فهرست مطالب
در گفتگو سوم کتاب هنر دستیابی اثر برنارد راث، به بررسی اهمیت تصمیمگیری بهتر و تکنیکهای مفید برای رویارویی با چالشهای مرتبط با فرآیند تصمیمگیری پرداختیم. در این بخش، خصوصا به تکنیک «شش کلاه تفکر دو بونو» اشاره شد که روشی برای جستجوی راهحلهای مختلف از زوایای متفاوت ذهنی است و به افراد با سبکهای شخصیتی متنوع کمک میکند تا در تصمیمگیریها توانمندتر شوند. علاوه بر این، بر اهمیت فراتر از چارچوب تفکر رفتن و بازاندیشی در حل مسائل را مورد بررسی قرار دادیم و دریافتیم که بازتعریف مسائل میتواند منجر به پیشرفتهای قابل توجهی در رویارویی با چالشهای پیچیدهتر زندگی شود. همچنین بیان شد که این نگرش میتواند تاثیر مثبتی بر توسعه شخصی و حرفهای فرد داشته باشد، زیرا فرصتهای جدیدی برای رشد و ابتکار را فراهم میآورد. در بخش چهارم و پایانی این گفتگو با ما همراه باشید تا کتاب هنر دستیابی را به پایان برسانیم.
User
سازماندهی فکری برای نوآوری پایدار
در جستجوی راههای نوآورانه برای حل مسائل، اغلب به نقطهای میرسیم که راهحلهای معمول دیگر کافی نیستند. در این بخش از کتاب نویسنده به معرفی ۱۳ شیوه ابتکاری، از کار مستمر و پیگیر گرفته تا استفاده از نقشه ذهنی برای ثبت ایدهها و مفاهیم برای برونرفت از این بنبستها میپردازد. این شیوهها اعم از سازماندهی فضای خلاق تا مهارتهای تجزیه و تحلیل، از رویکردهای مختلفی بهره میبرند و هدف همه آنها گشودن گرههای فکری و رسیدن به راهحلهای پیشرفته است. با انطباق دادن این شیوهها متناسب با نیازهای خاص خود و تمرین آنها، افراد میتوانند طوفان فکری قدرتمندی ایجاد کنند که ذهن را آزاد ساخته و به آنها در دستیابی به دیدگاههای جدید کمک کند.
۱. کار مستمر و پیگیر:
اکثر اوقات باید سخت کوشید و از شکستها نیز درس گرفت تا جرقههای نوآوری ظهور کنند. هیچ جایگزین معجزهآسایی برای تعهد ذهنی وجود ندارد.
۲. ساخت فضای خلاق:
برای سازماندهی و برقراری نظم محیط کارتان وقت بگذارید و اطرافتان را با اشیای الهامبخش پر کنید.
۳. فرصت برای استراحت:
زمانهای استراحت اجازه میدهند تا ذهن ناخودآگاه بهترین کارایی خود را داشته باشد، بارها پیش آمده که ایدههای برجسته هنگام آرامش به ذهن افراد رسیدهاند.
۴. ایدهپردازی جمعی:
گردهمایی افراد با تجربیات و دیدگاههای گوناگون برای تولید حجم بالایی از ایدههای نوین میتواند بسیار ارزشمند باشد.
۵. استفاده از لیستها:
لیستها به شما کمک میکنند تا تمام گزینههای ممکن را بررسی و بهترین راهحل را پیدا کنید.
۶. سوپرلیستها:
اینها لیستهایی هستند که هر کدام از موارد آن خود حاوی لیستهای فرعی است.
۷. تجزیه و تحلیل ریختشناختی:
این فرایند تلاش میکند که ارتباط میان اجزای مختلف در فهرستهای موازی را مورد بررسی قرار دهد.
۸. ثبت ایدهها:
ایدهها را به صورت کتبی و اغلب همراه با طرح و نقشه ضبط کنید تا از فراموشی آنها جلوگیری کنید.
۹. بیش از حد رازدار نباشید:
افراط در رازداری ممکن است از به اشتراکگذاری ایدهها که میتواند مفید باشد، جلوگیری کند.
۱۰. نوآفرینی:
از تکنیک مقایسه برای بدست آوردن راهحلهای مبتکرانه استفاده کنید.
