فهرست مطالب
در دنیای پرشتاب امروز، بسیاری از ما دائماً در جستجوی راههایی برای دستیابی به شادی پایدار و رضایت از زندگی هستیم. اما آیا تا به حال فکر کردهاید که کلید این شادی ممکن است در یکی از سادهترین عادتهای انسانی یعنی شکرگزاری نهفته باشد؟ رابرت ای. امونز (Robert A. Emmons)، یکی از برجستهترین روانشناسان مثبتنگر، در کتاب سپاس: چگونه تمرین شکرگزاری میتواند شما را شادتر کند (Thanks: How Practicing Gratitude Can Make You Happier) با نگاهی علمی و پژوهشی، نقش شکرگزاری در افزایش شادی، بهبود سلامت روان، و ارتقای کیفیت روابط انسانی را بررسی میکند.
این کتاب نهتنها به بررسی تأثیرات مثبت شکرگزاری بر ذهن و بدن میپردازد، بلکه راهکارهای عملی و تمرینهایی را ارائه میدهد که به ما کمک میکند این عادت ارزشمند را در زندگی روزمره خود نهادینه کنیم. امونز با ارائه یافتههای علمی و مثالهای واقعی، نشان میدهد که چگونه قدردانی از داشتهها و تمرکز بر جنبههای مثبت زندگی، میتواند ما را از دام نارضایتی و استرسهای روزمره رهایی بخشد.
“سپاس” تنها یک کتاب نیست؛ بلکه دعوتی است به تغییری بنیادین در نگرش و شیوهی زندگی. اگر آمادهاید تا دیدگاه خود را نسبت به خوشبختی متحول کنید و زندگیای سرشار از آرامش و رضایت را تجربه نمایید، این کتاب نقطهی شروعی عالی برای شما خواهد بود.
علم جدید شکرگزاری
(The New Science of Gratitude)
شکرگزاری، مفهومی که قرنها در فلسفه، دین و ادبیات مورد ستایش قرار گرفته، در سالهای اخیر توجه علم روانشناسی را نیز به خود جلب کرده است. روانشناسان مثبتنگر دریافتهاند که شکرگزاری تنها یک فضیلت اخلاقی یا یک واکنش طبیعی به لطف دیگران نیست، بلکه یک مهارت ذهنی است که میتواند زندگی انسان را دگرگون کند.
تحقیقات علمی نشان داده است که شکرگزاری نهتنها باعث افزایش شادی و رضایت از زندگی میشود، بلکه تأثیرات مثبتی بر سلامت جسمی و روانی دارد. افرادی که بهطور منظم شکرگزاری میکنند، سطح استرس پایینتری دارند، خواب بهتری تجربه میکنند و روابط اجتماعی قویتری برقرار میکنند. این نتایج برخلاف تصور رایج است که شادی و رضایت، بیشتر به عوامل بیرونی مانند موفقیت شغلی یا داراییهای مادی وابستهاند.
مطالعات نشان میدهند که افراد شکرگزار، از زندگی خود احساس رضایت بیشتری دارند، کمتر دچار افسردگی میشوند و در برابر سختیها و چالشهای زندگی مقاومتر هستند. یکی از مهمترین یافتهها این است که تمرین شکرگزاری میتواند تأثیرات بلندمدت بر سطح شادی فرد داشته باشد و حتی مکانیزمهای عصبی مغز را تغییر دهد.
شکرگزاری همچنین باعث افزایش همدلی و نوعدوستی در افراد میشود. کسانی که به تمرینهای شکرگزاری میپردازند، تمایل بیشتری به کمک به دیگران دارند و روابط اجتماعی آنها عمیقتر و معنادارتر میشود. دلیل این امر آن است که تمرکز بر قدردانی، ذهن را از تمرکز بر کمبودها و مشکلات منحرف کرده و نگرش مثبتتری به زندگی ایجاد میکند.
