فهرست مطالب
- 1 دربارهی نوروز و خاستگاه آن
- 2 حکمت نوروز و فلسفهی نو شدن
- 3 نوروز و علم نجوم
- 4 نوروز در دربار پادشاهان ایران
- 5 راز و رمز هفتسین
- 6 جشنِ شکوفایی؛ آداب و رسوم نوروزی در میان مردم
- 7 نوروز و هنر؛ سرود زندگی در شعر و موسیقی
- 8 نوروز در فرهنگهای دیگر
- 9 سیزدهبدر و پایان جشنهای نوروزی
- 10 سخن پایانی: سرانجام نوروز؛ افسانهای که پایان ندارد
- 11 حکایتهای نوروزی از نوروزنامه خیام
در میان آثار برجستهی ادبی و علمی ایران، نوروزنامه (Nowruznameh) از عمر خیام (Omar Khayyam) جایگاهی ویژه دارد. این کتاب که آمیزهای از دانش، حکمت و زیباییشناسی است، بازتابی از نبوغ و دیدگاههای منحصر به فرد این دانشمند و شاعر پرآوازهی ایرانی به شمار میرود. عمر خیام نه تنها به عنوان یک شاعر رباعیسرا شناخته میشود، بلکه در زمینههای ریاضیات، نجوم و فلسفه نیز تأثیرگذار بوده است.
نوروزنامه اثری است که در آن، خیام به بررسی جشن باستانی نوروز، پیشینهی آن و آداب و رسوم مربوط به این روز پرداخته است. او در این کتاب نه تنها به اهمیت نوروز از دیدگاه نجومی و تقویمی اشاره میکند، بلکه آن را از منظر فرهنگی و اجتماعی نیز تحلیل مینماید. در لابهلای این نوشتار، نگاه فلسفی خیام به زندگی، گذر زمان و ارزش لحظهها بهخوبی نمایان است.
این کتاب علاوه بر اینکه دریچهای به تفکر علمی و فلسفی دوران خود میگشاید، مخاطب را به تعمق در سنتهای کهن و ارزشهای ماندگار انسانی دعوت میکند. مطالعهی نوروزنامه فرصتی برای آشنایی با ذهن جستجوگر و ژرفاندیش عمر خیام و نیز درک بهتر از یکی از مهمترین جشنهای ایرانی است.
دربارهی نوروز و خاستگاه آن
(On Nowruz and Its Origins)
نوروز، یکی از کهنترین جشنهای بشری، فراتر از یک مراسم تقویمی است. این جشن، که با اعتدال بهاری همزمان است، ریشه در فرهنگ، دانش و اندیشهی ایرانیان دارد. نوروز نهتنها سرآغاز سال جدید در ایران، بلکه نمادی از بازآفرینی طبیعت، امید و نو شدن زندگی است.
📜 افسانههای پیدایش نوروز
روایتهای گوناگونی دربارهی خاستگاه نوروز وجود دارد. برخی آن را به جمشید، پادشاه اسطورهای ایران نسبت میدهند. بر اساس داستانها، جمشید در این روز، تخت خود را به آسمان برد و مردمان از شکوه او شاد شدند و این روز را «نو روز» نامیدند.
در نوروزنامه چنین آمده است:
❝ جمشید، آن شاه دادگر، در این روز بر تختی زرین نشست و به فراز آسمانها رفت. مردمان از دیدن این شگفتی در شگفت شدند و این روز را جشن گرفتند، چرا که نور از چهرهی شاه بر زمین تابید و جهانیان را روشنی بخشید. ❞
🏛 نوروز در تاریخ ایران
نوروز در دوران هخامنشیان جشنی ملی بود و پادشاهان، در تخت جمشید، این روز را با پذیرایی از نمایندگان ملل گوناگون گرامی میداشتند. این آیین، در دوران ساسانیان نیز ادامه یافت و با آداب زرتشتی همراه شد.
پس از ورود اسلام، خلفای عباسی که تحت تأثیر فرهنگ ایرانی بودند، نوروز را به رسمیت شناختند. حتی در دربار عباسیان، جشن نوروز برگزار میشد و هدایا میان بزرگان رد و بدل میشد.
✨ نوروز و حکمت نو شدن
خیام، که در کنار ستارهشناسی و ریاضیات، نگاهی فلسفی به نوروز داشت، آن را نمادی از گذر زمان و دگرگونی جهان میدانست:
❝ این قافلهی عمر عجب میگذرد
دریاب دمی که با طرب میگذرد ❞
نوروز، جشن نو شدن است؛ نهتنها برای طبیعت، بلکه برای جان و دل آدمی. بازتاب این فلسفه را میتوان در آیینهای نوروزی مانند خانهتکانی، سفرهی هفتسین و دید و بازدید یافت؛ چراکه این جشن، فرصتی برای دور ریختن کینهها و آغاز دوبارهی زندگی است.