۱۱. تصویرسازی فرآیندها:
با طراحی نمودارها و الگوریتمها به فهم بهتر و ایدهپردازی در مورد مسائل کمک کنید.
۱۲. مهندسی معکوس:
تصور کنید مساله حل شده و برای پیدا کردن نقاط عبور به عقبنگری کنید.
۱۳. نقشهذهنی:
برای ثبت ایدهها و مفاهیم مرتبط با یک مضمون مرکزی و ایجاد ارتباط بین آنها از نقشهذهنی استفاده کنید.
در نهایت، انتخاب چندین روش خاص و تبحر در آنها میتواند به شما کمک کند تا ذهنتان را آزاد کرده و به راهحلهای خلاقانه دست یابید.
در این بخش درباره نقشهذهنی صحبت شد، آیا میتوانی با یک مثال موردی توضیح دهید که چگونه این روش را به کار ببندیم؟
ChatGPT
البته، نقشهذهنی ابزاری فوقالعاده برای سازماندهی و ارتباط دادن ایدههاست. فرض کنید میخواهید برای برنامهریزی یک پروژه تولید محتوا در شبکههای اجتماعی نقشه ذهنی ایجاد کنید. ابتدا در مرکز صفحه کاغذ یا برنامه نقشه ذهنی دیجیتالی، عبارت «پروژه تولید محتوا شبکههای اجتماعی» را قرار دهید.
اکنون از این مرکز، شاخههایی را به بخشهای مختلف موضوعی درنظرگرفتهتان بکشید، مانند:
- محتوا: در این شاخه، میتوانید انواع محتوا مانند ویدیو، بلاگپست، اینفوگرافیک و تصاویر را ذکر کنید.
- پلتفرمها: شاخهای برای لیست کردن پلتفرمهای مختلف مانند اینستاگرام، فیسبوک، توییتر و یوتیوب.
- زمانبندی: در این شاخه زمانهای انتشار محتوا را طرحریزی کنید.
- تحلیل: این شاخه میتواند شامل ابزارهای تحلیلگر باشد و نحوه بررسی و بازخورد مخاطبان.
- تبلیغات: در این بخش، انواع استراتژیها و بودجه تبلیغات را در نظر بگیرید.
هر شاخه را میتوانید به شاخههای کوچکتر تقسیم کنید. به عنوان مثال، شاخه «ویدیو» میتواند دارای زیرشاخههایی مانند «موضوعات ویدیویی»، «تجهیزات لازم» و «فرآیند تولید» باشد.
با ادامه این فرایند، نقشهذهنیتان روشنتر و جامعتر خواهد شد. نقشههای ذهنی به شما کمک میکنند تا ارتباطات پیچیده بین ایدهها را به شکلی بصری ببینید و موضوعاتی که قبلاً شاید نادیده گرفته شدهاند را شناسایی کنید. این رویکرد میتواند به روشنتر شدن فرایندها و یافتن روشهای جدید برای حل مسائل منجر شود.
User
تغییر زبان، تغییر دیدگاه
تصور کنید میخواهید برای یک کارآموزی به دور از وطن، که آرزویتان است، اپلای کنید اما از پرواز ترس دارید. اگر به خودتان بگویید که ترس از پرواز دارید، مغزتان به این معنا درک میکند که شما پذیرش این فرصت را منتفی میدانید. اما تغییر کوچک در گفتارتان میتواند تاثیر زیادی بر نحوه پردازش ذهنتان داشته باشد. استفاده از کلمه «و» بهجای «اما»، مانند در جمله «میخواهم این کارآموزی را بدست آورم و از پرواز کردن میترسم» به مغز شما این امکان را میدهد تا به دنبال راهحلهایی برای هر دو موقعیت باشد. این کار میتواند شامل راههای غلبه بر ترس از پرواز باشد.
