کتاب هنر توجه کردن

کتاب هنر توجه کردن

در دنیایی که هر لحظه‌اش غرق در پیام‌ها، اعلان‌ها و حواس‌پرتی‌های بی‌پایان است، شاید مهم‌ترین مهارتی که بتوانیم دوباره کشف کنیم «توجه کردن» باشد؛ همان هنری که راب واکر (Rob Walker) در کتاب «هنر توجه کردن» (The Art of Noticing) با زبانی ساده و کاربردی پیش پایمان می‌گذارد.

راب واکر با نگاهی خلاقانه و الهام‌بخش، به ما یادآوری می‌کند که چطور می‌توانیم میان انبوه دغدغه‌ها، دوباره با جهان اطرافمان ارتباطی عمیق‌تر برقرار کنیم؛ از لحظه‌های کوچک زندگی لذت ببریم، نشانه‌های ظریف اما پرمعنا را ببینیم و دوباره کودکِ کنجکاوی باشیم که از دیدن هرچیز تازه‌ای شگفت‌زده می‌شود.

کتاب «هنر توجه کردن» نه فقط راهنمایی برای خلاقیت و الهام گرفتن، بلکه دعوتی است برای کشف شادی‌های پنهان در جزئیات روزمره؛ فرصتی برای اینکه از سرعت بی‌امان زندگی کم کنیم، ذهن‌ خود را متمرکز کنیم و چیزهایی را ببینیم که دیگران نادیده می‌گیرند.

این کتاب می‌تواند چراغی باشد برای هر کسی که می‌خواهد دیدگاهی تازه پیدا کند، چه هنرمند باشید، چه طراح، چه آموزگار، یا حتی یک رهگذر ساده در کوچه‌های شلوغ زندگی.

«هنر توجه کردن» یادآوری می‌کند که توجه، بزرگ‌ترین موهبت انسان مدرن است؛ هدیه‌ای که اگر درست از آن استفاده کنیم، جهان را برایمان پر از فرصت‌های تازه و لذت‌بخش خواهد کرد.

نگاه کردن (Looking)

👀 نگاه کردن، ساده‌ترین و در عین حال عمیق‌ترین مهارتی است که می‌تواند کیفیت زندگیمان را متحول کند. بیشتر آدم‌ها فکر می‌کنند دیدن همان نگاه کردن است؛ اما واقعیت این است که اغلب ما فقط سطح چیزها را می‌بینیم، بدون اینکه واقعاً عمق‌ آن‌ها را درک کنیم.

🌿 وقتی یاد می‌گیری نگاهت را عوض کنی، اتفاقات کوچک و بی‌اهمیت، ارزش تازه‌ای پیدا می‌کنند. مثل کسی که بارها از یک کوچه رد شده، ولی یک روز متوجه درختچه‌ای می‌شود که از دیوار بیرون زده و شکوفه داده. همین کشف‌های کوچک، سوخت خلاقیت‌اند.

🔍 برای شروع، یک بازی ساده با خودت داشته باش:

هر روز یک «موضوع توجه» انتخاب کن. مثلاً امروز فقط به درها 🚪 دقت کن. ببین چند نوع در در مسیرت می‌بینی؟ در قدیمی، در رنگی، در فلزی، در چوبی… همین بازی ساده باعث می‌شود ذهنت از حالت بی‌تفاوتی بیرون بیاید و به جزئیات حساس شود.

🎯 نگاه کردن واقعی یعنی بین «نگاه گذرا» و «نگاه عمیق» تفاوت بگذاری. اگر در مسیر روزمره‌ات همیشه به گوشی‌ات خیره‌ای، سرت را بالا بگیر. به تابلوها نگاه کن. به صورت آدم‌ها نگاه کن. به آسمان خیره شو. گاهی کشف‌های بزرگ در چیزهای کوچک پنهان شده‌اند.

📸 دوربین گوشی را زمین بگذار و به‌جای عکس گرفتن، خودت تصویر را در ذهنت ثبت کن. یک نیمکت کهنه، چراغی که نورش روی پیاده‌رو افتاده یا رد پای گربه‌ای روی دیوار می‌تواند جرقه‌ی یک داستان تازه باشد. این یعنی عکاس ذهنت را تقویت کنی.

🚶‍♂️ پیاده‌روی فرصتی فوق‌العاده برای تمرین نگاه کردن است. مسیرهای آشنا را مثل یک «شکارچی توجه» برو. نشانه‌ها را جمع کن. گوشه‌ی خیابان، پشت پنجره‌ها، تابلوهای کوچک، خط و خش‌های روی دیوار… همه می‌توانند نشانه‌ای از یک داستان باشند.

🌈 گاهی بازی رنگ‌ها کمک می‌کند بهتر ببینی. مثلاً یک روز فقط دنبال رنگ زرد باش. از پلاک ماشین‌ها گرفته تا گل‌های وسط بلوار یا حتی علامت‌های هشدار. تمرکز روی رنگ، ذهن را از شلوغی‌ها رها می‌کند.

🗝️ نگاه تازه یعنی ذهن تازه. هر بار که یاد می‌گیری چیزی را که قبلاً نادیده می‌گرفتی، ببینی، ذهن‌ات بازتر می‌شود. تو شروع می‌کنی به ساختن یک دنیای شخصی که هیچ‌کس دیگری نمی‌تواند دقیقاً مثل تو ببیندش.

🌟 هیچ قانونی هم وجود ندارد. می‌توانی به فرم‌ها، سایه‌ها، نورها یا حتی آدم‌ها دقت کنی. وقتی پشت چراغ قرمز هستی، آدم‌هایی را که از خیابان رد می‌شوند تماشا کن. هر کدامشان یک داستان‌اند.

🪞 نگاه کردن، مثل یک آینه است؛ هرچه بیشتر بیرون را ببینی، در واقع بیشتر با درونت آشنا می‌شوی. با خودت حرف بزن: «چرا این چیز برای من جذاب بود؟ چرا این یکی را رد کردم؟» این پرسش‌ها به تو کمک می‌کنند بفهمی نگاهت چه چیزهایی را می‌طلبد.

🎒 این مهارت به تو کمک می‌کند در هر جا—چه در سفر، چه در مسیر رفت‌وآمد روزانه، چه حتی در اتاق کار یا خانه‌ات—چیزهایی را کشف کنی که همیشه همان‌جا بوده‌اند، اما برایت تازه می‌شوند. این همان «جادوی توجه» است.

🚀 با تمرین نگاه کردن، می‌توانی هر روزت را پر از شگفتی‌های کوچک کنی. هرچه بهتر ببینی، خلاق‌تر می‌شوی. هرچه خلاق‌تر باشی، زندگی‌ات رنگ و بوی تازه‌تری می‌گیرد.

🌿 حس کردن (Sensing)

👃 حس کردن یعنی بیدار نگه داشتن همه‌ی حواس، نه فقط چشم‌ها. خیلی وقت‌ها فکر می‌کنیم توجه کردن یعنی فقط دقیق‌تر دیدن؛ اما جهان پر از نشانه‌هایی است که باید با گوش، بینی، پوست و حتی زبانمان آن‌ها را کشف‌ کنیم.

👂 وقتی در خیابان راه می‌روی، گوش‌هایت را باز کن. صدای قدم‌هایت روی پیاده‌رو چه حسی دارد؟ صدای باد درخت‌ها چطور؟ شاید صدای خنده‌ی یک کودک یا بوق قطاری دوردست، روزت را رنگی کند. همین صداهای ساده می‌توانند مثل موسیقی روح‌ات را تازه کنند.

🌬️ بوها هم نشانه‌های مهمی‌اند. وقتی وارد محله‌ای قدیمی می‌شوی، بوی نان تازه از یک نانوایی کوچک یا بوی خاک نم‌خورده بعد از باران را حس کن. این رایحه‌ها می‌توانند خاطراتی را زنده کنند که حتی فکرش را نمی‌کردی.

🤲 لمس کردن هم بخشی از «هنر توجه کردن» است. سطح دیوارها را حس کن، زبری چوب درخت، نرمی گلبرگ یک گل وحشی، گرمای یک فنجان چای در یک روز سرد… همه این‌ها تو را دوباره به لحظه «اکنون» برمی‌گردانند.

🍋 حتی مزه کردن می‌تواند تمرین توجه باشد. یک لقمه نان را آرام بجو و مزه‌اش را کشف کن. طعم میوه‌ها، قهوه، یک دسر جدید… همه این تجربه‌های کوچک، یک جور تمرین حضور هستند.

👣 گاهی برای بیدار کردن حواست، مکانت را تغییر بده. برو به جایی که کمتر رفته‌ای؛ جنگل، ساحل، بازار قدیمی یا حتی یک پارک خلوت. فضای تازه، حواس تو را قلقلک می‌دهد.

🌟 تمرین خوب دیگر، خاموش کردن بعضی حواس برای تقویت بقیه است. مثلا وقتی چشم‌هایت را می‌بندی، حس شنوایی‌ات قوی‌تر می‌شود. یک‌بار امتحان کن: چند دقیقه در یک فضای شلوغ بنشین، چشم‌هایت را ببند و فقط گوش کن.

📱 در جهانی زندگی می‌کنیم که حواسمان را مدام با صفحه‌های نورانی گوشی‌ها پر می‌کنیم. کمی فاصله بگیر. وقتی در طبیعتی، گوشی را در جیبت بگذار و دستت را روی خاک بکش، صدای پرنده‌ها را بشنو و بوی درختان را نفس بکش.

🗝️ نکته‌ی جادویی این است که وقتی با همه‌ی حواس زندگی می‌کنی، لحظه‌های ساده عمق پیدا می‌کنند. شاید فکر کنی حواس‌ات چیز تازه‌ای بهت نمی‌دهند، اما حقیقت این است که آن‌ها تو را به خودت وصل می‌کنند.

✨ هنر حس کردن یعنی یاد بگیری با همه‌ی وجودت زندگی کنی؛ ببینی، بشنوی، بو بکشی، لمس کنی و بچشی… و از چیزهایی لذت ببری که بیشتر آدم‌ها نادیده می‌گیرند.

🌍 رفتن به مکان‌ها (Going Places)

🚶‍♂️ گاهی تنها کاری که برای بیدار کردن خلاقیت و توجه لازم داری، «رفتن» است. بیرون زدن از محدوده‌ی همیشگی، حتی اگر یک کوچه‌ی جدید باشد، مثل بیدار کردن بخشی از مغزت است که در تکرارها خاموش مانده. همین تغییر کوچک، می‌تواند روزت را جادویی کند.

🗺️ تو لازم نیست همیشه مسافرتی طولانی داشته باشی. حتی یک مسیر تازه در محله‌ات، کافی است تا چیزهای تازه ببینی. برای یک‌بار هم که شده، از مسیر همیشگی رفتن به خرید یا محل کارت منحرف شو. خیابان‌های فرعی و کوچه‌های بن‌بست گاهی پر از داستان‌های پنهان‌اند.

🌱 وقتی به مکان‌های تازه می‌روی، مثل یک «کاشف» باش. دنبال نشانه‌ها بگرد: دیوارنوشته‌ها، تابلوهای قدیمی، پنجره‌هایی که با گل‌های رنگی تزئین شده‌اند. این نگاه کنجکاو، حتی شهر خودت را به کشف دوباره تبدیل می‌کند.

🏞️ طبیعت یکی از بهترین مکان‌ها برای یاد گرفتن هنر توجه است. پارک جنگلی، ساحل دریا، کوهستان… هر جایی که بوی خاک و صدای باد باشد، می‌تواند حواس‌ات را دوباره شارژ کند. فقط باید بدون هدف و عجله قدم بزنی.

🚦 یک راه خوب دیگر این است که در یک نقطه از شهر توقف کنی و اجازه بدهی محیط، تو را حرکت دهد. برو در ایستگاه قطار بنشین. تماشا کن مردم کجا می‌روند، چطور راه می‌روند، چه نشانه‌هایی با خود حمل می‌کنند.

🎭 مکان‌های شلوغ هم سرشار از الهام‌اند: بازار، نمایشگاه، کافه‌های پر سر و صدا. اینجاها پر از لحظه‌های کوتاهی است که شاید برای دیگران بی‌اهمیت باشند اما اگر بلد باشی شکارشان کنی، ذهنت پر از جرقه‌های تازه می‌شود.

🔑 قانون طلایی این است: هرجا رفتی، عجله نکن. وقتی در حال رفتن هستی، توجه کردن سخت می‌شود اگر همه‌چیز فقط رسیدن باشد. مقصد مهم نیست؛ مسیر مهم است. گاهی چند دقیقه ایستادن در یک کوچه ناشناس یا نشستن روی یک پله‌ی قدیمی می‌تواند دنیایت را عوض کند.

🚲 حتی اگر فرصت سفر نداری، «سفر درون شهر» را بساز. دوچرخه‌سواری در کوچه‌های قدیمی، پیاده‌روی شبانه در محله‌های کم‌نور یا حتی یک دور زدن بدون هدف با ماشین می‌تواند نگاهت را تازه کند.

🗝️ رفتن به مکان‌های تازه، فقط تغییر جغرافیایی نیست؛ تغییر ذهن است. وقتی از محدوده‌ی امن همیشگی بیرون می‌آیی، ذهن‌ات آماده کشف و شهامت می‌شود. هر خیابان جدید، هر صدای تازه، هر بوی متفاوت یعنی تمرینی برای توجهی عمیق‌تر.

🌟 این‌طور می‌توانی هر بار از همین شهر کوچک یا بزرگت، یک ماجراجویی بسازی. برای کسی که چشم و ذهن کاشف دارد، دنیا همیشه پر از جاهایی‌ست که ارزش رفتن دارند.

🤝 ارتباط با دیگران (Connecting with Others)

💬 توجه واقعی فقط درباره دیدن و حس کردن دنیای بیرون نیست؛ بخش مهمی از آن، دیدن آدم‌هاست. ما هر روز آدم‌های زیادی را می‌بینیم و با آن‌ها برخورد می‌کنیم، ولی چند نفرشان را واقعاً می‌بینیم؟ چند کلمه از حرف‌هایشان را با تمام وجود می‌شنویم؟

👂 وقتی با کسی حرف می‌زنی، سعی کن فقط گوش نکنی، «گوش بدهی». یعنی حواست به حالت چهره‌اش باشد، تن صدایش، حتی کلماتی که شاید نمی‌گوید ولی از نگاهش می‌شود خواند. گوش دادن واقعی یعنی هدیه دادن توجه.

🌈 گاهی یک گفت‌وگوی ساده در صف نانوایی یا کنار میز کاری می‌تواند روزت را عوض کند. اگر یاد بگیری به جزئیات آدم‌ها توجه کنی، از طرز ایستادن‌ آن‌ها گرفته تا حرکت دست‌هایشان، یاد می‌گیری دنیا پر از داستان‌های کوچک و ارزشمند است.

👥 دنیای امروز پر از تماس‌های سطحی‌ست: پیام‌های کوتاه، ایموجی‌های بی‌صدا، واکنش‌های سریع. اما توجه کردن به دیگران یعنی یک لحظه سرعت را کم کنی، از پشت این صفحه‌ها بیرون بیایی و با آدم‌ها واقعی و نزدیک باشی.

🫶 یک تمرین خوب این است که با کسی که مدت‌هاست با او راحت نیستی، چند دقیقه بدون قضاوت هم‌صحبت شوی. بدون اینکه در ذهنت دنبال جواب آماده باشی. فقط گوش کن. گاهی همین چند دقیقه‌ی عمیق، رابطه‌ای را زنده می‌کند که داشت می‌مرد.

🎈 آدم‌ها نشانه‌هایی دارند که اگر بلد باشی آن‌ها را ببینی‌، می‌توانی به قلب‌ آن‌ها نزدیک‌تر شوی. نگاهشان وقتی حرف می‌زنند، صدای خنده‌شان، حتی سکوتشان پر از پیام است. این توجه، هم تو را انسانی‌تر می‌کند، هم دنیایت را بزرگ‌تر.

🌍 توجه به دیگران یعنی جسارت پرسیدن و یاد گرفتن از تجربه‌هایشان. در یک جمع، ساکت نمان؛ سوال کن. قصه‌ها را گوش کن. گاهی از یک جمله‌ی ساده‌ی کسی، جرقه‌ای در ذهنت روشن می‌شود که جهت زندگی‌ات را عوض می‌کند.

🎨 هر آدمی در جهان تو، رنگی دارد. وقتی یاد می‌گیری آدم‌ها را ببینی، تنوع جهان‌ات بیشتر می‌شود. از دوست نزدیک گرفته تا غریبه‌ای در اتوبوس، همه چیزی برای یاد دادن دارند اگر تو بلد باشی گوش کنی و نگاه کنی.

🗝️ نکته جادویی این است: همان‌طور که حواست به آدم‌هاست، حواست به خودت هم باشد. تو هم بخشی از این ارتباطی. ببین در هر مکالمه چه چیزی از تو بیرون می‌آید، چه چیزی یاد می‌گیری و چه چیزی را باید عوض کنی.

🌟 ارتباط واقعی با دیگران یعنی دیدن انسانیت در نگاه هم، شنیدن صداهایی که معمولاً شنیده نمی‌شوند و ساختن دوستی‌هایی که با کمی توجه عمیق‌تر، واقعی‌تر و شادتر می‌شوند.

🌙 تنها بودن (Being Alone)

🪞 تنها بودن، شاید برای بعضی‌ها ترسناک باشد؛ اما برای کسی که هنر توجه کردن را بلد است، تنهایی می‌تواند بهترین فرصت برای کشف درون و بیرون باشد. وقتی تنها هستی، صداها واضح‌تر شنیده می‌شوند و جزئیات ساده، عمیق‌تر دیده می‌شوند.

✨ لحظه‌های تنهایی، لحظه‌های بازگشت به خودت هستند. وقتی از شلوغی جدا می‌شوی، ذهن‌ات فرصت پیدا می‌کند چیزهایی را دوباره بچیند؛ خاطره‌ها، ایده‌ها و حتی احساس‌هایی که در هیاهو گم می‌شوند.

🌿 یک تمرین ساده این است که بدون هدف و بدون گوشی، تنها قدم بزنی. فقط با قدم‌هایت باش. به صدای قلبت گوش کن. بگذار ذهنت اینجا و حالا را ببیند. حتی مسیرهای تکراری در تنهایی، چیزهای تازه‌ای برای گفتن دارند.

📚 تنهایی فرصتی است برای فکر کردن به سوال‌های مهم؛ برای نشخوار ذهنی سالم. سوال‌هایی که جواب فوری ندارند، اما به مرور زمان در تنهایی شکل می‌گیرند: چه چیزی واقعاً برایت ارزش دارد؟ از چه چیزی باید دل بکنی؟ چه چیزی را باید دوباره شروع کنی؟

🕯️ بعضی‌ها از سکوت فرار می‌کنند؛ اما سکوت، دوست قدیمیِ توجه است. وقتی در خانه‌ات تنها می‌نشینی و صدای ساعت، صدای نفس‌کشیدنت یا خش‌خش کاغذ را می‌شنوی، تازه می‌فهمی چقدر صداها معمولاً زیر سر و صداها دفن می‌شوند.

🌄 تنهایی یعنی تجربه لذت چیزهایی کوچک: یک فنجان چای داغ در تراس، نشستن زیر نور خورشید، دیدن حرکت ابرها، یا حتی مرتب کردن وسایل شخصی‌ات با دقت و حوصله. این کارها شاید کوچک باشند، ولی روح‌ات را نوازش می‌کنند.

💭 وقتی تنها هستی، می‌توانی یاد بگیری با افکارت مهربان باشی. به‌جای غرق شدن در فکرهای منفی، نگاهت را مثل یک ناظر بیرونی تغییر بده. ببین چطور بعضی افکار می‌آیند و می‌روند و چطور می‌توانی اجازه ندهی اسیرشان شوی.

🗝️ تنهایی سالم، تمرین قوی شدن است؛ یاد می‌گیری که خودت برای خودت کافی باشی. هرچه این مهارت را بیشتر تمرین کنی، کمتر وابسته به تأیید دیگران می‌شوی. این یعنی آزادی.

🌟 کسی که بلد باشد تنها بودن را دوست داشته باشد، وقتی در جمع است، واقعی‌تر حضور دارد. چون یاد گرفته جهانش را با خودش کامل کند و از تماشا، شنیدن، لمس کردن و بودن، عمیقاً لذت ببرد.

🌟 بیداری آرام ذهن (A Gentle Awakening of the Mind)

📖 در کتاب «هنر توجه کردن» نوشته‌ی راب واکر، پشت هر صفحه، یک دعوت است: دعوت به ایستادن، مکث کردن و دوباره دیدن. اما راز شیرین این کتاب، فقط در کلمات نیست؛ در تمرین‌هایی است که در دلش پنهان شده‌اند — تمرین‌هایی ساده، خلاقانه و گاهی حتی بازی‌گونه که به تو کمک می‌کنند واقعاً این هنر را زندگی کنی.

🔑 در متن اصلی این کتاب، ۱۳۱ تمرین کوتاه و عملی معرفی شده است. این تمرین‌ها مثل چراغ‌های کوچک در مسیر روزمرگی‌اند: از ساده‌ترین چیزها مثل نگاه کردن به رنگ‌ها در پیاده‌رو، تا توجه به صداهای پنهان یک محله یا حتی بازی‌های ذهنی برای دیدن چیزهایی که همه از کنارشان عبور می‌کنند.

🌿 این تمرین‌ها مثل قطره‌قطره‌ی آبی هستند که ذهنِ خشک‌شده از شلوغی را سیراب می‌کنند؛ گاهی فقط یک دقیقه طول می‌کشند، اما اثری ماندگار در نگاهت می‌گذارند. خوبی آن‌ها این است که نیازی به وسیله یا دانش خاصی نداری. فقط باید حواست را، هرجا که هستی، بیدار نگه داری.

💡 در بازنویسی این نسخه، من این تمرین‌ها را به‌طور مستقیم، با همان جزئیاتِ شماره‌گذاری‌شده‌ی نسخه‌ی اصلی نیاوردم. چرا؟ چون هدف این متن، ساختن یک نقشه راه ساده و الهام‌بخش برای تو بود تا روح تمرین‌ها را بفهمی، نه آنکه در لیستی طولانی غرق شوی. اصل این تمرین‌ها را می‌توانی مثل یک منوی آزاد ببینی: هر روز یک تمرین را انتخاب کن، یا خودت تمرین تازه بساز.