حکمت نوروز و فلسفهی نو شدن
(The Wisdom of Nowruz and the Philosophy of Renewal)
نوروز، تنها یک تغییر در تقویم نیست، بلکه نشانهای از تغییر و تحول در کل جهان هستی است. در این روز، طبیعت جامهای نو بر تن میکند، رودها از خواب زمستانی بیدار میشوند، و شکوفههای بهاری پیامآور زندگی دوباره میشوند. این دگرگونی، نهتنها در طبیعت بلکه در جان و روح آدمیان نیز باید رخ دهد.
خیام در وصف این تحول، چنین میسراید:
❝ بر چهرهی گل نسیم نوروز خوش است
در صحن چمن روی دلافروز خوش است
از دی که گذشت، هر چه گویی خوش نیست
خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است ❞
💫 فلسفهی نو شدن در باورهای ایرانی
در فرهنگ ایرانی، نو شدن نهتنها بهمعنای تغییر فصل، بلکه نشانهای از رهایی از کهنگیهای روحی و فکری است. خانهتکانی که در روزهای پیش از نوروز انجام میشود، تنها یک نظافت ظاهری نیست، بلکه استعارهای از پاکسازی ذهن از افکار منفی و آماده شدن برای یک آغاز تازه است.
📜 نگاه خیام به گذر زمان و اهمیت لحظهی حال
عمر خیام، که عمر را همچون سفری زودگذر میدید، در اشعار خود بارها به ناپایداری دنیا و اهمیت لذت بردن از لحظهها اشاره کرده است. او نوروز را فرصتی برای رهایی از غم گذشته و نگرانی آینده میداند:
❝ این قافلهی عمر عجب میگذرد
دریاب دمی که با طرب میگذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری؟
پیش آر پیاله را که شب میگذرد ❞
⏳ نوروز؛ تجلی چرخهی حیات و مرگ
در اندیشهی ایرانی، زندگی همچون نوروز در گردش است. هر سال، طبیعت پس از خواب زمستانی، حیاتی تازه مییابد و پس از گذر زمان، بار دیگر به سکون بازمیگردد. اما در این چرخه، آنچه مهم است، کیفیت لحظههایی است که در اختیار داریم.
خیام با دیدگاهی فلسفی این حقیقت را چنین توصیف میکند:
❝ بر لوحْ نشانِ بودنیها بوده است
پیوسته قلم ز نیک و بد فرسوده است
در روز ازل هر آنچه بایست بداد
غم خوردن و کوشیدن ما بیهوده است ❞
🌷 پیام نوروز؛ زندگی را در لحظه درک کن
نوروز، تنها یک آغاز جدید نیست؛ بلکه فرصتی برای تفکر دربارهی ارزش لحظههاست. همانگونه که طبیعت خود را بازآفرینی میکند، انسان نیز باید همواره در مسیر رشد و نو شدن باشد.
خیام، که دیدگاه خاصی نسبت به گذر عمر داشت، ما را به این دعوت میکند که هر لحظهی زندگی را جشن بگیریم و از آن بهره ببریم:
❝ چون عهده نمیشود کسی فردا را
حالی خوش کن تو این دل شیدا را
می نوش به ماهتاب، ای ماه، که ماه
بسیار بتابد و نیابد ما را ❞
✨ نوروز؛ فرصتی برای بازنگری و دگرگونی درونی
نوروز، تنها تجلی تغییر در طبیعت نیست، بلکه فرصتی برای تغییر درونی است. در این روز، انسان میتواند کینهها را کنار بگذارد، امید را در دل زنده کند، و با نگاهی تازه، مسیر زندگی خود را از نو بسازد.
این جشن، در حقیقت، یادآور چرخهی بزرگ زندگی است؛ چرخهای که هر پایان، سرآغازی جدید را در دل خود دارد.
نوروز و علم نجوم
(Nowruz and Astronomy)
نوروز، فراتر از یک رسم باستانی، جشنی است که ریشه در محاسبات دقیق نجومی دارد. ایرانیان از هزاران سال پیش، با دانش پیشرفتهی خود در علم ستارهشناسی، لحظهی دقیق تحویل سال را محاسبه کرده و بر این اساس، نوروز را جشن میگرفتند. این رویداد دقیقاً در زمان اعتدال بهاری رخ میدهد، زمانی که خورشید از خط استوا عبور کرده و روز و شب برابر میشوند.
📜 خیام و اصلاح تقویم ایرانی
یکی از مهمترین اصلاحات در تعیین دقیق نوروز، در دوران عمر خیام انجام شد. او که ریاضیدان و ستارهشناس برجستهای بود، به دستور ملکشاه سلجوقی، گروهی از منجمان را گرد هم آورد تا تقویمی دقیق و علمی تدوین کنند. نتیجهی این تلاش، تقویم جلالی بود که به دلیل دقت بالا، هنوز هم مورد استفاده قرار میگیرد.
در نوروزنامه چنین آمده است:
❝ دانایان علم نجوم، دانستهاند که نوروز روزی است که آفتاب به برج حمل درآید و عالم از ظلمت زمستان بیرون آید و به اعتدال بهاری رسد. پس این روز را شایستهی شادمانی و جشن دانستهاند. ❞
📖 نوروز در تاریخ نجوم ایران
در متون کهن آمده است که نوروز نهتنها در ایران، بلکه در دیگر تمدنهای باستانی مانند بابل و مصر نیز مورد توجه بوده است. اما آنچه ایرانیان را متمایز میکند، دقت بینظیر آنان در محاسبات نجومی برای تعیین زمان دقیق نوروز است.