جالب است بدانید که حتی در شرایط دشوار نیز شکرگزاری میتواند نقش مهمی در بهبود وضعیت روانی افراد ایفا کند. بسیاری از کسانی که با بحرانهای شدید زندگی مواجه شدهاند، از جمله بیماریهای سخت یا فجایع طبیعی، گزارش دادهاند که تمرکز بر جنبههای مثبت زندگی و قدردانی از آنچه دارند، به آنها کمک کرده است تا احساس بهتری داشته باشند و راحتتر با مشکلات کنار بیایند.
با وجود این همه شواهد علمی، شکرگزاری همچنان برای بسیاری از مردم یک مفهوم انتزاعی یا حتی بیاهمیت به نظر میرسد!
شکرگزاری و ذهن
(Gratitude and the Psyche)
شکرگزاری تنها یک واکنش عاطفی نیست؛ بلکه یک الگوی فکری قدرتمند است که میتواند ساختار ذهنی ما را تغییر دهد. ذهن انسان بهطور طبیعی به سمت مشکلات و کمبودها گرایش دارد؛ این تمایل، که در روانشناسی به آن “سوگیری منفی” گفته میشود، در طول تکامل به بقای ما کمک کرده است. انسانهای اولیه برای زنده ماندن، بیشتر بر تهدیدها و خطرات تمرکز میکردند تا بر چیزهای مثبتی که در اختیار داشتند. اما در دنیای مدرن، این گرایش منفینگر میتواند به اضطراب، استرس و نارضایتی مداوم از زندگی منجر شود. شکرگزاری، ابزاری است که میتواند این چرخه را بشکند و مغز را به سمت دیدن نکات مثبت زندگی هدایت کند.
مطالعات تصویربرداری مغزی نشان داده است که تمرین شکرگزاری باعث فعال شدن بخشهایی از مغز میشود که با احساسات مثبت، همدلی و تصمیمگیری مرتبط هستند. زمانی که فرد به چیزی برای قدردانی فکر میکند، فعالیت در قشر پیشپیشانی میانی و ساختارهای لیمبیک افزایش مییابد؛ این همان بخشهایی از مغز هستند که در احساس شادی و رضایت نقش دارند. به عبارت دیگر، شکرگزاری میتواند مانند یک تمرین ذهنی عمل کند که مسیرهای عصبی جدیدی را در مغز شکل میدهد و باعث میشود فرد بهطور خودکار نگاه مثبتی به زندگی داشته باشد.
همچنین، تحقیقات نشان دادهاند که افراد شکرگزار سطح کورتیزول (هورمون استرس) کمتری در بدن خود دارند و سیستم عصبی آنها متعادلتر است. این موضوع نهتنها به کاهش استرس و اضطراب کمک میکند، بلکه کیفیت خواب را نیز بهبود میبخشد. افرادی که شبها قبل از خواب چند دقیقه به چیزهایی که برای آنها شکرگزارند فکر میکنند، خواب آرامتر و عمیقتری دارند.
یکی از جنبههای مهم شکرگزاری این است که به انسان کمک میکند ذهنیت کمبود را با ذهنیت فراوانی جایگزین کند. بسیاری از افراد دائماً نگران چیزهایی هستند که ندارند یا به دنبال اهدافی هستند که هنوز به آنها نرسیدهاند. این طرز تفکر باعث ایجاد استرس و احساس ناکافی بودن میشود. اما زمانی که فرد به داشتههای خود توجه کند و از آنها قدردانی نماید، احساس رضایت بیشتری پیدا میکند و کمتر درگیر مقایسههای منفی با دیگران میشود.
شکرگزاری همچنین تأثیر قابلتوجهی بر تنظیم احساسات دارد. افرادی که بهطور منظم تمرینهای شکرگزاری انجام میدهند، توانایی بیشتری در کنترل هیجانات منفی مانند خشم، حسادت و ناامیدی دارند. این افراد در مواجهه با چالشهای زندگی، آرامتر و منطقیتر عمل میکنند و کمتر دچار واکنشهای احساسی شدید میشوند.
