در دومین بخش از گفتگوی کتاب مهمها را بسنجید اثر جان دوئر، مطالبی در مورد او کی آر و تأثیر آن بر موفقیت شرکتها به بحث گذاشته شد. در این بخش به بررسی این نکته پرداخته شد که آیا استفاده از او کی آر تنها برای شرکتهای بزرگ با عملکرد بالا قابلیت دارد یا آیا استارتاپها و شرکتهای کوچک نیز میتوانند از این چارچوب کاری بهرهمند شوند. همچنین، نقش شفافیت در رشد شرکتها مورد توجه قرار گرفت و بحث کردیم که چگونه میتوان نقش شفافیت در رشد شرکتها را مورد بررسی قرار دهیم.
در ادامه بررسی کتاب مهمها را بسنجید در قسمت سوم از گفتگو نیز با ما همراه باشد تا بتوانیم با عمق بیشتری در موضوعات مهمی چون نقش او کی آر در توسعه شرکتها پرداخته و بحث را ادامه دهیم.
User
انسجام در او کی آرها
یکی از جملات مشهوری که بارها شنیدهایم این است: «بنویس تا واقعی شود!» و این جمله حاکی از اهمیت ثبت هدف و برنامهریزی برای دستیابی به آن است. ثبت هدف اولین گام در راه دستیابی به هدفهای مورد نظر است. اما تنها نوشتن هدف کافی نیست؛ باید اثر برنامهریزی منطقی را نیز در نظر گرفت.
بر اساس مطالعه انجامشده توسط دانشگاه کالیفرنیا افرادی که اهداف خود را ثبت کرده و به صورت هفتگی با دوستان خود پیشرفت خود را مورد ارزیابی قرار دادهاند، ۴۳ درصد در دستیابی به اهدافشان موفقتر بودهاند. این امر نشاندهنده اهمیت برنامهریزی و پیگیری منظم در دستیابی به اهداف است.
همین موضوع در سازمانها نیز تاثیرگذار است. به عنوان مثال، شرکت گوگل پس از پیادهسازی او کی آرهای اولیه، جلسات ماهیانه ترتیب میدهد تا کارمندان به تواناییها، هماهنگی و پیشرفتهای خود در راه دستیابی به او کی آرها پرداخته و مشکلات و موانع را نیز گزارش دهند. این فرآیند به شرکت کمک میکند تا با انرژی و توان کارمندان همگام باشد.
سیستم او کی آر نیز در سازمانها در دورههای سه ماهه بررسی میشود تا مشخص شود آیا اهداف تعیین شده به عنوان او کی آر موثر و کارآمد بوده یا نیاز به بهبود دارند. در برخی موارد، او کی آر ممکن است نیاز به تغییر داشته باشد یا حتی به حذف برنامههای اجرایی منجر شود.
همانطور که قبلا بیان شد، بِرِت کوپف، مؤسس ریمایند، یکی از مثالهای موفقیت او کی آر در عالم کارآفرینی است. او کی آر اولیه شرکت او به دلیل عدم جذابیت برای مشتریان حذف و استراتژی جدیدی با تمرکز بر رضایت مشتریان و سادگی برنامهریزی شد. این تغییرات باعث موفقیت شرکت در مدت زمان کمتر از ۳ ماه شد. این مثال نشان میدهد که او کی آر باید به اندازه کافی انعطافپذیر باشد تا به دستاوردهای کلیدی و هدفهای کسب و کار کمک کند.
سیستم امتیازدهی در گوگل نیز نشان میدهد که مشخص کردن میزان رضایت کارمندان و اندازهگیری پیشرفت آنها چقدر مهم است. این سیستم از مقیاس ۰ تا ۱ استفاده میکند تا نشان دهد آیا کارمندان به او کی آرهای خود رسیدهاند یا نیاز به بهبود دارند. در این سیستم، نه تنها نقاط قوت و پیشرفتها، بلکه مشکلات و موانع نیز در نظر گرفته میشوند. این سیستم نشان میدهد که رسیدن به بهترین نتایج و هدفها نیازمند مسیر بهتری است.