خیام در یکی از حکایات نوروزنامه به این نکته اشاره میکند که چگونه دانشمندان ایرانی، با رصد آسمان و مطالعهی حرکت اجرام، نوروز را تعیین میکردند:
❝ دانشمندان در رصدخانههای بزرگ، گردش ستارگان را نگریستند و به یقین دانستند که هرگاه آفتاب به برج حمل رسد و شب و روز برابر گردد، بهار آغاز شود. و چنین گفتند که این روز را جشن باید داشت، که آن مژدهی نو شدن زمین است. ❞
🌍 نوروز؛ پیوند علم و فرهنگ
نوروز، در حقیقت، نقطهی تلاقی علم و سنت است. این جشن، برخلاف بسیاری از آیینهای دیگر، بر اساس یک پدیدهی دقیق طبیعی و کیهانی شکل گرفته است. اندیشمندان ایرانی مانند خیام، نهتنها در علم نجوم بلکه در فلسفه و شعر نیز این مفهوم را بسط دادهاند و آن را به یکی از پایدارترین سنتهای فرهنگی جهان تبدیل کردهاند.
نوروز، بیش از یک آغاز تقویمی، فرصتی است برای اندیشیدن به جایگاه انسان در کیهان، تأمل در گذر عمر، و تجدید حیات درونی، درست همانگونه که طبیعت هر سال خود را نو میکند.
نوروز در دربار پادشاهان ایران
(Nowruz in the Royal Courts of Iran)
نوروز از دیرباز نهتنها جشنی مردمی، بلکه یکی از مهمترین مراسم سلطنتی در تاریخ ایران بوده است. از دوران هخامنشیان و ساسانیان گرفته تا خلفای عباسی و پادشاهان صفوی، این جشن با آداب خاصی در دربار برگزار میشد.
📜 نوروز در دوران هخامنشیان و شکوه تخت جمشید
در تخت جمشید، پادشاهان هخامنشی مراسم باشکوهی برای نوروز برگزار میکردند. در این جشن، نمایندگان ملتهای مختلف شاهنشاهی با هدایایی از سرزمینهای خود به دربار میآمدند و پادشاه هدایایی به آنها اعطا میکرد.
نوروزنامه در وصف این شکوه چنین روایت میکند:
❝ در روز نخست نوروز، شاهنشاه ایران بر تخت زرین خود نشیند و فرستادگان ممالک دوردست، با سینیهایی از زر و سیم، به حضور آیند. پادشاه آنان را به نیکی پذیرد و از هر ملت، هدیهای بستاند، تا همه بدانند که نوروز روز فراخی و نیکبختی است. ❞
🏛 نوروز در دوران ساسانیان؛ ترکیب سنت و آیینهای زرتشتی
در دورهی ساسانیان، نوروز بیش از پیش با آیینهای زرتشتی درآمیخت. موبدان در آتشکدهها نیایش میکردند و پادشاه در این روز، دستورهایی برای کاهش سختیهای مردم صادر میکرد.
در یکی از حکایات نوروزنامه آمده است که خسرو انوشیروان در روز نوروز، تمامی بدهکاران را مورد بخشش قرار داد و بسیاری از زندانیان آزاد شدند:
❝ چون خسرو در روز نوروز بر سریر نشست، فرمان داد که هیچ بندهای در بند نماند و هیچ دردی بیدرمان نماند. پس از آن، مردمان شادمانه به میدانها رفتند و جشن را تا شب ادامه دادند. ❞
✨ نوروز در دوران عباسیان؛ حضور پررنگ سنت ایرانی
پس از ورود اسلام، هرچند برخی از آیینهای باستانی ایران کمرنگ شدند، اما نوروز همچنان جایگاه خود را حفظ کرد. خلفای عباسی که تحت تأثیر فرهنگ ایرانی بودند، نوروز را با شکوهی در دربار خود برگزار میکردند. در این دوره، ایرانیان مقامی برجسته در دربار داشتند و بسیاری از وزرای عباسی از خاندانهای ایرانی بودند.
🔆 نوروز در دوران سلجوقیان و خیام
در زمان سلجوقیان، نوروز همچنان با اهمیت برگزار میشد. عمر خیام، که در همین دوران زندگی میکرد، با محاسبات دقیق نجومی، لحظهی تحویل سال را تعیین میکرد.
خیام دربارهی گذر عمر و اهمیت استفاده از نوروز چنین میسراید:
❝ ای چرخ فلک، خرابی از کینهی توست
بیدادگری شیوهی دیرینهی توست
ای خاک، اگر سینهی تو بشکافند
بس گوهر قیمتی که در سینهی توست ❞
🎭 نوروز در دربار صفویان و نمایش شکوه ایران
در دوران صفویان، نوروز به اوج شکوه خود رسید. شاه عباس بزرگ، این جشن را بهعنوان یکی از مهمترین رویدادهای رسمی دربار برگزار میکرد. او در این روز، دیپلماتها و سفیران خارجی را به میهمانیهای باشکوهی دعوت میکرد و قدرت ایران را به رخ آنان میکشید.
در نوروزنامه آمده است که:
❝ در روز نوروز، شاه صفوی بر تخت پادشاهی نشسته و در تالاری که زرین و سیمین آراسته بود، سفیران ممالک را میپذیرفت. هر یک با هدایایی از دیار خود، در برابر پادشاه ایران سر فرود میآوردند. ❞
🥂 نوروز؛ جشن شاهان و مردمان
هرچند نوروز در دربار پادشاهان با آیینهای رسمی برگزار میشد، اما این جشن همواره متعلق به مردم بوده است. شکوه و جلالی که در قصرها دیده میشد، در خانهها و کوچهها نیز با رنگ و بویی مردمی جریان داشت.
نوروز، از تخت پادشاهان تا خانههای سادهی روستاییان، همواره نمادی از همبستگی ملی و فرهنگ غنی ایرانی بوده است.
راز و رمز هفتسین
(The Mystery of Haft-Seen)
نوروز، با همهی شکوه و زیباییاش، با نمادهایی همراه است که هرکدام بازتابی از حکمت و باورهای ایرانیان کهن هستند. در میان این نمادها، سفرهی هفتسین جایگاهی ویژه دارد. گستردن این سفره، تنها یک رسم نیست، بلکه آیینی است که نشاندهندهی پیوند طبیعت، فرهنگ و تفکر فلسفی ایرانیان باستان است.
📜 ریشههای تاریخی سفرهی هفتسین
روایات متعددی دربارهی خاستگاه هفتسین وجود دارد. برخی آن را به آیینهای زرتشتی و برخی دیگر به دوران کهنتر نسبت میدهند. در نوروزنامه آمده است:
❝ مردمان دیرین، در روز نو، سفرهای گستردندی و در آن، چیزهایی نهادی که از خاک و باد و آتش و آب بهره گرفته شدی، تا یادآور باشد پیوند آدمی با گیتی و سرنوشت او با گردش آسمانها. ❞
🌸 هفتسین؛ راز و رمز هر سین
سیب 🍏 – نماد زیبایی و سلامتی
سیب سرخ، با درخشندگی و طراوت خود، نشاندهندهی سلامت و زندگی پرنشاط است.
سمنو 🍯 – نماد برکت و توانمندی
این خوراک مقوی که از جوانهی گندم تهیه میشود، سمبلی از فراوانی و قدرت است.
سبزه 🌱 – نماد تولد دوباره و رشد
رشد سبزهها، بازتابی از نوزایی طبیعت و امید به آیندهای سرسبز است.
سنجد 🌸 – نماد عشق و خردمندی
میوهی سنجد، یادآور عشق، پیوندهای خانوادگی و رایحهی خوش خرد است.
سرکه 🍶 – نماد پذیرش تغییر و گذر زمان
سرکه، که حاصل دگرگونی طبیعت است، نشاندهندهی صبر و پذیرش تحولات زندگی است.
سیر 🧄 – نماد حفاظت و تندرستی
سیر، که از دیرباز بهعنوان دارویی طبیعی شناخته شده، سمبل دفع بلا و بیماری است.
سماق 🏺 – نماد صبر و بردباری
سماق با طعم ترش خود، نشاندهندهی بردباری در برابر سختیهای زندگی است و یادآور این است که پس از هر تلخی، شیرینی خواهد آمد.
✨ عناصر دیگر در کنار هفتسین
علاوه بر سینهای اصلی، ایرانیان آیتمهای دیگری را نیز بر سفرهی نوروزی خود قرار میدهند:
📖 دیوان حافظ، شاهنامه یا کتاب مقدس (قرآن، اوستا و …)؛ نماد دانش و معنویت
🕯 شمع؛ نماد روشنایی و امید
⏳ آینه؛ نشاندهندهی شفافیت و حقیقت
🪙 سکه؛ نماد برکت و فراوانی (هرچند که جزو هفتسین اصلی نیست، اما معمولاً بر سر سفره قرار میگیرد.)
🎭 حکایت خیام از سفرهی نوروزی
عمر خیام، که در فلسفه و دانشهای زمانهی خود پیشرو بود، دربارهی نمادهای نوروزی نگاهی خاص داشت. در نوروزنامه، روایتی از سفرهی نوروزی آمده که نشان میدهد چگونه دربار شاهان، هفتسین را با شکوه خاصی برپا میداشتند:
❝ در روز نخست نوروز، شاهنشاه سفرهای بیاراستی از زر و سیم، و در آن، هفت چیز نهادندی که از دل زمین روییدندی و از آب، زندگی گرفتندی. موبدان خواندندی و ستایش کردندی، که زمین، نو شد و مردمان نیز بایستی که نو شوند. ❞
🌿 هفتسین؛ جشن هماهنگی با طبیعت
هفتسین، همانند نوروز، بازتابی از هماهنگی انسان با طبیعت است. از دل خاک، گیاهان سر برمیآورند، آب زندگی را جاری میکند، و آتش گرما و حیات میبخشد. این سفره، نمادی از چرخهی بیپایان زندگی، مرگ و باززایی است که در هر بهار، بار دیگر تکرار میشود.
جشنِ شکوفایی؛ آداب و رسوم نوروزی در میان مردم
(The Celebration of Blossoms; Nowruz Traditions Among the People)
نوروز تنها یک جشن درباری نبود، بلکه مردمان کوچه و بازار نیز آن را با آداب و رسوم کهن گرامی میداشتند. از خانهتکانی تا دید و بازدید، از چهارشنبهسوری تا سیزدهبدر، هر رسم و آیینی بازتابی از روح نوروز و فلسفهی نو شدن بود.
📜 خانهتکانی؛ تطهیر خانه و جان
یکی از نخستین آیینهای نوروز، خانهتکانی است. ایرانیان از روزهای پایانی اسفند، خانههای خود را از گرد و غبار زمستان پاک کرده، فرشها را میشستند، دیوارها را سفید میکردند و لباسهای نو تهیه میکردند.
در نوروزنامه آمده است:
❝ مردمان در این روزها، خانههای خود را بروبند و جامههای نو بر تن کنند، تا سالی تازه را با دلی شاد و تنی آسوده آغاز نمایند. ❞
🔥 چهارشنبهسوری؛ آتشِ زندگی و دفع بلا
آخرین سهشنبهی سال، با مراسم چهارشنبهسوری بدرقه میشود. مردم، هنگام غروب آتش میافروزند و از روی آن میپرند، درحالیکه میخوانند:
❝ زردی من از تو، سرخی تو از من ❞
این آیین، نشاندهندهی آرزوی رهایی از بیماری، اندوه و خستگیهای سال کهنه، و پذیرش انرژی و سرزندگی سال جدید است.
🎁 عیدی دادن و لباس نو؛ نشانهای از برکت و نوزایی
در ایام نوروز، بزرگان به کودکان و جوانترها عیدی میدادند که معمولاً شامل سکه یا اسکناسهای نو بود. این هدیه، نمادی از آرزوی برکت و روزی بود. همچنین، پوشیدن لباس نو در نوروز، نشاندهندهی ورود به سالی تازه با ظاهری پاکیزه و آراسته بود.
🍽 سفرهی هفتسین و لحظهی تحویل سال
خانوادهها در لحظهی تحویل سال، دور سفرهی هفتسین جمع میشدند. این لحظه، که همراه با خواندن دعا، تفأل به حافظ یا تلاوت قرآن بود، سرآغازی برای امید، شادی و نیکی در سال جدید محسوب میشد.
🚪 دید و بازدید؛ پیوند دوبارهی دلها
نوروز، زمان دید و بازدید است. در روزهای نخستین سال، خانوادهها و دوستان به دیدار یکدیگر میرفتند، کینهها را کنار میگذاشتند و دوستیها را تجدید میکردند. این رسم، یکی از کهنترین آیینهای ایرانیان است که همچنان زنده و پررنگ باقی مانده است.
🌳 سیزدهبدر؛ بدرقهی نوروز در آغوش طبیعت
سیزدهمین روز فروردین، مردم به دل طبیعت میروند تا سال نو را با نیروی تازهای آغاز کنند. این روز، که سیزدهبدر نام دارد، بهانهای برای شکرگزاری از بهار، گره زدن سبزه به نیت ازدواج و شادی در دل دشت و دمن است.
✨ نوروز؛ جشن زندگی و همدلی
نوروز، تنها یک آغاز تقویمی نیست، بلکه فرصتی برای تازه شدن، بخشیدن، دوست داشتن و زیستن با امید است. آیینهای آن، نهتنها تاریخ و فرهنگ کهن را زنده نگه داشتهاند، بلکه انسانها را به هم نزدیکتر کرده و حس همبستگی را در دلها زنده میکنند.
نوروز و هنر؛ سرود زندگی در شعر و موسیقی
(Nowruz and Art; The Melody of Life in Poetry and Music)
نوروز، همچون آینهای از زندگی، همواره در ادبیات و هنر ایرانی بازتاب داشته است. این جشن، از دوران باستان تا امروز، در اشعار شاعران، نغمههای موسیقیدانان و نمایشهای سنتی نقش مهمی داشته است.
📜 نوروز در شعر فارسی؛ سرود نوزایی و امید
شاعران بزرگ ایران از فردوسی تا حافظ، از خیام تا سعدی، هر یک به شیوهی خود، نوروز را ستودهاند. این جشن، در اشعار خیام، نمادی از گذر عمر و ناپایداری دنیا است.
در نوروزنامه، خیام دربارهی نوروز چنین میگوید:
❝ به نوروز، درختان شکوفه کنند
به شادی جهان را به صفا تازه کنند
اینک که جهان، نو شد و روزی دگر است
در این فرصت نیکو، به نیکی گذر است ❞
📖 نوروز در اشعار خیام؛ لذت لحظهی حال
خیام، که همواره به ناپایداری دنیا و لذت از لحظههای زودگذر تأکید دارد، نوروز را فرصتی برای رهایی از غم و بهرهبردن از لحظهی حال میداند:
❝ برخیز و بیا بتا برای دل ما
حل کن به جمال خویشتن مشکل ما
یک کوزه شراب تا به هم نوش کنیم
زان پیش که کوزهها کنند از گل ما ❞
🎶 نوروز در موسیقی ایرانی؛ آوای بهار
در موسیقی سنتی ایران، گوشهای به نام “نوروز” در ردیف دستگاههای ایرانی وجود دارد. این گوشه، که اغلب در دستگاه ماهور و راستپنجگاه نواخته میشود، بازتابی از شور و نشاط نوروزی است.
در گذشته، نوازندگان و خوانندگان در دربار شاهان، نوروز را با سرودها و نغمههای ویژه گرامی میداشتند. این سنت هنوز هم در موسیقی محلی ایران ادامه دارد؛ از مقامهای خراسانی گرفته تا تصنیفهای زیبای نوروزی که در سراسر ایران خوانده میشوند .
🎭 حاجی فیروز؛ چهرهی شاد نوروز
یکی از شخصیتهای نمایشی نوروز حاجی فیروز است؛ مردی با لباس قرمز و دایرهزنگی که با آواز و رقص، نوید آمدن بهار را میدهد. او نمادی از شادی، طرب و زنده شدن طبیعت پس از زمستان است.
در نوروزنامه آمده است:
❝ مردی به کوی و برزن آید،
لباس سرخ بر تن دارد،
شادی در دل مردمان افکند،
که مژدهی نوروز آورد. ❞
✨ نوروز؛ هنر زندگی در قالب شعر و موسیقی
نوروز، در همهی جلوههای هنری، حامل پیامی از امید، زندگی، و زیبایی است. شاعران آن را در کلمات خود جاودانه ساختهاند، موسیقیدانان آن را در نغمههای خود نواختهاند، و هنرمندان نمایشی آن را در صحنهها به تصویر کشیدهاند.
این جشن کهن، همچنان زنده و پویاست، زیرا روح آن، با هنر، شعر و موسیقی درآمیخته و جاودانه شده است.
نوروز در فرهنگهای دیگر
(Chapter 8: Nowruz in Other Cultures)
نوروز، جشن باستانی ایرانیان، تنها به مرزهای ایران محدود نمانده و در طول قرنها، در میان ملتهای مختلف گسترش یافته است. از افغانستان تا تاجیکستان، از قفقاز تا آسیای میانه، این جشن به عنوان نمادی از نو شدن، صلح و همبستگی میان مردمان گوناگون برگزار میشود.
📜 نوروز در افغانستان؛ پیوند فرهنگ و سنت
در افغانستان، نوروز با آداب خاصی جشن گرفته میشود. یکی از مهمترین مراسم نوروز در این کشور، جشن میلهی گل سرخ در شهر مزار شریف است. مردم از سراسر کشور به زیارت روضهی حضرت علی (ع) میروند و جشنهایی همراه با موسیقی و رقص محلی برگزار میکنند.
در نوروزنامه آمده است:
❝ در سرزمین خراسان، مردمان به روز نوروز، گرد هم آیند و گلها بیفشانند، که نشان از شادی و برکت سال نو است. ❞
🏔 نوروز در تاجیکستان؛ آیینهای کهن در سرزمین آریاییها
در تاجیکستان، نوروز یکی از مهمترین جشنهای ملی است. مردم این کشور با اجرای بازیهای سنتی، پختن سمنو و دید و بازدید، این روز را گرامی میدارند.
یکی از سنتهای خاص تاجیکی، اجرای مسابقات بزکشی در میدانهای روستاها و شهرها است.
در نوروزنامه آمده است:
❝ مردمان فرارود، به هنگام نوروز، سمنو بپزند و شادمانی کنند، که این روز، روزی نو برای همهی جهانیان است. ❞
🎶 نوروز در قفقاز؛ جشن زندگی و سرسبزی
در کشورهای قفقاز مانند آذربایجان و گرجستان، نوروز با مراسمی چون پریدن از روی آتش، آوازخوانی و پهن کردن سفرههای رنگین همراه است. مردم این منطقه، چهار چهارشنبهی پیش از نوروز را با آتشبازی و جشنهای خیابانی گرامی میدارند.
🍃 نوروز در آسیای میانه؛ میراث مشترک اقوام ترک و ایرانی
کشورهای ازبکستان، قرقیزستان و قزاقستان، نوروز را به عنوان آغاز سال نو جشن میگیرند. در این مناطق، مراسم نوروزی با اجرای موسیقی سنتی، سوارکاری و کشتیگیری همراه است.
در نوروزنامه آمده است:
❝ در هر سرزمین که آفتاب بتابد و زمین نفس نو کند، مردم، نوروز را به شادی سپارند. ❞
🌟 نوروز؛ جشن جهانیشده
در سال ۲۰۱۰، سازمان ملل متحد، نوروز را به عنوان یک میراث فرهنگی جهانی به رسمیت شناخت و آن را روزی برای همبستگی ملتها اعلام کرد. این جشن، امروز نهتنها در کشورهای فارسیزبان، بلکه در بسیاری از نقاط جهان گرامی داشته میشود.
