نامهای به نويسنده: کتاب مالکيت سايه خود
آقای جانسون عزیز، (Robert A. Johnson)
مدتهاست یک پرسش ساده اما عمیق ذهنم را درگیر کرده: چرا ما انسانها بخشی از وجود خود را پنهان میکنیم، درست همان بخشی که شاید زیباترین یا خطرناکترین جلوهی روح ما باشد؟
کتاب شما، مالکيت سايه خود (Owning Your Own Shadow)، پاسخی بود به این پرسش. شما با زبانی روشن و روان نشان دادید که «سایه» همان بخش انکارشدهی ماست؛ همهی احساسها، تمایلات و ویژگیهایی که برای پذیرفته شدن در جامعه به حاشیه راندهایم. سایه، درست مثل آینهای تاریک، همیشه همراه ماست. گاهی به شکل خشم، حسادت یا ناامیدی سر برمیآورد و گاهی، شگفتانگیزتر از آن، خلاقیت و نبوغی است که جایی در ناخودآگاه ما جا خوش کرده است.
آنچه در کتاب شما برای من تکاندهنده بود، این ایده بود که سایه دشمن ما نیست. برعکس، بخشی از ماست که اگر آن را بپذیریم، میتواند به منبعی از آزادی و قدرت تبدیل شود. شما نوشتید که انسان کامل کسی نیست که سایه ندارد، بلکه کسی است که با آن آشتی کرده است.
امروز، در دنیایی که همهچیز به سمت «نمایش بینقص بودن» در شبکههای اجتماعی رفته، حرف شما بیش از هر زمان دیگری معنا پیدا میکند. ما عکسهای بینقص میگذاریم، لحظههای شاد را پررنگ میکنیم و بخشهای تیرهی وجودمان را پشت پرده پنهان میسازیم. اما درست همانجا، جایی که چیزی را سرکوب میکنیم، ریشهی اضطرابها، روابط شکسته، و حتی خستگیهای روحی امروز ما نهفته است.
نامهام را با جملهای از خودتان به پایان میبرم؛ جملهای که مثل نوری آرام بر دل نشست:
«تمامیت انسان تنها زمانی پدید میآید که هم نور و هم تاریکی او پذیرفته شود.»
با احترام و قدردانی برای چراغی که در تاریکیهای درونمان افروختید.