در نهایت، علم روانشناسی نشان میدهد که شکرگزاری نهتنها یک احساس زودگذر نیست، بلکه یک راهکار عملی و علمی برای بهبود عملکرد ذهن، کاهش استرس و افزایش شادی است. پرورش این نگرش در زندگی روزمره میتواند به تغییری اساسی در شیوه تفکر و احساس ما منجر شود.
چگونه شکرگزاری در بدن تجلی مییابد
(How Gratitude Is Embodied)
شکرگزاری نهتنها ذهن را تحت تأثیر قرار میدهد، بلکه تأثیرات عمیقی بر سلامت جسمانی نیز دارد. برخلاف تصور رایج که شادی و احساسات مثبت تنها بر روحیه تأثیر میگذارند، مطالعات علمی نشان دادهاند که شکرگزاری میتواند سیستمهای مختلف بدن را تنظیم کرده و حتی عملکرد فیزیولوژیکی ما را بهبود بخشد.
یکی از مهمترین تأثیرات شکرگزاری بر سیستم قلبیعروقی است. پژوهشها نشان دادهاند که افراد شکرگزار، فشار خون پایینتری دارند و ضربان قلب آنها منظمتر است. این موضوع به این دلیل است که شکرگزاری با کاهش استرس و تحریک سیستم عصبی پاراسمپاتیک، بدن را در حالت آرامش قرار میدهد. افرادی که بهطور منظم تمرینهای شکرگزاری انجام میدهند، کمتر در معرض بیماریهای قلبی قرار دارند و سیستم ایمنی قویتری دارند.
همچنین، شکرگزاری تأثیر مستقیمی بر کیفیت خواب دارد. افرادی که شبها قبل از خواب لحظاتی را به یادآوری چیزهایی که برای آنها سپاسگزارند اختصاص میدهند، خواب راحتتر و عمیقتری دارند. این اثر به دلیل کاهش سطح کورتیزول (هورمون استرس) در بدن اتفاق میافتد. خواب بهتر به نوبه خود باعث افزایش تمرکز، تقویت حافظه و بهبود عملکرد کلی بدن میشود.
شکرگزاری همچنین باعث کاهش دردهای جسمانی میشود. مطالعات نشان دادهاند که بیماران مبتلا به بیماریهای مزمن، زمانی که تمرینهای شکرگزاری را انجام میدهند، سطح تحمل درد بیشتری پیدا میکنند. این امر نشان میدهد که ذهن و بدن بهطور پیچیدهای به هم مرتبط هستند و تغییر در نگرش ذهنی میتواند بر احساس درد تأثیر بگذارد.
از سوی دیگر، شکرگزاری تأثیر چشمگیری بر سیستم ایمنی بدن دارد. تحقیقات نشان دادهاند که افراد شکرگزار، سطح بالاتری از سلولهای ایمنی و پاسخهای ضدالتهابی دارند که بدن را در برابر بیماریها مقاومتر میکند. این یافتهها نشان میدهند که داشتن نگرش مثبت و تمرکز بر چیزهایی که داریم، میتواند بهطور مستقیم بر سلامت فیزیکی ما تأثیر بگذارد.
در نهایت، شکرگزاری بر سطح انرژی و انگیزه روزانه تأثیرگذار است. افرادی که شکرگزاری را در زندگی خود تمرین میکنند، احساس سرزندگی بیشتری دارند و کمتر دچار خستگی و بیحالی میشوند. این اثر به دلیل افزایش تولید دوپامین و سروتونین (دو هورمون مرتبط با شادی و انگیزه) در مغز اتفاق میافتد.