چرا برنامهریزی و پیگیری منظم اهداف در دستیابی به آنها موثر است؟
ChatGPT
برنامهریزی و پیگیری منظم یکی از عوامل موثر در دستیابی به اهداف است چرا که این فرآیندها باعث بهبود توانایی انسان در مسیر دستیابی به اهداف میشود. در وهله اول، ثبت هدف و برنامهریزی منطقی افراد را قادر میسازد تا هدف خود را واضحتر مشخص کنند و درک بهتری از مسیر دستیابی به آن پیدا کنند. این اقدامات اجازه میدهند تا افراد به شکل مرتب و منطقی به سمت هدف خود حرکت کنند.
ثبت هدف و برنامهریزی منطقی باعث افزایش تعهد در مسیر رسیدن به هدف میشود. زمانی که اهداف به صورت واضح تعیین شوند و اهداف بدست آمده مهم و معنیدار باشند، انگیزه افراد برای کار و پیگیری بیشتر میشود.
پیگیری منظم و برقراری ارتباط با دیگران در مورد روند پیشرفت کار کمک میکند تا افراد مسئولیتپذیرتر شوند و در فرآیند دستیابی به اهداف خود بیشتر درگیر شوند. وقتی به دوستان و همکاران از پیشرفت خود گزارش میدهند، احساس میکنند که تعهدشان برای دستیابی به اهداف جدیتر است و از این جهت سعی در بهبود مستمر دارند.
در سازمانها نیز این اقدامات باعث افزایش توانایی کارمندان شده و هماهنگی بیشتر در جهت دستیابی به اهداف سازمانی را تضمین میکنند. او کی آرها و برنامهریزیهای منطقی در سازمانها به عنوان ابزارهای موثر برای مدیریت پیشرفت و انجام تغییرات تکمیلی سازمانی مورد استفاده قرار میگیرند. این فرآیندها مدیران را قادر میسازد تا بهبودهای لازم را به شکلی هدفمند و منطقی ایجاد کرده و سریعا نسبت به مشکلات آگاه شوند.
در کل، برنامهریزی و پیگیری به برای سیستم مدیریت پیشرفت و تطابق با هدفها اهمیت بالایی دارند و به افراد و سازمانها کمک میکنند تا در راستای دستیابی به اهداف خود بهبودهای پایداری انجام دهند.
User
اهداف کششی و او کی آر
در سال ۱۹۶۹، وقتی فضانوردان سفینه آپولو ۱۱ با دقت و شجاعت به سمت ماه حرکت کردند، این سفر نه تنها نمایانگر یک قدم کوچک برای بشر، بلکه یک گام عظیم برای تمامی مردم جهان بود. سازمان فضایی ناسا، در آن زمان، به خوبی نسبت به پیچیدگیها و ریسکهای این ماموریت آگاه بود. اگرچه این سفر به ماه شامل خطرات بسیار و شیوههای پرمخاطره بود، ناسا به همراه تیمهای خود با اراده و ایمان به موفقیت، به این چالش پاسخ داد و آپولو ۱۱ را به سفری موفق به ماه و بازگشت به زمین رهنمود کرد.
این تجربه نشان میدهد وقتی که یک سازمان، همراه با یک سیستم او کی آر قوی، تمرکز دقیق و هماهنگی مناسب داشته باشد، میتواند هر چالشی را به یک فرصت تبدیل کند. مشکلات و موانع پیچیده میتوانند به جای پیشرفت، موقعیتهای جدیدی برای شکوفایی و توسعه فراهم کنند. این چالشها، در سیستم او کی آر، به عنوان «اهداف کششی» یا «اهداف دستیافتنی» شناخته میشوند.
بر اساس تحقیقات انجامشده، اهداف کششی اگر دقیق و صحیح انتخاب شوند، میتوانند استعدادهای کارمندان را به بهترین شکل ممکن پرورش دهند و باعث افزایش خلاقیت و همکاری در گروهها شوند. این تحقیقات همچنین نشان میدهند افرادی که به اهداف کششی مشغول میشوند، اغلب با انگیزه بالا، بهرهوری بیشتر، و مشارکت فعالتری برای دستیابی به اهداف خود تلاش میکنند.
چطور میتوانیم تجربیات موفقیتآمیز مانند ماموریت آپولو ۱۱ و استفاده از اهداف کششی در سیستم او کی آر را در سازمانها و تیمهای مختلف اعمال کنیم تا به بهبود عملکرد و افزایش همکاری بین اعضای تیم کمک کنیم؟
ChatGPT
برای اعمال تجربیات موفقیتآمیز مانند ماموریت آپولو ۱۱ و استفاده از اهداف کششی در سیستم او کی آر در سازمانها و تیمها، ابتدا باید تمرکز و هماهنگی مناسب را ایجاد کنیم. این تمرکز باید به اندازه کافی قوی باشد تا اعضای تیم را به یک هدف مشترک جذب کند. در سازمانها، این امر میتواند از طریق تعریف اهداف کلان و ماموریتهای واضح ایجاد شود که تمام اعضای تیم را به خود جذب میکند.
علاوه بر آن، اهداف کششی باید با دقت و با در نظر گرفتن ظرفیتها و استعدادهای کارمندان تعیین شوند. این اهداف باید چالشبرانگیز باشند و به گونهای انتخاب شوند که تواناییها را به بهترین شکل ممکن ترقی دهند. به عبارت دیگر، اهداف باید معقول و دستیافتنی و در عین حال به اندازه کافی انگیزشی باشند تا کارمندان را به تلاش بیشتر ترغیب کنند.
اهداف کششی میتوانند موجب رشد توانمندیهای کارمندان شده و خلاقیت و همکاری گروهها را افزایش دهد. به این منظور، برای پیگیری پیشرفتها و بهبودها باید از فرآیندهای نظارت و ارزیابی منظم استفاده کنیم. همچنین، تشویق و ترفندهای انگیزشی مانند تقدیر و تشکر از دستاوردها و افتخارات فردی و گروهی در تیم میتواند اعضای تیم را به مشارکت فعال ترغیب کند.
در نهایت، تجربیات موفقیتآمیز را باید به صورت پایدار در سازمان و تیم حفظ و از آنها به عنوان منابع یادگیری پایدار برای بهبود عملکرد استفاده کرد. این فرآیند نیازمند رسمیت دادن به تجربیات موفق، انتقاد سازنده و توانمندسازی اعضای تیم است تا رسیدن به اهداف تیم به صورت پایدار تضمین شود.
User
تعیین اهداف کششی
تعیین اهداف کششی و متعهدانه یکی از چالشهای مهم در راهاندازی و توسعه یک شرکت یا کسب و کار است. گوگل به عنوان یکی از شرکتهای پیشرو در این زمینه نشان داده که تعیین اهداف کششی و متعهدانه به چه شکلی میتواند موفقیت را تسهیل کند.
اهداف متعهدانه معمولا به امور روزمره کسب و کار مانند کنترل بخش فروش یا استخدام مرتبط هستند. از طرف دیگر، اهداف کششی به مسائل آینده و طرحهای بلندمدت اشاره دارند. گوگل با توزیع ۶۰ درصد تلاشها برای دستیابی به اهداف کششی و ۱۰۰ درصد به اهداف متعهدانه، روش مدیریت مناسبی را به نمایش گذاشته است.
تعیین اهداف کششی به شرطی موفقیتآمیز خواهد بود که با توجه به منابع مالی و پشتیبانی موجود، امکانپذیر باشد. برای شرکتهای کوچکتر، وارد شدن به بازی اهداف کششی میتواند منجر به مشکلات مالی و ورشکستگی شود.
یک مثال جالب از تعیین هدف کششی در گوگل، مربوط به گروه «کروم» است که مرورگر «گوگل کروم» را ایجاد کرد. این گروه در اوایل کارش تصمیم گرفت تا پایان سال ۲۰۰۸ به ۲۰ میلیون کاربر در هفته برسد که یک هدف کششی جسورانه است. این هدف با وجود رقبایی مانند فایرفاکس و اینترنت اکسپلورر چالشی بزرگ بود، اما ایجاد مرورگری متمایز و کارآمد، توانست به تحقق این هدف کششی بینجامد.
از آن پس، تلاش برای جلب کاربران ادامه یافت و حتی پس از رسیدن به هدف ابتدایی، تیم کروم به تعیین هدف کششی دیگری، یعنی جلب ۵۰ میلیون کاربر در هفته پرداخت. تا سال ۲۰۱۰، گروه کروم موفق شد به رقم ۱۱۱ میلیون کاربر در هفته دست یابد.
نتیجه این تجربه نشان میدهد که تعیین اهداف کششی، حتی اگر با چالش و شکست همراه باشد، میتواند به توسعه و پیشرفت شرکتها و کسب و کارها کمک کند. این امر به شرطی کاربرد دارد که اهداف متعهدانه نیز به دقت تنظیم شده و منابع به درستی تخصیص یابند.
چگونه میتوان تضمین کرد که تعیین اهداف کششی باعث موفقیت شود؟
ChatGPT
برای تضمین موفقیت در تعیین اهداف کششی، در نظر گرفتن تعدادی عوامل اساسی اهمیت دارد:
- انتخاب اهداف قابل دستیابی: اهداف کششی باید بر اساس وضعیت فعلی شرکت و منابع موجود تنظیم شوند. اهداف باید قابل دستیابی و ممکن باشند. این اهداف باید چالشی باشند، اما نه در حدی که برای شرکت غیرممکن به نظر برسد.
- انعطافپذیری در تنظیم اهداف: در صورت تغییر شرایط یا نیازها، اهداف باید تا حد ممکن انعطافپذیر باشند. ممکن است تعدادی از اهداف کششی نیاز به تغییر داشته باشند تا با تغییرات خارجی و داخلی متعادل شوند.
- تخصیص منابع مناسب: برای دستیابی به اهداف کششی، باید منابع کافی و به موقع تخصیص داده شوند. این امر شامل منابع مالی، انسانی، فیزیکی و فنی میشود.
- مدیریت مناسب و توسعه رهبری: تعیین اهداف کششی نیازمند رهبری قوی و مدیریت موثر است. تیمها باید تحت رهبری افرادی باشند که بتوانند اهداف را به واقعیت تبدیل کرده و اعضا را برای توسعه تواناییها و استعدادهای خود تشویق کنند.
- ارتباط موثر: ارتباطات موثر درونی و خارجی میان اعضا و مشتریان شرکت بسیار مهم است. افراد باید نسبت به اهداف کششی آگاه باشند و به صورت مستمر در جریان تغییرات و پیشرفتها قرار داده شوند.
- پیگیری و اندازهگیری: دنبال کردن پیشرفت به سمت اهداف و اندازهگیری موفقیت از اهمیت زیادی برخوردار است. این امر تضمین میکند که تغییرات و تلاشها در مسیر درست هستند که باید در صورت نیاز تصحیح شوند.
- اشتیاق و انگیزه: اعضای تیم باید برای ایجاد تغییرات مورد نیاز انگیزهای قوی داشته باشند و به تعهد در تعیین اهداف کششی پایبند باشند.
در مجموع، تعیین اهداف کششی یک فرآیند مهم و چالشبرانگیز است که نیاز به برنامهریزی دقیق، تعهد مدیریت و همکاری تیمی دارد. تنظیم صحیح اهداف میتواند شرکتها را به توسعه و پیشرفت چشمگیر برساند.