این مفهوم را میتوان در سایر بخشهای زندگی نیز به کار برد. بهجای گفتن «مجبورم» که حس اجبار ایجاد میکند، بگویید «میخواهم». این تغییر کوچک کلامی تاثیر بزرگی دارد، زیرا به شما کنترل و اختیار بیشتری بر تصمیمهایتان میدهد. مثلا، با جایگزین کردن «میخواهم کارم را تمام کنم» بهجای «مجبورم کارم را تمام کنم»، به شما احساس آزادی عملی میدهد که گزینههای دیگر نیز وجود دارد. حتی امور ضروری مانند نفس کشیدن را میتوانید به چالش بکشید تا ببینید که حتی در ضروریترین موارد نیز عملی انتخابی است.
استفاده از کلمات مناسب میتواند رویکرد ما را به زندگی تغییر دهد. جایگزین کردن «نمیتوانم» با «نمیخواهم» یا «میتوانم اما انتخاب میکنم که نخواهم» به ما قدرت انتخاب میدهد و احساس استقلال و کنترل بر خود و زندگیمان را تقویت میکند. این تغییرات کوچک زبانی حالت دید ما را نسبت به چالشها و اقدامات لازم تغییر میدهد و به ما کمک میکند تا بهجای احساس ناتوانی و محدودیت، شرایط خود را به عنوان فرصتهایی برای انتخاب و رشد ببینیم.
در رابطه با تاثیر تغییر گفتار بر دیدگاهها و تصمیمگیریها، چگونه میتوانیم این شیوه را در محیط کاری یا در روابط بین فردی به کار ببریم به گونهای که منجر به ارتباطات موثرتر و دستیابی به همکاریهای سازندهتر شود؟
ChatGPT
برای بهکارگیری تغییر گفتار به منظور افزایش اثربخشی در محیط کار و بهبود روابط بینفردی، میتوان چندین روش را پیشنهاد کرد:
1. گوشدادن فعال: ابتدا باید فنون گوشدادن فعال را تمرین کرده و سپس پاسخهایمان را با زبان سازنده ارائه دهیم؛ مثلا بهجای گفتن «اما» که میتواند مقاومت ایجاد کند، با «نگرانیهای شما را شنیدم و …» شروع کنیم.
2. ایجاد توافق با «و» به جای «اما»: هنگام برخورد با اختلاف نظر، بهجای رد کردن نظر طرف مقابل با کلمه «اما»، از «و» استفاده کنیم تا درِ گفتگو باز بماند و امکان پیدا کردن راه حل مشترک افزایش یابد.
3. خودمختاری بهجای اجبار: تا جایی که ممکن است از کلماتی مانند «باید» یا «مجبورم» اجتناب و بهجای آن اظهاراتی مثل «من تصمیم گرفتم» یا «من انتخاب میکنم که…» را به کار بریم که احساس خودمختاری و مالکیت بر رفتار و تصمیمات را نشان دهد.
4. استفاده از زبان مثبت و سازنده: بهجای تمرکز بر موانع و مشکلات از طریق کلماتی مانند «نمیتوانم»، بر فرصتها و راهحلها با جملاتی مثل «چگونه میتوانم…» یا «چه روشهایی مفید است که…» تاکید کنیم.
5. دعوت به همکاری: در جلسات کاری از عباراتی استفاده کنیم که همکاری و فرصتهای مشترک را تشویق کند مانند «بیایید ببینیم چطور میتوانیم این چالش را به فرصت تبدیل کنیم».
6. تقویتکنندههای زبانی: وقتی با چالشهایی روبرو میشویم، بهجای آنکه بگوییم «این خیلی سخت است»، با عبارتهای تقویتکننده مثل «این فرصت خوبی برای یادگیری و شکوفایی است»، تاکید کنیم.
7. تمرین مصرفزدایی زبانی: در محیط کار و نیز زندگی شخصی، بکوشیم کلمات و جملات منفی یا غیر قدرتمند را تشخیص داده و تمرین کنیم تا آنها را با انتخابهای زبانی قدرتمندتر جایگزین کنیم.
لازمه استفاده از این رویکردها، داشتن آگاهی نسبت به کلماتی است که به کار میبریم و تاثیری که آنها بر دیگران میگذارند. ساختن ارتباطات مثبت، تقویت همکاری و ساختن فضای کاری دعوتکننده و سازنده موضوعاتی هستند که به تمرین و پرورش نیاز دارند و با تغییر زبان میتوانند به ثمر بنشینند.