✨ نوروز؛ حلقهی پیوند ملتها
نوروز، با ریشههای کهن خود، تنها یک جشن ایرانی نیست، بلکه پلی میان فرهنگها، اقوام و ملتهاست. این آیین کهن، یادآور این حقیقت است که در میان همهی تفاوتها، امید، نوزایی و شادی، زبان مشترک همهی انسانهاست.
سیزدهبدر و پایان جشنهای نوروزی
(Chapter 9: Sizdah-Bedar and the End of Nowruz Festivities)
نوروز با تمام شکوه و زیباییاش، در روز سیزدهم فروردین به اوج خود میرسد و مردم ایران، با آیین ویژهای به نام سیزدهبدر، آخرین روز جشن را در طبیعت سپری میکنند. این روز، کهنترین جشن طبیعتگردی در فرهنگ ایرانی است و نشان از پیوند عمیق مردم با زمین و آسمان دارد.
📜 ریشههای تاریخی سیزدهبدر
در متون کهن آمده است که ایرانیان باستان، روز سیزدهم فروردین را بهعنوان روزی برای رهایی از انرژیهای منفی و استقبال از خوشیمنی در دل طبیعت سپری میکردند. در نوروزنامه چنین آمده است:
❝ در روز سیزدهم، مردمان از شهرها بیرون شوند و به دامن کوه و دشت روند، تا زمین را بدرود کنند و بار دیگر، برکت آن را بستایند. ❞
🌱 گره زدن سبزه؛ آرزویی برای آینده
یکی از رسوم مهم سیزدهبدر، گره زدن سبزه است. جوانان، بهویژه دختران و پسران، سبزهها را گره میزنند و آرزو میکنند که در سال جدید، زندگیشان به سعادت و خوشبختی گره بخورد.
🔆 پایان رسمی نوروز؛ آغاز روزهای کار و تلاش
سیزدهبدر، علاوه بر شادی و تفریح، بهعنوان پایان تعطیلات نوروزی نیز شناخته میشود. مردم، پس از این روز، به زندگی عادی و کار بازمیگردند، درحالیکه انرژی تازهای از طبیعت گرفتهاند.
📖 نگاه خیام به سیزدهبدر و ناپایداری جهان
عمر خیام، که همواره به زودگذر بودن عمر اشاره میکرد، چنین میسراید:
❝ این قافلهی عمر عجب میگذرد
دریاب دمی که با طرب میگذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری؟
پیش آر پیاله را که شب میگذرد ❞
✨ سیزدهبدر؛ جشن پیوند انسان و طبیعت
در نهایت، سیزدهبدر نشان میدهد که نوروز، نهتنها یک جشن، بلکه فلسفهای برای هماهنگی با طبیعت و زندگی در لحظه است. با گذر از این روز، ایرانیان سالی نو را با امید، شادی و پویایی آغاز میکنند.
سخن پایانی: سرانجام نوروز؛ افسانهای که پایان ندارد
(The Eternal Tale of Nowruz)
نوروز، این افسانهی کهن، همچون رودخانهای جاری در بستر تاریخ، از دل قرون گذشته عبور کرده و هر سال، بار دیگر در دامن این سرزمین جان میگیرد. نوروز نهفقط یک روز، که روحی است که در رگهای خاک و در دل آدمیان میتپد؛ یادآوری شیرین از این حقیقت که هیچ زمستانی جاودان نیست و پس از هر سردی، گرمایی دوباره خواهد آمد.
در این جهان که هر لحظهاش روایتی از آمدن و رفتن است، نوروز قصهی بیپایان نو شدن را برای ما بازگو میکند. همچون پادشاهی که تاج زرینش را هر ساله بر سر طبیعت مینهد، نوروز میآید تا خاک را بیدار کند، درختان را به رقص آورد و دلهای خاموش را به وجد آورد. همانگونه که در نوروزنامه آمده است:
❝ چون آفتاب به برج حمل درآید، زمین زنده گردد و شکوفهها لبخند زنند، و مردمان شادی را در جان خود تازه کنند، که این نشانهی آن است که جهان را رسم کهنگی نیست. ❞
نوروز آیینهای است که گذشته، حال و آینده را در قاب خود نگه میدارد. در لحظهی تحویل سال، هنگامی که زمین و آسمان در تعادلی بینظیر قرار میگیرند، انسان درمییابد که او نیز باید همپای این گردش، خود را از غبار اندوه پاک کند و در مسیر روشنایی گام بردارد.
حکایت نوروز، داستان سفر ما در این دنیا است. روزهایی که همچون سبزهی سفرهی هفتسین، سر از خاک برمیآوریم، لحظاتی که همچون سرکه، تلخیها را تجربه میکنیم، و زمانهایی که همچون سنجد، عطر عشق و خاطرات را در جان خود نگه میداریم. این جشن، یادآور آن است که لحظات، گذرا هستند، اما آنچه از آنها در دل ما باقی میماند، جاودانگی ما را رقم میزند.
خیام، که راز ناپایداری جهان را بهتر از هر کس دریافته بود، چنین میسراید:
❝ بر چهرهی گل نسیم نوروز خوش است
در صحن چمن روی دلافروز خوش است
از دی که گذشت، هر چه گویی خوش نیست
خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است ❞
پس بگذار نوروز نه فقط در کوچهها، که در دلهایمان برپا شود. بگذار سفرهی هفتسین را نه فقط بر زمین، که در جانمان بیاراییم؛ با مهر، با امید، با بخشش، و با نگاهی که همیشه به سوی فردایی روشنتر است. چراکه نوروز، افسانهای است که هرگز به پایان نمیرسد، مگر آنکه خود، آن را به فراموشی بسپاریم.
حکایتهای نوروزی از نوروزنامه خیام
(Nowruz Tales from Khayyam’s Nowruznameh)
🌱 راز سبزهی گرهخورده
دختری در روز سیزدهبدر، سبزهای را در دست گرفت و پیش از آنکه گره بزند، پیرزنی از او پرسید:
“دخترم، گره را برای چه میزنی؟”
دختر گفت:
“برای آنکه سرنوشتم به نیکی گره بخورد.”
پیرزن لبخند زد و گفت:
“سرنوشتت را با مهربانی و راستی گره بزن، نه با سبزهای که تا فردا پژمرده میشود.”
💰 سکهی نوروزی و کودک فقیر
شاهی در روز نوروز، سکهای زرین به کودکی فقیر داد. کودک سکه را گرفت، اما آن را خرج نکرد. وقتی از او پرسیدند چرا، پاسخ داد:
“این سکه از روزی آمده که زمین نو شده، پس شاید اگر آن را نگاه دارم، شادمانیاش را نیز نگاه داشته باشم.”
مردم از سخن کودک حیرت کردند و شاه دستور داد تا سکههای بیشتری میان مردم تقسیم شود
🎭 حاجی فیروز و راز شادی
در یکی از سالها، پادشاهی غمگین بود و هیچ چیز او را شاد نمیکرد. در همان روز، حاجی فیروز وارد کاخ شد و با دایرهزنگی خود شروع به خواندن کرد.
شاه از او پرسید:
“چرا چهرهات سیاه است؟”
حاجی فیروز خندید و گفت:
“چون شادی، آن چیزی است که از درون میجوشد، نه آنچه در چهره دیده میشود.”
شاه لبخند زد و گفت:
“پس مرا نیز از درون شاد کن.”
🏛 نوروز در دربار انوشیروان
در روز نوروز، بزرگان دربار خسرو انوشیروان گرد آمدند. یکی از فقرا از شاه خواست که اجازه دهد در این جشن کنار او بنشیند. شاه گفت:
“جای تو در کنار من است، زیرا نوروز روز برابری است؛ پادشاه و فقیر، هر دو از یک خاک برآمدهاند.”
و آن روز، فقیر در کنار شاه نشست و سفرهی نوروز را با او شریک شد.
🍇 تاکستان نوروزی و درس بخشش
در یکی از سالهای دور، مردی در شب نوروز، تاکستان خود را به روی مردم شهر گشود و گفت:
“انگورهای من، تنها برای خوردن نیستند، بلکه برای آناند که بدانید بخشش، شیرینتر از هر میوهای است.”
مردم، انگورها را چیدند و با هم قسمت کردند، و از آن پس رسم شد که در نوروز، خوراک و شادی را با دیگران تقسیم کنند.
📜 درویش و نوروز شاهانه
روزی در جشن نوروز، شاهی بر تخت زرین خود نشسته بود و هدایا و طلاهای بسیاری دریافت میکرد. در این میان، درویشی به قصر آمد و گفت:
“ای شاه، این همه زر و جواهر برای تو چه سود دارد، اگر دلی شاد نداشته باشی؟”
شاه لبخند زد و گفت:
“پس بیا و این سکههای نوروزی را میان مردمان تقسیم کن، که شادی واقعی در بخشش است.”
🌱 دعای سبزهی سیزدهبدر
در روز سیزدهبدر، دو خواهر سبزههای خود را گره زدند. یکی گفت:
“من آرزو دارم که امسال، بخت نیکی داشته باشم.”
دیگری گفت:
“من آرزو دارم که همه مردم، سالی سرشار از صلح و شادی داشته باشند.”
پیرمردی که از آنجا میگذشت، به آنها گفت:
“دخترانم، آنکه برای خود دعا میکند، یک آرزو دارد، اما آنکه برای همه دعا میکند، هزاران آرزو خواهد داشت.”
🍇 باغبان و راز شکوفهها
باغبانی در اولین روز بهار، شاخههای خشک را از درختان میبرید. رهگذری از او پرسید:
“چرا این شاخهها را قطع میکنی؟”
باغبان گفت:
“زیرا برای شکوفههای تازه، باید جایی باز کرد. درختی که گذشته را نگه دارد، جایی برای آینده نخواهد داشت.”
رهگذر اندیشید که این سخن، نه فقط دربارهی درختان، بلکه دربارهی زندگی نیز صدق میکند.
کتاب پیشنهادی: