژادی (The Meaning of Racial Equality)
برابری نژادی به عنوان پیشنیاز صلح و همبستگی ملی شناخته میشود و اغلب به عنوان شرطی اساسی برای همزیستی مسالمتآمیز پذیرفته شده است. روابطی که بر اساس تفاوتهای جایگاهی یا مالی شکل میگیرند، تنها زمانی پایدار خواهند بود که این تفاوتها بدون تغییر پذیرفته شوند. با این حال، تغییر ارزشها و ایدهها منجر به دگرگونی وضعیت موجود و حرکت به سمت برابری میشود. برابری به معنای از دست دادن امتیازات برای گروههای مسلط و پیشرفت برای گروههای محروم است، که در فرایند تغییر، تنشهایی را ایجاد میکند. با این حال، هنگامی که برابری به دست آید، تنشها کاهش یافته و همبستگی بیشتری برقرار میشود.
از سوی دیگر، برابری نژادی هنوز به درستی درک نشده است. هر جامعه یا فردی، مفهوم برابری را به گونهای تفسیر میکند که به نفع خود باشد. برای مثال، در موضوعی چون بورسیههای تحصیلی، برابری نژادی برای برخی به معنای رقابت برای دسترسی به بورسیهها بدون توجه به نژاد است. اما این تفسیر میتواند به جای کاهش نابرابری، آن را تشدید کند. بدین ترتیب، برابری در یک حوزه ممکن است به نابرابری در حوزهای دیگر منجر شود.
مسئله نابرابری نژادی مختص مالزی نیست؛ بلکه بسیاری از کشورها با جوامع چندنژادی این چالش را تجربه میکنند. در این کشورها، نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی بیشتر از قوانین تبعیضآمیز ناشی میشود و تبعیضهای اجتماعی و اقتصادی، عمیقتر از قوانین نابرابر عمل میکنند و تأثیر بیشتری بر روابط بین نژادها دارند.
ایالات متحده یکی از نمونههای برجستهای است که نشان میدهد چگونه عدم دستیابی به برابری واقعی، حتی در صورت برابری قانونی، میتواند به تضادها و تنشهای نژادی منجر شود.
مبانی وحدت ملی (The Bases of National Unity)
وحدت ملی مفهومی اساسی در برقراری هویت و همبستگی یک ملت است، اما مفهوم وحدت و چگونگی دستیابی به آن اغلب از دیدگاههای مختلفی تفسیر میشود. در واقع، پایههای اساسی وحدت ملی شامل گروهی واحد با زبان، فرهنگ و مذهب مشترک و همچنین محدودهای جغرافیایی تعریفشده است. در گذشته، این عوامل همواره توانستهاند ملتهایی ایجاد کنند که در زمان جنگ و صلح به یکدیگر وابستهاند. این وابستگی و وفاداری به خاطر درک مشترک زبانی، فرهنگی و دینی تقویت میشود و در میان گروههای مختلف تفرقه و تعارض ایجاد نمیکند.
در زمان معاصر، کشورهای چند نژادی و چند فرهنگی مانند مالزی با چالشی ویژه در دستیابی به وحدت ملی مواجه هستند. این کشورها باید راههایی بیابند که زبان و فرهنگ مشترک را به عنوان ابزاری برای ایجاد همبستگی ملی انتخاب کنند. در ایالات متحده، زبان انگلیسی به عنوان عنصر اصلی وحدت میان گروههای مهاجر پذیرفته شد، و این زبان به عنوان نماد وحدت و هویت ملی نقش ایفا میکند. در مالزی نیز وحدت ملی با قبول زبان ملی، احترام به تاریخ ملی، و ارج نهادن به نمادهای ملی تقویت میشود.
از سوی دیگر، کشوری چون سوئیس نشان داده است که وحدت ملی میتواند بدون یک زبان مشترک نیز برقرار شود. در این کشور، شرایط خاص جغرافیایی و فرهنگی سبب شده تا چهار زبان رسمی پذیرفته شوند. اما شرایط خارجی و نقش بیطرفانه سوئیس در بین کشورهای اطراف نیز در این همبستگی مؤثر بوده است.
به طور کلی، وحدت ملی در کشورهای چند نژادی مستلزم درک و پذیرش زبان و فرهنگ مشترک است، و عوامل فرعی مانند آموزش، تاریخ ملی و احترام به قانون اساسی نقش مهمی در تقویت این همبستگی دارند.
بازسازی مالاییها و معضل مالاییها (Rehabilitation of the Malays and the Malay Dilemma)
مسئله معضل مالاییها نه تنها اقتصادی، بلکه جنبههای سیاسی نیز دارد. اختلافات نژادی و توسعه نامتوازن میان گروههای نژادی در مالزی به عنوان چالشی بزرگ شناخته شده و حلنشده باقی مانده است. پس از حوادث ۱۳ مه ۱۹۶۹، که در آن اعتراضات و تنشهای خشونتآمیز رخ داد، ضرورت بررسی علل این اختلافات و بازسازی ذهنیت مالاییها بیش از پیش آشکار شد. این معضل نه تنها برای مالاییها بلکه برای کل کشور مشکلی اساسی محسوب میشود، چراکه حضور معضلی درونی در بخشی از جمعیت به معنای محدودیت در پیشرفت کل کشور است.
بازسازی مالاییها نیازمند نوعی انقلاب در دیدگاهها و ارزشهای آنهاست. این تغییرات نباید صرفاً به تحولات آهسته و تدریجی محدود شود؛ بلکه باید بهطور سیستماتیک و دقیق برنامهریزی و اجرا شوند. تحولاتی چون شهرنشینی، کسب مهارتهای جدید و پذیرش ارزشهای تازه که با فرهنگ و مذهب مالاییها همخوانی دارد، باید با سرعت و به صورت جدی پیگیری شوند. بازسازی به این معناست که مالاییها باید از ارزشهای سنتی فاصله بگیرند و ارزشها و ایدههای جدیدی را جایگزین کنند که بتواند آنها را با شرایط جدید وفق دهد.
برنامههای متنوعی توسط دولت جهت کمک به توسعه مالاییها تدوین شده است، از جمله افزایش سطح آموزشی و فراهم کردن فرصتهای بازدید از مناطق شهری برای مالاییهای مناطق روستایی. اما این تلاشها به صورت ناقص و بدون سازماندهی کافی انجام شدهاند. برای آنکه مالاییها بتوانند در مسیر توسعه قرار بگیرند، نیاز به ایجاد یک تغییر عمیق و هماهنگ در نگرشها و ارزشهای آنها وجود دارد که بتواند آنها را با واقعیتهای جدید جامعه سازگار کند.
مسئله مالاییها (The Malay Problem)
در مالزی، به ویژه در منطقه مالایا، مالاییها با مشکل بزرگی مواجهاند؛ مشکلی که به نحوه نگرش واقعی آنها به مالایا و مالزی و به موضوع تقسیم سرزمینشان با دیگر نژادها برمیگردد. مالاییها از بدو استقلال و دستیابی به «مرکا» یا استقلال، امیدهای فراوانی داشتند، اما بسیاری از این امیدها در مواجهه با واقعیتهای جامعه پیچیده و چند نژادی سرخورده شدند. این وضعیت، شرایطی است که همواره از بحث عمومی در مورد آن اجتناب شده، چراکه صحبت در مورد این معضل میتواند واکنشهای تند و شاید غیرقابل کنترلی را در جامعه ایجاد کند.
همزیستی بین نژادی و نژادهای گوناگون در ظاهر یک محیط آرام را به تصویر میکشد که بهاشتباه بهعنوان هماهنگی نژادی شناخته شده است، اما در زیر این سطح، تنشها و اختلافات شدید بین گروهها قابل مشاهده است. هر جامعه، چه چینی، چه هندی و چه مالایی، همچنان به تمایلات نژادی خود وفادار است و این وفاداری باعث اختلافاتی میشود که میتواند به زودی به تنشهای بزرگتری تبدیل شود. در واقع، هر جامعه به دنبال منافع خود است و گاه این رفتار باعث نادیده گرفته شدن نیازهای دیگر گروهها میشود.
با این حال، وضعیت امروز به گونهای است که مالاییها نمیتوانند حتی سرزمین خود، «تانه ملايو» (Tanah Melayu)، را متعلق به خود بدانند؛ زیرا آنها اکنون فقط بخشی از یک کشور بزرگتر به نام مالزی هستند و سرزمینشان با دیگران به اشتراک گذاشته شده است.
کدهای اخلاقی و سیستمهای ارزشی مالاییها (Code of Ethics and Value Systems of the Malays)
فرهنگ هر قوم، تنها به ویژگیهای ظاهری یا زبان محدود نمیشود، بلکه به کدهای اخلاقی و سیستمهای ارزشی آن قوم نیز وابسته است. در جامعه مالایی، این کدهای اخلاقی و ارزشها بهشدت تحت تأثیر دین اسلام و آداب و رسوم محلی هستند. این ارزشها در ادبیات، هنر و حتی پیشرفت جامعه نقش حیاتی دارند و تأثیرات عمیقی بر رفتار اجتماعی و رشد فردی میگذارند. با این حال، کدهای اخلاقی مالاییها تا حد زیادی بدون تحلیل و بررسی دقیق باقی مانده است، و این موضوع باعث میشود که واکنشها و پیشرفتهای این جامعه در مواجهه با شرایط مختلف، متفاوت از دیگر نژادها و گروههای اجتماعی مانند چینیها باشد.
ارزشها در جوامع بشری تأثیر بزرگی بر توسعه دارند. در مالزی، تأثیر آموزههای اسلامی و آداب محلی یا “آدات” همچنان در بخشهای روستایی محسوس است. این آدات شامل آیینها و رسوم خاصی است که با باورهای دینی همخوانی دارند، اما بخش قابل توجهی از این آدات به گونهای مستقل و متفاوت از سایر باورها شکل گرفته و هنوز در جوامع سنتی روستایی جایگاه خود را حفظ کردهاند.
رابطه با جهان غیراسلامی و ارتباطات بیننژادی نیز بر ارزشهای مالایی تأثیر گذاشته است. این ارتباطات بهویژه با کشورهای عربی و مسلمان برجسته است. از سوی دیگر، در تقابل با جوامع غیراسلامی مانند چینیها و اروپاییها، این تأثیرات ضعیفتر شده است. در واقع، ارتباط با دیگر مسلمانان، بهویژه اعراب، تأثیر بیشتری بر سیستم ارزشی مالاییها داشته است تا دیگر نژادهای غیراسلامی.
سیستم ارزشی مالاییها به گونهای توسعه یافته که فرهنگ محافظهکارانهای را پرورش داده و علاقهای به نوآوری و تغییر ندارد. اجرای امور به روش صحیح و رسمی در جامعه مالایی ارزش بالایی دارد. این محافظهکاری مانعی بر سر راه تغییرات و ابتکارات جدید ایجاد کرده و بهگونهای شکل گرفته که احترام به آداب و رسوم بیشتر از پذیرش تغییرات جدید است.
سیاستهای قومی و احزاب (Communal Politics and Parties)
در مالزی، سیاستهای قومی به عنوان یکی از پایههای اصلی قدرت سیاسی به شمار میآید، بهطوریکه هیچ حزب سیاسی بهطور کامل از تمایلات قومی خالی نیست. بعد از انتخابات سال ۱۹۶۹، اکثریت مالزیاییها با شدت این مشکل مواجه شدند. در ظاهر، بسیاری از احزاب و سیاستمداران از ایدههای غیرقومی حمایت میکنند، اما واقعیت این است که اغلب احزاب، اگرچه شاید ادعا کنند، بهشدت تحت تأثیر منافع قومی خود هستند.
تفاوت اصلی بین احزاب در نحوه برخورد با مسئله نژادی است؛ برخی احزاب با پذیرفتن تفاوتهای نژادی، در پی یافتن راههایی برای کاهش این تفاوتها و دستیابی به جامعهای عادلانهتر هستند، در حالی که احزاب دیگر با نادیدهگرفتن تفاوتهای نژادی و با ظاهری برابرطلبانه، سیاستهایی را دنبال میکنند که اغلب به تعمیق شکافهای قومی منجر میشود. این تفاوتهای نگرشی نه تنها به تعارضهای نژادی دامن میزند، بلکه اعتماد عمومی به وحدت ملی را نیز تضعیف میکند.
از منظر برخی سیاستمداران مالایی، سیاستهای قومی ابزاری برای حفظ جایگاه و قدرت قوم مالایی است، زیرا باور دارند بدون این سیاستها، دیگر اقوام فرصت پیشیگرفتن خواهند داشت. در این میان، مخالفتهای آشکار برخی اقلیتها با سیاستهای قومی نیز تا حدی به افزایش شکافهای اجتماعی و ایجاد تنشهای جدید میانجامد.
از دیدگاه طرفداران برابری قومی، احزاب سیاسی باید با ایجاد یک محیط عادلانه و برابر برای تمام گروههای نژادی، به سمت یک جامعه متحد حرکت کنند. این در حالی است که برخی دیگر بر این باورند که رسیدن به چنین هدفی مستلزم حذف تمایلات نژادی از عرصه سیاست است. اما در کشوری که تفاوتهای نژادی بخش اساسی ساختار اجتماعی و سیاسی را تشکیل میدهد، این امر چالشی بزرگ محسوب میشود.
مالزی و سنگاپور (Malaysia and Singapore)
روابط بین مالزی و سنگاپور همواره پیچیده و متأثر از عوامل مختلف سیاسی، تاریخی و جغرافیایی بوده است. سنگاپور، به دلیل موقعیت استراتژیک خود و نزدیکی جغرافیایی با مالزی، همواره نقش مهمی در تجارت منطقهای ایفا کرده است. در عین حال، اندازه کوچک سنگاپور در مقایسه با مالزی، محدودیتهایی برای این کشور ایجاد کرده است، بهویژه در مسائل دفاعی و امنیتی. به عنوان مثال، اگر هواپیماهای جنگی سنگاپور بخواهند به سمت شمال پرواز کنند، بلافاصله وارد حریم هوایی مالزی میشوند و این مسئلهای حساس در روابط دو کشور ایجاد کرده است.
در دوران استقلال، سنگاپور و مالزی برای مدتی به عنوان یک کشور واحد بودند، اما اختلافات فرهنگی و نژادی به جدایی آنها انجامید. با این حال، برخی از سیاستمداران سنگاپور همواره به دنبال روابط نزدیکتر با مالزی بودهاند و حتی در دورههایی امیدوار به اتحاد دوباره دو کشور بودند. اما برای بسیاری از مالزیاییها، حفظ استقلال و جدایی از سنگاپور برای جلوگیری از تنشهای نژادی و سیاسی ضروری بوده است.
در زمینه اقتصادی، سنگاپور از گذشته به عنوان مرکزی برای تجارت و ورود کالاها به مالزی شناخته شده است. با این وجود، با توسعه بنادر و زیرساختهای جدید در مالزی، این کشور تلاش کرده تا وابستگی خود به سنگاپور را کاهش دهد. رقابتهای اقتصادی و سیاسی بین دو کشور همچنان ادامه دارد، اما هر دو کشور به نوعی نیازمند یکدیگر هستند و همکاری آنها میتواند به سود دو طرف باشد.
سخن پایانی
مالزی امروز، بهعنوان کشوری که بر تنوع نژادی و فرهنگی بنا شده، مسیری طولانی را برای ایجاد وحدت ملی و توسعه اقتصادی طی کرده است. برخلاف چالشهای نژادی و اقتصادی دهههای گذشته، مالزی با پذیرش تغییرات و بازنگری در سیستمهای ارزشی، همبستگی ملی را تقویت کرده و از فرصتهای جدید برای رشد اجتماعی و فرهنگی بهره برده است. این کشور توانسته با ایجاد تعادل میان حفظ سنتهای مالایی و پذیرش ارزشهای مدرن، جامعهای متنوع اما منسجم ایجاد کند.
پیشرفتهای اقتصادی و اجتماعی مالزی در دهههای اخیر نشانگر تغییرات مثبتی است که به کمک سیاستهای توسعهای و آموزشی حاصل شدهاند. در حال حاضر، مالاییها با بهرهگیری از فرصتهای تحصیلی و حرفهای، جایگاه خود را در بخشهای مختلف جامعه و اقتصاد مستحکم کردهاند. بهبود سطح آموزش و توجه به ایجاد برابری اقتصادی میان اقوام مختلف از سیاستهای اصلی بوده که به کاهش شکافهای اجتماعی کمک کرده است.
کتاب پیشنهادی: