در گفتگو دوم کتاب نیمه تاریک وجود اثر دبی فورد، به مسائلی مانند کنکاش در درون خود، فرافکنی خصوصیات منفی و روشهای خودآگاهی پرداختیم. در ادامه این مکالمه، با مطالبی حوزه شناسایی و قبول کردن نیمه تاریک وجود، فرآیند از بین بردن ماسکها و قبول کردن خود و نکات منفی و مثبت آشنا خواهید شد. با ما همراه باشید.
User
سایه خود را بشناس
همانطور که گفتیم در این کتاب، مفهوم «سایه» در زندگی انسانی مورد بررسی قرار میگیرد. برای معرفی این مفهوم، داستانی از تایلند در سال ۱۹۵۷ بیان میشود. در این داستان، معبدی در حال انتقال به مکان دیگری بود و مجسمه سفالی بودا در حین جابهجایی شکسته شد. متولیان معبد به آرامی کار را متوقف کردند تا از بروز شکافهای بیشتری در مجسمه جلوگیری کنند و مانع وارد شدن آسیب به آن شوند. اما یک نفر که با دقت به مجسمه نگاه میکرد، متوجه تابشی طلایی از شکافها شد و با کنجکاوی سفال را شکافت. در کمال تعجب متوجه شدند که مجسمه بودا از جنس طلا بوده است. به نظر میآید در گذشته، برای حفاظت از بودای طلایی برابر حملات غارتگران، آن را درون پوششی سفالی مخفی ساخته بودند. اما در آن روز، یک شکاف ساده باعث شد رازی که سالها پنهان بوده برملا شده و بودای طلایی نمایان شود. وجود ما نیز مانند همان مجسمه بودا است، وجودی گرانبها که در پشت لایهای از گل پنهان شده است.
این لایه گل که در اصل ماسکها و نقابهایی است که به صورت میزنیم، در عین حفاظت از ما میتوانند از درخشش وجودمان جلوگیری کند. راهحل اینجاست که از هر دو جنبه به بهترین شکل بهره ببریم.
میخواهیم خود را از موانع بیرونی و مضر مصون نگه داریم، اما نباید به اندازهای در این حفاظ فرو رویم که هویت واقعیمان امکان ظهور نداشته باشد. زیرا هدف ما روشن و آن هم تابش نور وجودمان بر خود و جهان است. با این کار، دیگران نیز به ما اعتماد میکنند و از سمت آنها تشویق میشویم تا نور وجودی خود را بیرون بیاوریم. در واقع، پوسته ما بخشی از ماست که رو به جهان است و سایههایمان را در درون خود پنهان نگه میدارد. پوسته شامل همه «من»های مجزاست که توهم آنها را داریم. از آنجایی که جنبههای مشابه خود با انسانهای دیگر را درون و زیر پوسته دفن کردهایم، پس این هویت متمایز، هویت واقعی ما نیست، بلکه هویتی جعلی است. بهتر است برای شناخت بهتر خودمان از اطلاعات انباشتهشده در این پوسته کمک بگیریم.
اگر بتوانیم مرز بین پوسته و درون خودمان را حذف کنیم، آنگاه کامل شدهایم و از آنجایی که تمام جنبههای خود را میشناسیم و دوست داریم، دیگر نیازی به پوستهای برای محافظت از خود نداریم. زیرا اکنون تنها پوسته ما نیست که به جهان متصل است، باطن ما و بنابراین کل وجود ما در ارتباط با محیط خود تنفس میکند.
به نظر شما چگونه میتوانیم هر چه بیشتر با دنیای بیرون یکپارچه شویم تا از ماسکها و لایهها بینیاز شویم؟
ChatGPT
برای دستیابی به یکپارچگی بین دنیای درون و بیرون خود، میتوانیم از راهکارهای متعددی بهره ببریم. ابتدا، آغازگر این مسیر، تفکر و آگاهی نسبت به خودمان است. این بدان معناست که به سوالاتی در مورد ارزشها، اعتقادات و اهداف خود پاسخ دهیم تا درک عمیقتری از خودمان پیدا کنیم.
به علاوه، مدیتیشن و تمرینهای ذهنآگاهی میتوانند به ما کمک کنند تا با افکار و احساسات خود آشنا شویم و دنیای درون خود را بهتر بشناسیم. این تمرینها به ما این امکان را میدهند تا از سایهها و افکار ناخواستهمان آگاه شویم و با آنها کنار بیاییم.
یکی دیگر از موارد مهم در تحقق یکپارچگی، ارتباط با دیگران است. با برقراری ارتباط موثر و تبادل نظر با دیگران، میتوانیم از تجارب و دیدگاههای متنوع آنها بهره ببریم و همچنین مهارتهای ارتباطی خود را بهبود بخشیم.
جدیدترین وضعیت خودمان را با توسعه مهارتهای ارتباطی مداوم ترکیب کنیم. این کار به ما کمک میکند تا با دیگران بهتر ارتباط برقرار کرده و نیازهایمان را بهبود بخشیم. مهارتهای ارتباطی به ما کمک میکنند تا روابط خود را بهبود بخشیم و به طور همزمان با دنیای درون خود هماهنگتر شویم.
User
فرآیند لایهبرداری: بروز تلالو درونی
فرآیند لایهبرداری ممکن است ترسناک باشد. درست هم هست چرا که فرآیندی پیچیده است. اما به یاد داشته باشید که در اینجا خود دروغین میمیرد، شما با تمام وجودتان باقی میمانید و حتی بیشتر خواهید درخشید. باید اعتراف کنید که پنهان شدن زیر لایه و نقابی از جنس گل خستهکننده است. با این کار مدام به خود و دیگران دروغ میگویید، آن هم فقط برای پذیرفته شدن. اما این مسیری که برای پذیرفته شدن در پیش گرفتهایم، راه به جایی نخواهد برد. امرسون میگوید: «وجود شما آنقدر پر سر و صدا است که نمیتوانم حرفهای شما را بشنوم.» وجود شما زبان خاصی دارد که مقدم بر کلام شماست. در یکی از تمرینات سمینار دبی فورد، او از همه شرکتکنندگانی که به عنوان سخنران ظاهر شدند فیلم گرفت تا بعدا این فیلمها را به آنها نشان دهد. شرکتکنندگان وقتی فیلم سخنرانی خود را تماشا کردند متوجه شدند که جسم و وجودشان با هدف ذهنی و انتزاعی آنها همخوانی ندارد و در نتیجه آنچه را که مدنظرشان بود منتقل نمیکردند و پیام دیگری را برای حضار مطرح میکردند. دبی فورد دلیل این ناهماهنگی را در درون و نیمهتاریک مردم جستجو میکند.
مهم نیست چه هدفی دارید، وجود شما قدرت تجلی بیشتری دارد. اگر فکر میکنید جدی هستید، اما دیگران شما را بامزه و شوخ میدانند، به درون خود نگاه کنید. ببینید چقدر سعی کردید خندهدار به نظر نرسید! اگر به جای این درگیری، اجازه میدادید که جنبه شوخ طبعی شما تجلی یابد، اکنون میتوانستید جدی هم به نظر برسید.
پیشنهاد میشود که سایههای خود را بشناسید، نظر دیگران را در مورد خود بپرسید و آنها را یادداشت کنید. این کار ممکن است سخت و ناخوشایند به نظر برسد، اما به شدت به شما کمک خواهد کرد. حتی اگر نظر بسیار منفی و ناراحتکنندهای در مورد خودتان دریافت کنید، نباید برابر آن مقاومت کنید. باید قبول کنید که همه اینها هستید!
چگونه میتوانیم لایههایی که روی شخصیت اصلی و درخشش ما گرفتهاند را از بین ببریم تا بتوانیم شخصیت و هویت واقعی خودمان را بروز دهیم؟
ChatGPT
برای لایههایی که روی شخصیت اصلی و درخشش ما گرفتهاند را از بین ببریم و شخصیت و هویت واقعی خودمان را بروز دهیم، میتوانیم اقداماتی انجام دهیم:
- خودآگاهی: اولین گام برای شناخت لایههای روی شخصیتمان خودآگاهی است. باید به دقت به خودمان نگاه کنیم و از خود بپرسیم چه عواملی ممکن است باعث پنهان شدن واقعیت ما شده باشند.
- مراجعه به مشاور یا روانشناس: گاهی اوقات نیاز به کمک حرفهای داریم تا به بررسی عمیقتر و حل مسائل ذهنی خود بپردازیم. درخواست مشاوره از متخصصان روانشناسی میتواند مفید باشد.
- تجربه جدید: خارج شدن از منطقه امن و تجربه وقایع جدید میتواند به ما کمک کند تا طیف وسیعی از تجربیات را تجربه کرده و هویت واقعیمان را کشف کنیم.
- آموزش و یادگیری مداوم: این کار به ما کمک میکند تا دانش و مهارتهای جدیدی را بیاموزیم و شخصیت خود را توسعه دهیم.
در نهایت، شناخت هویت واقعی و رشد شخصی ممکن است زمانبر بوده و نیاز به تلاش و تمرین داشته باشد. این فرآیند از طریق خودآگاهی، تفکر عمیق و ارتباط با دیگران ممکن است به ما کمک کند تا از لایههایی که هویت واقعیمان را پنهان کردهاند، بیرون بیاییم و بدرخشیم.
User
من آنم: پذیرش سایه خود
تا پیش از این، دبی فورد به بررسی جنبههای پنهان ذات انسان متمرکز بود و بر حضور واقعی افراد در زندگی تأکید داشت. اما اکنون که متوجه شدهایم هزاران اتاق و پستو از کاخ درونی ما جدا شده و باید با این ویژگیها و پیچیدگیها روبهرو شویم، مرحله بعدی این سفر پذیرش تمام آنها و احساس مالکیت نسبت به آنها است.