User
تغییر دیدگاه، تغییر سرنوشت
هر یک از ما در زندگی خود با «مسائلی» روبرو میشویم که به دنبال تغییر آنها هستیم؛ مشکلاتی که میتوانند همچون سوالاتی مهم ظاهر شوند: «چگونه میتوانم کار پیدا کنم؟» یا اظهارنظرهایی مانند «توان پرداخت شهریه دانشگاه را ندارم.» اما پذیرا بودن از رویکردهای موثر و اپلیکیشن ابزارهای مناسب، میتواند به بازآرایی این موانع و دستیابی به پیروزیهای قابل توجه کمک کرد.
یکی از راهبردهای کلیدی، قالببندی مجدد نام دارد و میتواند منجر به ظهور فرصتهای جدیدی شود که پیش از این دیده نمیشدند. این روش، با ارائه دیدگاهی متفاوت، آیندهای روشن را پیش روی شما قرار میدهد، به گونهای که قوه خلاقیت شما برانگیخته و مسیر رسیدن به راهحلهای خلاقانه هموار میشود.
نمونهسازی به معنی آزمون و خطا است. بهجای اتکا بر تصورات انتزاعی، با ایجاد نمونههای اولیهای که میتوانند به شکلهای مختلفی باشند – از گفتگوها و طرحها گرفته تا مدلهای فیزیکی – میتوان ایدهها را در عمل آزمود و بازخوردهای ارزشمندی دریافت کرد. این فرآیند موجب میشود که از مرحله تئوری به مرحله اجرا گام برداشته و تغییرات مطلوب را در الگوهای فکری و عملی خود ایجاد کنید.
تمرکز و غیرشخصی کردن نیز دو رکن دیگر این مسیر به سوی عملگرایی هستند. تمرکز، جنبههای گوناگون زندگی را در چارچوبی صحیح قرار میدهد و از پراکندهکاری و نتایج نامطلوب آن جلوگیری میکند. غیرشخصیسازی، بار روانی وقایع بیرونی را کاهش میدهد، از بزرگنمایی نقش خودمان در دنیای دیگران میکاهد و به ما اجازه میدهد با دیدی بازتر و بدون تعصب با دستاندازهای زندگی مواجه شویم.
در آخر، انگیزه و تبدیل به عامل تغییر دو ستون دیگر در پروسه حل مسئله محسوب میشوند. این مهارتها به ما قدرت میبخشند تا مقابل بهانهها ایستادگی کنیم و مسئولیت تام و تمام زندگیمان را بپذیریم. بهجای آنکه در نقش قربانیان بیصدا بمانیم، میآموزیم چطور خود را به افرادی فعال تبدیل کنیم که به تنهایی به ساختن دنیایی جدید دست میزنند. این رویکرد ما را از تماشاچیهای حوادث زندگی به کارگردانانی مستقل و توانمند تغییر میدهد که میدانند چگونه با پذیرش مسئولیت کامل، قلمموی تقدیر خود را در دست گیرند.
با در نظر گرفتن ابزار قالببندی مجدد و نمونهسازی، چه راهکارهای مشخصی میتوانید برای شخصی که در جستجوی شغل است پیشنهاد دهید تا بتواند با کارآفرینان بزرگ در ارتباط باشد و فرصتهای شغلی بالقوهای را که پیش از این نادیده گرفته میشدند، کشف کند؟
ChatGPT
قدرت قالببندی مجدد و استراتژی نمونهسازی میتواند یک تغییر اساسی برای فردی باشد که در تلاش برای یافتن فرصتهای شغلی جدید و برقراری ارتباط با کارآفرینان برجسته است. فرد جویای کار میتواند از قالببندی مجدد برای هدایت سوالات و نقطه نظرات خود استفاده کند – بهجای اینکه بگوید «چگونه میتوانم کار پیدا کنم؟»، میتواند بپرسد «چه ارزشها و مهارتهایی دارم که میتواند به حل مشکل خاصی در صنعتی که کارآفرینان فعالیت میکنند، کمک کند؟» این امر فرد را قادر میسازد تا با دید جدیدی به خود و پتانسیلهایش نگاه کند و مسیرهایی نو را کشف کند.
در عمل، این کار به معنای ایجاد نمونههای مختلف از مهارتها و توانمندیها است – مانند یک پورتفولیو تحت وب، وبلاگ صنعتی، یا حتی یک کمپین مخصوص در شبکههای اجتماعی که نشان دهنده تواناییهای فرد در موقعیتهای مختلف باشد. با طرحریزی و اجرای پروژههای کوچک، فرد میتواند تاثیر و ارزش خود را نمایان سازد و شاید حتی پیش از استخدام، نتایج مثبت و قابل توجهی را برای شرکتهای هدف به ارمغان بیاورد.
علاوه بر نمونهسازی، شبکهسازی آگاهانه و هدفمند خود یک روش نمونهسازی است؛ شرکت در رویدادهای مختلف صنعتی، به اشتراک گذاری دیدگاهها در گفتگوهای آنلاین و ملاقات با افراد کلیدی از این صنعت میتواند به عنوان نمونههای اولیهای هستند که اثباتکننده تواناییها و قابلیتهای فرد برای ارائه دیدگاههای جدید و ارزشمند باشند. هر یک از این فعالیتها میتواند مسیری نو و باز به سوی فرصتهای شغلی نهفته بگشاید – و پیوندهایی ایجاد کند که در غیر این صورت ممکن بود دور از دسترس باشند.
جمعبندی
زندگی ما با چالشهایی توام است که راهحل میطلبند. رویکرد تفکر طراحی ما را تشویق میکند که در مرحله اول، احساس همدلی عمیقی با ذینفعان مشکل پیدا کنیم، چه خود ما ذینفع باشیم یا دیگران. در قدم بعدی، لازم است که مشکل را به دقت بشناسیم و اطمینان حاصل کنیم که در جهت حل مسئلهای صحیح گام برمیداریم. پس از آن، وقت آن است که به فکر راهکارهای نوین بیفتیم و ایدههای متفاوتی را پرورش دهیم. در چهارمین گام، بهترین راهحل ممکن را در قالب یک نمونه اجرایی عملی میسازیم. نهایتا، در گام آخر، نتایج بدست آمده از اجرای نمونه را تحلیل و ارزیابی کرده و چنانچه لازم باشد دوباره و با دیدی بازتر به تکرار فرایند میپردازیم تا به نتیجهای مطلوب و قاطع دست یابیم.
برنارد راث در کتاب خود نشان میدهد که تفکر طراحی محدود به میدانهای حرفهای یا تحصیلی نیست؛ بلکه با بهرهگیری از این رویکرد، میتوان بر چالشهای شخصی و اجتماعی به طور موثر فائق آمد و شاهد دگرگونیهای چشمگیر در ابعاد مختلف زندگی بود.
لطفا شما هم مروری بر مفاهیم کتاب داشته باشید و جمعبندی خودتان را در یک پاراگراف بیان کنید.
ChatGPT
با الهام از تفکر طراحی، کتاب برنارد راث یک نقشه راه عملی برای مواجهه با مسائل فردی و جمعی زندگی ما ترسیم میکند. مهم این است که ابتدا با همدلی به درک عمیقی از مشکل دست یابیم و سپس مسئله را دقیق و بیپرده مطرح کنیم. در ادامه، با استقبال از قلمرو بیشمار ایدهها، به رویکردهایی نوآورانه دست یابیم. آزمون راه حلهای عینی و انعطافپذیر و تجزیهتحلیل بازخوردها، دورنمایی از یک فرآیند تکرار شونده را میگشایند که به دستاوردهای بهینه میانجامد. راث تاکید میکند که این فلسفه فقط به ابعاد حرفهای محدود نمیماند و میتوانیم آن را در اجتماع و در زندگی شخصی خودمان به کار ببندیم، که این باعث میشود کتاب فراتر از یک راهنمای عملی باشد و به منبعی الهامبخش برای خلق تغییر در تمامی جوانب زندگی بدل شود.
User
از اینکه تا انتهای این کتاب در کنار من بودید بسیار ممنونم.
ChatGPT
بسیار خرسندم که توانستم در این مسیر همراه و راهنمای شما باشم. امیدوارم این تجربه برای شما مفید و الهامبخش بوده باشد و دانش حاصل شده در کتاب را بتوانید در زندگی روزمره خود به کار ببرید.