به بیان ساده، شکرگزاری چیزی فراتر از یک احساس خوشایند است؛ بلکه یک ابزار واقعی برای بهبود سلامت بدن و افزایش کیفیت زندگی است. از طریق تمرینهای شکرگزاری، میتوان سلامت فیزیکی را بهبود بخشید، دردهای جسمانی را کاهش داد و حتی طول عمر را افزایش داد.
سپاسگزاری از خدا – شکرگزاری و معنویت انسان
(Thanks Be to God: Gratitude and the Human Spirit)
شکرگزاری نهتنها بر ذهن و بدن تأثیر میگذارد، بلکه ارتباط عمیقی با بعد معنوی انسان دارد. در طول تاریخ، شکرگزاری در تمامی سنتهای دینی و فلسفی جایگاه ویژهای داشته است. از دعاهای روزانه در ادیان مختلف گرفته تا تعالیم عرفانی، همواره از سپاسگزاری بهعنوان راهی برای رسیدن به آرامش درونی و نزدیکی به نیرویی برتر یاد شده است.
مطالعات نشان دادهاند که افرادی که ارتباط معنوی قویتری دارند و بهطور منظم شکرگزاری را تمرین میکنند، احساس رضایت بیشتری از زندگی دارند. این افراد هنگام مواجهه با سختیها، کمتر دچار ناامیدی و افسردگی میشوند، زیرا ایمان آنها به وجود خیر و برکت در زندگی، به آنها کمک میکند تا دیدگاهی مثبت و مقاوم در برابر مشکلات داشته باشند.
یکی از مهمترین تأثیرات شکرگزاری در بعد معنوی، افزایش حس تواضع و فروتنی است. زمانی که فرد به داشتههای خود توجه کرده و از آنها سپاسگزاری میکند، به این درک میرسد که زندگی تنها به تلاشهای فردی وابسته نیست، بلکه نیروها و افرادی در مسیر زندگی او نقش داشتهاند. این درک باعث میشود که فرد کمتر دچار غرور یا احساس خودبینی شود و بهجای آن، حس فروتنی و قدردانی در او تقویت شود.
همچنین، شکرگزاری باعث افزایش حس همدلی و ارتباط با دیگران میشود. در بسیاری از آیینهای دینی، بر اهمیت قدردانی از نعمتها و کمک به دیگران تأکید شده است. افراد شکرگزار تمایل بیشتری به کمک به دیگران دارند و این امر موجب تقویت روابط اجتماعی و ایجاد حس همبستگی در جامعه میشود.
از نگاه معنوی، شکرگزاری یک ابزار قوی برای افزایش آگاهی و حضور در لحظه است. وقتی فرد بهجای نگرانی درباره آینده یا حسرت گذشته، بر داشتههای خود تمرکز میکند، ذهن او در زمان حال قرار میگیرد و احساس آرامش بیشتری را تجربه میکند. این همان چیزی است که در بسیاری از سنتهای مراقبه و معنویتگرایی بر آن تأکید شده است.
بهطور کلی، شکرگزاری نهتنها یک تمرین روانشناختی، بلکه یک مسیر معنوی است که میتواند به فرد کمک کند تا ارتباط عمیقتری با خود، دیگران و جهان هستی برقرار کند. این احساس قدرشناسی، آرامش درونی را افزایش داده و به انسان کمک میکند تا زندگی را با دیدگاهی مثبتتر و روشنتر ببیند.
جرمی غیرطبیعی – ناسپاسی و موانع شکرگزاری
(An Unnatural Crime: Ingratitude and Other Obstacles to Grateful Living)
باوجود تمام مزایای شکرگزاری، بسیاری از افراد در پرورش این نگرش با چالشهای متعددی مواجه هستند. ناسپاسی، که در بسیاری از فرهنگها بهعنوان رفتاری ناپسند و حتی غیراخلاقی شناخته میشود، میتواند ناشی از عوامل روانشناختی، اجتماعی و فرهنگی باشد. در این فصل، به بررسی موانعی میپردازیم که مانع از ایجاد و گسترش شکرگزاری در زندگی افراد میشوند.
یکی از اصلیترین موانع شکرگزاری، احساس حقبهجانب بودن یا حس استحقاق است. برخی افراد معتقدند که هر آنچه دارند، بهطور کامل نتیجه تلاشهای شخصی آنهاست و چیزی برای قدردانی وجود ندارد. این طرز تفکر که معمولاً با فردگرایی افراطی همراه است، باعث میشود فرد از کمکها و حمایتهای دیگران غافل شود و نتواند احساس قدردانی را تجربه کند.
مقایسه اجتماعی یکی دیگر از عوامل مهمی است که مانع از شکرگزاری میشود. در دنیای مدرن، بسیاری از افراد دائماً خود را با دیگران مقایسه میکنند. رسانههای اجتماعی، با نمایش زندگیهای ظاهراً بینقص دیگران، این مقایسهها را تشدید کرده و باعث ایجاد نارضایتی و احساس کمبود در افراد میشوند. وقتی فرد بیشتر بر چیزهایی که ندارد تمرکز کند تا داشتههایش، طبیعتاً احساس ناسپاسی در او تقویت میشود.
عادت کردن به نعمتها یکی دیگر از موانع مهم شکرگزاری است. انسانها بهطور طبیعی به شرایط و داراییهای خود عادت میکنند و پس از مدتی، چیزهایی که زمانی برای آنها هیجانانگیز و ارزشمند بود، به امری عادی و کماهمیت تبدیل میشود. این پدیده که در روانشناسی با نام سازگاری لذتگرا شناخته میشود، باعث میشود فرد دائماً به دنبال چیزهای جدید باشد و قدر آنچه دارد را نداند.
یکی دیگر از دلایل ناسپاسی، تمرکز بیش از حد بر مشکلات و کمبودها است. ذهن انسان، بهطور طبیعی تمایل دارد که بیشتر به تهدیدها و مسائل منفی توجه کند. اگر این الگو بدون آگاهی اصلاح نشود، فرد ممکن است دائماً بر ناکامیها و چالشهای زندگی تمرکز کند و فرصتهای بسیاری برای قدردانی را از دست بدهد.
علاوه بر این، تربیت و محیط اجتماعی نیز میتوانند بر میزان شکرگزاری فرد تأثیر بگذارند. اگر فرد در محیطی بزرگ شود که قدردانی ارزش تلقی نمیشود یا والدین او عادت به ابراز شکرگزاری نداشته باشند، احتمال کمتری دارد که او نیز این نگرش را در خود پرورش دهد.
با آگاهی از این موانع، میتوانیم بهصورت آگاهانه بر آنها غلبه کنیم و نگرش شکرگزارانه را در زندگی خود تقویت نماییم. شکرگزاری یک مهارت است که با تمرین مداوم میتوان آن را به بخشی طبیعی از ذهنیت و سبک زندگی تبدیل کرد.
شکرگزاری در زمانهای دشوار
(Gratitude in Trying Times)
شکرگزاری در روزهای خوب و هنگام دریافت نعمتهای آشکار، کار چندان سختی نیست. اما آیا میتوان در شرایط سخت، هنگام مواجهه با چالشهای زندگی، بیماری، فقدان یا شکست نیز شکرگزار بود؟ بسیاری از افراد تصور میکنند که شکرگزاری تنها زمانی معنا دارد که همه چیز بهخوبی پیش میرود، اما تحقیقات علمی و تجربیات شخصی نشان دادهاند که شکرگزاری در سختیها نهتنها ممکن، بلکه ضروری است.
مطالعات نشان دادهاند که افرادی که در مواجهه با بحرانها نیز تمرین شکرگزاری را ادامه میدهند، سطح استرس و افسردگی کمتری دارند و از سلامت روانی بهتری برخوردارند. این افراد در سختیها بهجای تمرکز بر آنچه از دست دادهاند، به آنچه باقی مانده و میتواند نقطهی امید باشد، توجه میکنند.
یکی از روشهای مؤثر در شکرگزاری هنگام سختیها، تغییر دیدگاه است. بسیاری از افرادی که با چالشهای بزرگ مانند بیماریهای سخت یا فجایع طبیعی روبهرو شدهاند، گزارش دادهاند که این تجربیات به آنها درسهای ارزشمندی داده و نگاه آنها را به زندگی تغییر داده است. آنها دریافتهاند که هر لحظهی زندگی ارزشمند است و حتی در سختترین شرایط نیز میتوان چیزهایی برای قدردانی یافت.
تمرین یافتن نکات مثبت در شرایط سخت یکی از راههای کلیدی برای تقویت شکرگزاری است. بهعنوان مثال، کسی که شغل خود را از دست داده، ممکن است از این فرصت برای کشف استعدادهای جدید یا ایجاد تغییراتی مثبت در مسیر زندگی خود استفاده کند. یا فردی که با بیماری سختی دستوپنجه نرم میکند، میتواند قدردان حمایت عزیزان و پزشکانی باشد که به او کمک میکنند.
نکتهی مهم دیگر این است که شکرگزاری به معنای انکار درد یا نادیده گرفتن مشکلات نیست. بلکه به این معناست که در کنار سختیها، جنبههای مثبت را نیز ببینیم. فردی که دچار فقدان عزیزی شده است، میتواند همزمان که غم و اندوه خود را میپذیرد، برای خاطرات زیبا و لحظاتی که با آن شخص داشته است، شکرگزار باشد.
شکرگزاری در زمانهای دشوار یک انتخاب آگاهانه است. هرچند در لحظات سخت ممکن است این انتخاب چالشبرانگیز به نظر برسد، اما تمرین مداوم آن میتواند به افزایش تابآوری، آرامش ذهنی و حتی ایجاد فرصتهای جدید در زندگی منجر شود.
تمرین شکرگزاری
(Practicing Gratitude)
شکرگزاری، مانند هر مهارت دیگری، با تمرین و تکرار تقویت میشود. اگرچه ممکن است برخی افراد بهطور طبیعی گرایش بیشتری به قدردانی داشته باشند، اما هر کسی میتواند با انجام تمرینهای ساده، این نگرش را در خود پرورش دهد و از مزایای آن بهرهمند شود.
یکی از مؤثرترین روشهای تقویت شکرگزاری، نگهداشتن دفتر شکرگزاری است. تحقیقات نشان دادهاند که نوشتن روزانه یا هفتگی چیزهایی که برای آنها شکرگزار هستیم، میتواند احساس شادی و رضایت از زندگی را بهطور قابلتوجهی افزایش دهد. کافی است هر روز چند دقیقه وقت بگذارید و سه تا پنج مورد از چیزهایی که بابت آنها قدردان هستید، یادداشت کنید. این موارد میتوانند از نعمتهای کوچک روزمره، مانند طلوع زیبای خورشید یا یک گفتوگوی دلنشین، تا موفقیتهای بزرگتر را شامل شوند.
ابراز سپاسگزاری به دیگران نیز یکی از روشهای قوی برای افزایش احساس قدردانی است. این کار میتواند از طریق ارسال یک پیام تشکر، نوشتن یک نامهی قدردانی یا حتی گفتن یک سپاسگزاری ساده انجام شود. نشان دادن قدردانی نهتنها روابط را تقویت میکند، بلکه احساسات مثبت را در فرد گیرنده و فرستنده افزایش میدهد.
تمرین دیگر، تجسم ذهنی لحظات شکرگزاری است. میتوانید هر روز لحظاتی را به یادآوری و احساس دوبارهی اتفاقات مثبتی که در گذشته برای شما رخ داده اختصاص دهید. این کار باعث میشود مغز بهطور ناخودآگاه الگوی توجه به نکات مثبت را تقویت کند.
تبدیل شکرگزاری به یک عادت روزمره میتواند تأثیر شگرفی بر زندگی داشته باشد. برخی افراد قبل از خواب یا هنگام صرف غذا زمانی را برای فکر کردن به چیزهایی که بابت آنها سپاسگزارند اختصاص میدهند. این کار ذهن را بهتدریج آموزش میدهد تا حتی در لحظات سخت نیز به دنبال نکات مثبت باشد.
در نهایت، پذیرش لحظات دشوار و یافتن درسهایی در آنها نیز یک تمرین شکرگزاری است. بسیاری از افرادی که با مشکلات بزرگی مواجه شدهاند، بعد از گذشت زمان متوجه شدهاند که این چالشها به رشد و تحول آنها کمک کرده است. دیدن سختیها بهعنوان فرصتی برای یادگیری و رشد، ذهن را از احساس قربانی بودن به احساس کنترل و قدرت تغییر سوق میدهد.
شکرگزاری نهتنها یک احساس، بلکه یک سبک زندگی است. با تمرین مداوم، میتوان این نگرش را درونی کرد و از تأثیرات عمیق آن بر شادی، سلامت و کیفیت زندگی بهرهمند شد.
سخن پایانی
زندگی، سفری پر از فراز و نشیب است. گاهی خورشید با تمام شکوه خود میدرخشد و ما را در گرمای آرامشبخش خود غرق میکند، و گاهی طوفانهای سهمگین، امیدهایمان را در هم میشکند. اما در میان این همه تغییر و دگرگونی، یک حقیقت ساده وجود دارد که میتواند زندگی ما را دگرگون کند: شکرگزاری.
شکرگزاری فقط یک واکنش به خوشیها و موفقیتها نیست، بلکه نوری است که حتی در تاریکترین لحظات زندگی میتواند راه را نشان دهد. وقتی یاد میگیریم که در میان چالشها نیز به دنبال نکات مثبت بگردیم، دیگر قربانی شرایط نخواهیم بود، بلکه خالق لحظاتمان میشویم. قدردانی از داشتههایمان، حتی کوچکترین چیزها، مانند گرمای یک فنجان چای در روزی سرد یا لبخند محبتآمیز یک دوست، به ما یادآوری میکند که زیبایی زندگی در همین لحظات ساده نهفته است.
زندگی ما انعکاسی از آن چیزی است که بر آن تمرکز میکنیم. اگر به کمبودها، فقدانها و نداشتهها توجه کنیم، ذهن ما سرشار از احساس نارضایتی و ناکامی خواهد شد. اما اگر چشمهایمان را به روی نعمتهای بیشماری که در اطرافمان وجود دارد باز کنیم، دنیایی از شادی، عشق و آرامش را تجربه خواهیم کرد.
شکرگزاری، پلی است که ما را به انسانهایی مهربانتر، آرامتر و قویتر تبدیل میکند. وقتی یاد بگیریم که از دیگران قدردانی کنیم، روابطمان عمیقتر و معنادارتر خواهد شد. وقتی برای هر لحظهای که زندگی به ما هدیه داده است سپاسگزار باشیم، شادی حقیقی را درک خواهیم کرد. و وقتی حتی در سختترین روزها، به جای غرق شدن در ناامیدی، به دنبال نورهای کوچک امید بگردیم، خواهیم فهمید که زندگی، حتی در تاریکی، همچنان ارزش زیستن دارد.
پس همین حالا، در این لحظه، چشمانت را ببند و به چیزی فکر کن که بابت آن شکرگزار هستی. شاید یک خاطرهی زیبا، یک دوست عزیز، یا حتی نفسی که بیهیچ تلاش در سینهات جاری است. زندگی، با تمام پیچیدگیهایش، هدیهای شگفتانگیز است. قدردان آن باشیم.
کتاب پیشنهادی:
کتاب زندگی به عنوان یک سپاسگزاری