🎨 اگر بخواهی، با خواندن همین فصل‌های کوتاه و کاربردی، ذهنت آماده می‌شود که تمرین‌ها را در زندگی‌ات اجرا کنی. چون «هنر توجه کردن» فقط یک کتاب نیست، یک سبک زندگی‌ست؛ سبکی که می‌گوید:

  • هر کوچه، پر از داستان است.
  • هر نگاه، فرصتی برای کشف است.
  • هر تنهایی، راهی برای وصل شدن دوباره به خودت است.

🌈 اگر دوست داشتی، می‌توانی بارها به متن اصلی کتاب برگردی و یکی‌یکی این ۱۳۱ جرقه‌ی توجه را اجرا کنی؛ یا می‌توانی با همین روح کلی، هر روز خودت تمرین بسازی. مثلاً:

  • 🚶‍♀️ امروز فقط به کفش آدم‌ها نگاه کن.
  • 🌳 فردا با چشم بسته به صدای باد گوش بده.
  • 💬 پس‌فردا در صف خرید، با یک غریبه چند جمله حرف بزن.

🗝️ مهم این است که تمرین‌ها، تو را از «خودکار بودن» بیرون می‌آورند و یادت می‌اندازند: هنوز هم می‌توانی دنیای تکراری‌ات را دوباره ببینی، لمس کنی، بشنوی و عاشقانه زندگی کنی.

✨ این است بیداری آرام ذهن؛ هدیه‌ای که از دل ۱۳۱ تمرین کوچک، هر روز می‌تواند زندگی تو را کمی واقعی‌تر و شادتر کند.

نتیجه:

📚 در این نسخه بازنویسی‌شده، روح تمرین‌ها در دل متن پنج فصل اصلی پخش شده است — بدون این‌که یک‌به‌یک و به‌صورت دستورالعمل‌های خشک بیاورم. چون باور دارم «توجه» یعنی خودت کشف کنی، نه فقط انجام دهی.

🌟 سخن پایانی

گاهی زندگی مثل یک کوچه‌ی باریک و تاریک می‌گذرد؛ پر از لحظه‌هایی که به‌سرعت از کنارشان عبور می‌کنیم، بی‌آنکه ببینیم چطور می‌توانستند روحمان را جلا بدهند. اما تو حالا یک چیز مهم داری: «هنر توجه کردن». هنری که با آن می‌توانی روزمرگی‌ها را جوری ببینی که برای دیگران نامرئی‌اند.

✨ از این به بعد، بگذار هر نگاهت یک نقاشی تازه باشد. بگذار گوش‌هایت صداهایی را بشنوند که در همهمه‌ی دنیا گم شده‌اند. بگذار دست‌هایت با لمس لحظه‌ها، تو را به زمین وصل کنند. بگذار بوی باران و عطر قهوه صبحگاهی یادآوری کند که هنوز می‌شود در ساده‌ترین چیزها شادی خالص پیدا کرد.

🗝️ آدمی که بلد باشد توجه کند، حتی در شلوغ‌ترین خیابان هم تنها نیست؛ چون با خودش، با آدم‌ها، با درخت‌های حاشیه‌ی پیاده‌رو، با پرنده‌های مهاجر و حتی با نسیمی که بی‌خبر می‌وزد، پیوندی تازه دارد.

🌱 این کتاب را ببند، اما چشم‌هایت را نبند. بگذار هر قدمی که برمی‌داری، فرصتی باشد برای دیدن چیزهایی که دیگران ندیدند؛ شنیدن داستان‌هایی که گفته نشدند؛ و لمس کردن زیبایی‌هایی که در هیاهوی دنیا پنهان مانده‌اند.

💚 زندگی را آهسته‌تر، عمیق‌تر و پرشورتر زندگی کن. و هرجا فراموش کردی که توجه، معجزه می‌آفریند، برگرد به همان لحظه‌ای که دوباره تصمیم گرفتی واقعاً ببینی.

این یعنی زنده بودن.

این یعنی «هنر توجه کردن».

کتاب پیشنهادی:

کتاب راه هنرمند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کد امنیتی