بدون آنکه تمام صفات خوب و بد خود را به طور کامل بپذیرید، نمیتوانید به احساس تمامیت و آرامش دست پیدا کنید. بنابراین بهتر است همه ویژگیها و کلمات ناخوشایندی که تا به حال درباره خودتان فکر کردهاید را به بازار لباس تشبیه کنید. هر ویژگی را مثل یک لباس جدید امتحان کنید و به خودتان اجازه دهید با آنها آشنا شوید. تا زمانی که از هیچکدام استفاده نکردهاید، نخواهید توانست درباره آنها تصمیم نهایی بگیرید. اگر یک ویژگی خاص شما را گیج میکند، نترسید. میتوانید آن تعبیر را دگرگون کرده و از آن ویژگی به نحوی جدید استفاده کنید.
بنابراین حتی اگر در کودکی به شما گفته باشند که فریاد زدن نادرست است، میتوانید از این مکانیسم طبیعی برای تخلیه عاطفی استفاده کنید. مثلا میتوانید دهان خود را روی یک بالش قرار دهید و فریاد بزنید. این اقدام به شما کمک میکند تا عصبانیت کنترلپذیرتری داشته باشید. در نهایت، با این کار موفق شدهاید تا منطقه امن و مورد قبول خودتان را گسترش داده و بسیاری از جنبههای خود را که فراموش کردهاید، مجددا متجلی کنید.
مانع اصلی پیشرفت و توسعه ما، منیت مغرورانه و محافظهکاری است. بهتر است این افکار را کنار بگذارید و به خاطر داشته باشید که برای بودن و موفقیت، نیازی به تایید دیگران نداریم. همه افراد ویژگیها و وجودهای مثبت و منفی دارند، پس از مقاومت دست بردارید و نسبت به تغییرات بیاهمیت مقاومت نکنید. به عنوان مثال، ترس را بپذیرید و سپس تلاش کنید تا آن را کمتر تجربه کنید. در واقعیت، وقتی سعی میکنید هیچ نباشید، منابع درونی خودتان را هدر میدهید در حالی که میتوانید از آنها به نحوههای موثرتری استفاده کنید.
چگونه میتوانیم نسبت به تغییرات بیاهمیت مقاومت نکنیم و شخصیت انعطافپذیرتری از خودمان بروز دهیم؟
ChatGPT
برای مقاومت نکردن نسبت به تغییرات بیاهمیت و بروز دادن شخصیت انعطافپذیرتری از خودتان، میتوانید از راههای زیر استفاده کنید:
- اولین گام، آگاهی از مقاومت: نخستین گام در تغییر شخصیت این است که نسبت به مقاومتهای خود آگاهی کامل داشته باشید. باید بفهمید که چه چیزهایی باعث میشود از تغییرات فرار کنید یا در مقابل آنها مقاومت نمایید.
- پذیرش تغییر: مفهوم تغییر را به عنوان یک قسمت طبیعی از زندگی قبول کنید. بدانید که تغییرات کوچک هم میتوانند ارمغانآورنده تجربههای غنیتری برای شما باشند.
- مدیریت ترس: ترس از تغییرات یکی از مهمترین دلایل مقاومت است. با تجربههای کوچک شروع کنید و ترس را به تدریج کاهش دهید. از تکنیکهای تنفس و مراقبت روان برای کمک به مدیریت ترس استفاده کنید.
- تمرین مواجهه با تغییر: تجربه تغییرات را به صورت کنترل شده تمرین کنید. از مثالی که در کتاب ذکر شده، مانند فریاد زدن برای تخلیه عاطفی استفاده کنید. همچنین میتوانید به آهستگی تغییرات زندگی خود را به عنوان یک فرصت برای رشد و یادگیری در نظر بگیرید.
- آموزش مهارتهای انعطافپذیری: مهارتهایی مانند حل مسائل، تفکر مثبت و توانایی مدیریت استرس میتوانند شما را در مواجهه با تغییرات کمک کنند.
- پیگیری مستمر: در دورههای آموزشی مربوط به انعطافپذیری و مدیریت تغییرات شرکت کنید. همچنین تجربیات و چالشهای خود را با دوستان یا مشاوران خود در میان بگذارید.
- مشاوره حرفهای: اگر مقاومت شما نسبت به تغییر بسیار قوی است و نمیتوانید به تنهایی با آن مقابله کنید، به صحبت کردن با یک مشاور روانشناسی بیندیشید. آنها میتوانند به شما در مدیریت مقاومت و تغییرات کمک کنند.
خیلی ممنون از توضیحات مفیدتان. در بخش بعدی به بررسی مفاهیمی مانند در آغوش کشیدن نیمه تاریک وجود خود و بازتعریف خودمان میپردازیم. با ما همراه باشید.