فهرست مطالب
- 1 زندگی اخلاقی نوزادان (The Moral Life of Babies)
- 2 همدلی و شفقت (Empathy and Compassion)
- 3 عدالت، موقعیت و مجازات (Fairness, Status, and Punishment)
- 4 دیگران (Others)
- 5 بدنها (Bodies)
- 6 اهمیت خانواده (Family Matters)
- 7 چگونه خوب باشیم؟ (How to Be Good)
- 8 سخن پایانی
- 9 دلایل انتخاب نام کتابِ فقط نوزادان: سرچشمههای خیر و شر
کتاب فقط نوزادان: سرچشمههای خیر و شر (Just Babies: The Origins of Good and Evil) نوشته پال بلوم (Paul Bloom) به بررسی ریشههای اخلاقی انسان در اولین مراحل زندگی میپردازد. این کتاب، سفری جذاب و علمی است به عمیقترین پرسشهای اخلاقی، از جمله اینکه آیا نوزادان به طور طبیعی با حس خیر و شر متولد میشوند یا اینکه این خصوصیات در طول زندگی و تحت تأثیر جامعه شکل میگیرند.
پال بلوم، روانشناس برجسته و نویسندهای با ذهن کاوشگر، در این اثر نشان میدهد که ریشههای اخلاقی ما بسیار قدیمیتر از چیزی است که تصور میکنیم و این اخلاقیات در نوزادی به صورت بالقوه وجود دارد. به باور او، انسانها از همان ابتدا دارای حسهای ابتدایی مانند همدلی، عدالت و شفقت هستند، هرچند که این حسها بعدها تحت تأثیر محیط اجتماعی پیچیدهتر و به بلوغ بیشتری میرسند.
با مطالعه این کتاب، خواننده با این سوال کلیدی روبهرو میشود که چگونه برخی از رفتارهای خیرخواهانه در کودکان و نوزادان قابل مشاهده است، در حالی که گرایشهایی به سمت بیتفاوتی یا حتی خشونت در بزرگسالی نیز به چشم میخورد. به این ترتیب، پال بلوم در فقط نوزادان (Just Babies) نه تنها به تحلیل علمی و دقیق رفتارهای ابتدایی انسانها میپردازد، بلکه تلاش میکند تا پلی میان نظریههای روانشناسی رشد، زیستشناسی تکاملی و مفاهیم اخلاقی ایجاد کند.
زندگی اخلاقی نوزادان (The Moral Life of Babies)
در یک آزمایش جذاب، کودکی یکساله، پس از تماشای نمایشی با سه عروسک، تصمیم گرفت عدالت را برقرار کند. یکی از عروسکها توپی را به عروسکی دیگر پرتاب کرد، و آن عروسک توپ را بازگرداند. اما عروسک سوم توپ را گرفت و فرار کرد. وقتی کودک این عروسکها را در مقابل خود دید، به سمت عروسک «بد» رفت، خوراکی او را برداشت و حتی ضربهای به او زد.
این نوع رفتار به گفتهی بلوم، نشاندهندهی این است که برخی اصول اخلاقی به صورت طبیعی در انسان وجود دارند. نوزادان به راحتی میتوانند خوب و بد را تشخیص دهند، به خصوص در رفتارهای اولیهی عدالت و همدلی. اما نکتهای که بلوم به آن اشاره میکند، این است که این خصوصیات طبیعی اخلاقی میتوانند در شرایط مختلف، حتی به رفتارهای ناخوشایند نیز منجر شوند.
بلوم توضیح میدهد که این قضاوتهای اخلاقی در کودکان سه ماهه به دلیل کمبود دادههای تجربی دشوار است، اما شواهد نشان میدهد که از چند ماهگی به بعد، نوزادان توانایی تشخیص رفتارهای خیر و شر را دارند.
همدلی و شفقت (Empathy and Compassion)
در زندگی اخلاقی انسان، همدلی یکی از ویژگیهای کلیدی است که به افراد کمک میکند با دیگران ارتباط برقرار کنند و درد و شادی آنها را درک کنند. همدلی، توانایی قرار دادن خود در جای دیگران است و این قدرت را دارد که انسان را به رفتارهای مهربانانه و خیرخواهانه وادارد.
اما همدلی با شفقت تفاوت دارد. شفقت، احساسی است که موجب کمک به دیگران میشود، در حالی که همدلی لزوماً به چنین اقدامی منجر نمیشود. به عبارت دیگر، فرد ممکن است درد دیگری را حس کند، اما ممکن است از سر خودخواهی، بهجای کمک به فرد رنجدیده، خود را از آن وضعیت دور کند. مثالهای زیادی از این حالت وجود دارد؛ برای نمونه، در پژوهشی، افراد واکنش متفاوتی به درد فردی که بهعنوان «خوب» شناخته میشد و فردی که «بد» معرفی شده بود، نشان دادند. افراد در مواجهه با درد فرد خوب، واکنشی همدلانه نشان دادند، اما در مورد فرد بد، نهتنها همدلیای احساس نکردند، بلکه واکنشی مشابه لذت نشان دادند.
این مسئله نشان میدهد که همدلی یک واکنش خودکار نیست و میتواند تحت تأثیر قضاوتهای اخلاقی فرد قرار گیرد.
عدالت، موقعیت و مجازات (Fairness, Status, and Punishment)
کودکان از سنین کم مفهوم عدالت را درک میکنند و حتی در سادهترین تعاملات خود این حس را نشان میدهند. برای مثال، اگر دو کودک و تنها یک اسباببازی در میان باشد، احتمالاً هر یک از کودکان خواهد گفت که این «منصفانه نیست» که فقط یکی از آنها اسباببازی را داشته باشد. به طور طبیعی، تقسیم برابر برای آنها درست به نظر میرسد، حتی اگر یکی از کودکان استدلال کند که بیشتر کار کرده و باید سهم بیشتری داشته باشد. این باور عمیق به عدالت، در بسیاری از کودکان مشاهده میشود و آنها در برابر هرگونه نابرابری واکنش نشان میدهند.
با این حال، پیچیدگیهای بیشتری در این مفهوم وجود دارد. در تحقیقات روانشناختی، مشاهده شده که کودکان وقتی در شرایطی قرار میگیرند که توزیع منابع به نفع دیگری باشد، حاضرند به جای آنکه خود کمتر بگیرند، به هیچیک از افراد منابعی ندهند. این امر نشاندهنده تمایل طبیعی به حفظ موقعیت و عدم برتری دیگران است، حتی به قیمت از دست دادن منفعت شخصی. به همین ترتیب، در مواردی، کودکان برای دفاع از موقعیت و جایگاه خود، از انتقامجویی و مجازات استفاده میکنند.
مجازات و انتقام به نوعی واکنش دفاعی در برابر تهدید به شمار میآید. این تمایل به تنبیه دیگران، در بسیاری از جوامع و فرهنگها ریشه دارد و در مواردی، نه تنها انگیزهی شخصی بلکه انگیزهی اجتماعی و حفظ نظم را به دنبال دارد.
دیگران (Others)
انسانها از دوران کودکی شروع به تمایز میان «خودیها» و «دیگریها» میکنند. نوزادان حتی در چند ماهگی میتوانند به چهرههای آشنا مانند والدین یا افراد نزدیک توجه بیشتری نشان دهند، در حالی که نسبت به چهرههای ناآشنا کمتوجهتر یا حتی نگران میشوند. این رفتار اولیه به خوبی نشان میدهد که تمایز میان خودیها و دیگران در عمق وجود ما جای دارد و حتی به صورت فطری ظاهر میشود.
اما این تمایل برای جداسازی به گروه خودی و دیگری میتواند به صورتهای پیچیدهتری نیز بروز یابد. همانگونه که در بسیاری از فرهنگها و سنتها میبینیم، انسانها برای حفظ پیوندهای قویتر با اعضای نزدیکتر گروههای خود، نسبت به دیگران احساس بیاعتمادی یا حتی خصومت دارند. از نظر اخلاقی، این حس گاهی افراد را به حمایت و مهربانی بیشتر از اعضای «گروه» و در مقابل به بیتفاوتی یا حتی بدخواهی نسبت به «دیگریها» سوق میدهد.
این طبیعت اخلاقی ما، که بر پایه علاقه و همبستگی با گروههای خاص است، میتواند به خوبی حس امنیت و تعلق خاطر را ایجاد کند؛ اما از طرفی نیز موجب بروز تبعیض و نادیدهگرفتن نیازهای دیگران میشود.
بدنها (Bodies)
حس انزجار نیرویی قوی و حتی مخرب در اخلاق انسانی است. انسانها اغلب نسبت به برخی از چیزها و رفتارها واکنشهای انزجارآمیزی نشان میدهند که از تمایلات فطری برای اجتناب از خطرات احتمالی نشأت میگیرد. این حس میتواند تا حدی بر رفتارهای اجتماعی نیز تأثیر بگذارد و حتی میتواند به بیتفاوتی نسبت به گروههای خاصی از افراد منجر شود. برای نمونه، در جنایات جنگی و نسلکشیها، اغلب از زبان و تصاویر انزجارآمیز برای کاهش انسانیت گروههای هدف استفاده میشود.
این حس انزجار نسبت به برخی از چیزهای فیزیکی، مانند خون، مدفوع و گوشت فاسد، در بسیاری از فرهنگها مشترک است و به عنوان ابزاری برای دور نگهداشتن ما از چیزهایی که ممکن است سلامتمان را تهدید کنند عمل میکند. با این حال، این حس میتواند به مسائل اجتماعی و اخلاقی نیز گسترش یابد، به گونهای که افراد یا گروههای خاصی به دلیل نادیده گرفتن قواعد فرهنگی یا اجتماعی مورد انزجار قرار گیرند و به آنها به چشم «دیگری» نگاه شود.
این واکنشها میتوانند به طور ناخودآگاه در افراد ایجاد شوند و به قضاوتهای اخلاقی غیرمنطقی دامن بزنند، قضاوتهایی که ممکن است بیشتر بر مبنای احساسات خاموش شده باشند تا استدلالهای منطقی و اخلاقی.
اهمیت خانواده (Family Matters)
ارتباط خانوادگی دارای اهمیت ویژهای در اخلاق و رفتار انسانی است. مثالی که نشان میدهد چگونه افراد نزدیکترین روابط خود را از نظر عاطفی و اخلاقی ارزشگذاری میکنند، داستانی است که آلیسون گوپنیک در کتاب نوزاد فیلسوف مطرح کرده است. در این داستان، زنی جوان مسئولیت مراقبت از مردی جوان را برعهده میگیرد، که قادر به حرکت، صحبت کردن یا حتی نشستن نیست. زن برای او غذا تهیه میکند و در تمامی نیازهای روزمره به او کمک میکند. با وجود سختیهای فراوان، این رابطه از اهمیت بالایی برای زن برخوردار است. اگر این جوان، به جای پسر این زن، فردی غریبه بود، شاید این رفتارها شگفتانگیز یا حتی غیرعادی به نظر میرسید.
این مثال بهخوبی نشان میدهد که عشق و فداکاری برای اعضای خانواده، به عنوان بخشی طبیعی از زندگی اخلاقی انسان دیده میشود. درک عمومی این است که بیتوجهی به نیازهای فرزندان یا خانواده، رفتاری غیراخلاقی است که در تضاد با حس عمیق پیوندهای خانوادگی قرار دارد. در حالی که بسیاری از تحقیقات روانشناسی اخلاق بر تعاملات میان افراد غیرمرتبط متمرکز است، بلوم به اهمیت روابط خانوادگی برای درک کامل طبیعت اخلاقی انسان تأکید دارد.
بلوم معتقد است که برای فهم درست روانشناسی اخلاقی، باید به ویژگیهای خاص این پیوندهای نزدیک توجه کنیم و این دیدگاه میتواند ما را به درک بهتر از انگیزههای عمیق و ریشهدار انسانی رهنمون سازد.
چگونه خوب باشیم؟ (How to Be Good)
بسیاری از کارهای به ظاهر نوعدوستانه انسانها، اگر دقیقتر بنگریم، از منافع شخصی سرچشمه میگیرند. به عنوان مثال، کمکهای مالی اغلب به جای نیازمندان واقعی، به پروژههایی اختصاص مییابد که به نفع خود اهداکنندگان است؛ مثل زمانی که والدین ثروتمند مبالغ زیادی به دانشگاههای برتر اهدا میکنند به این امید که فرزندانشان به آنجا پذیرفته شوند. حتی برخی از روانشناسان بر این باورند که سخاوت نیز میتواند به ابزاری برای جلب توجه و افزایش جذابیت افراد تبدیل شود.
با این حال، افراد در مواقعی کاملاً بینام و نشان و بدون هیچگونه منفعت شخصی به دیگران کمک میکنند. برای مثال، در آزمایشی که در دهه ۱۹۶۰ توسط استنلی میلگرم در نیوهیون انجام شد، نامههایی به آدرسهای مختلف در سراسر شهر پخش شد تا مشخص شود آیا مردم به جمعآوری و ارسال آنها به مقصد کمک میکنند. این کار، نمونهای از مهربانی سادهای بود که بازگشتی نداشت و نشان میداد که گرچه افراد انگیزهای شخصی نداشتند، بسیاری از نامهها به مقصد رسیدند.
البته، مهربانی ما محدودیتهایی هم دارد. برای مثال، بسیاری از مردم حاضر نیستند که برای کمک به غریبههای دور، فداکاری کنند، در حالی که اگر همان افراد از نزدیکانشان بودند، واکنش کاملاً متفاوتی نشان میدادند.
سخن پایانی
انسان از بدو تولد حامل حسهای ابتدایی اخلاقی است؛ حسهایی که با بزرگ شدن و تعامل با جهان پیرامون تکامل مییابند. نوزادان با ظرفیتهایی مانند همدلی، عدالت و حتی قضاوتهای اخلاقی به دنیا میآیند، اما مسیر زندگی، تربیت و تجربیات اجتماعی، نقش حیاتی در شکلدهی به این اخلاقیات اولیه ایفا میکنند.
بلوم با بیانی از آدام اسمیت، فیلسوف بزرگ، اشاره میکند که انسانها هرچند به طور طبیعی به دنبال منفعت شخصی هستند، اما در درون هر فرد نیرویی نهفته است که او را به سعادت دیگران نیز علاقهمند میسازد. همین حس مشترک همدلی و درک دیگری است که سبب میشود، حتی در میان سختیها و دردها، میل به خوبی در دلهای ما باقی بماند.
در نهایت، بلوم یادآور میشود که این ظرفیتهای اخلاقی نه تنها به ما تعلق دارند بلکه مسئولیتی نیز به دوش ما میگذارند: مسئولیت رشد و گسترش مرزهای اخلاقیمان، فراتر از خویشاوندان و نزدیکان، به سوی انسانیت گستردهتر.
دلایل انتخاب نام کتابِ فقط نوزادان: سرچشمههای خیر و شر
نام کتاب فقط نوزادان: سرچشمههای خیر و شر (Just Babies: The Origins of Good and Evil) به ظاهر تمرکز بر نوزادان دارد، اما هدف از این انتخاب تأکید بر ریشههای اخلاقی انسان است که در مراحل اولیه زندگی شکل میگیرد. پال بلوم با این نامگذاری قصد دارد نشان دهد که بسیاری از جنبههای اخلاقی پیچیدهی ما – مانند حس عدالت، همدلی و قضاوتهای اخلاقی – در واقع به شکل بنیادی و درونی، در سنین بسیار پایین و حتی در دوران نوزادی وجود دارند. به عبارت دیگر، این عنوان به این اشاره دارد که فهمیدن طبیعت اخلاقی نوزادان میتواند کلید درک بهتر ریشههای خیر و شر در انسانها باشد.
دلایل انتخاب این نام
تأکید بر فطری بودن اخلاق در انسان
نام فقط نوزادان بیانگر این نکته است که نوزادان، حتی بدون آموزشها و تأثیرات فرهنگی، دارای برخی از اصول اولیه اخلاقی هستند. این موضوع به مفهوم فطری بودن اخلاق در انسانها اشاره میکند؛ یعنی انسانها با حسهایی مانند همدلی و تمایز میان رفتارهای خوب و بد به دنیا میآیند. بنابراین، مطالعه رفتارهای نوزادان میتواند به فهم عمق اخلاقی و ارزشهای ما کمک کند.
تلاش برای یافتن ریشههای خیر و شر
هدف کتاب این است که سرچشمههای خیر و شر را بررسی کند و نام فقط نوزادان به نوعی بر این جستوجو تأکید میکند. بلوم با تحقیق بر رفتار نوزادان تلاش میکند نشان دهد که بسیاری از ارزشها و قضاوتهای اخلاقی، مانند عدالت و مهربانی، از زمان تولد در انسانها موجود است و بعداً تحت تأثیر اجتماع و فرهنگ رشد میکنند.
تضاد جذاب و جلبتوجه مخاطب
عنوان فقط نوزادان به خودی خود یک نوع تضاد جذاب ایجاد میکند، زیرا موضوعات خیر و شر بهعنوان مسائلی عمیق و پیچیده در نظر گرفته میشوند که معمولاً به بزرگسالان مربوط میشوند، نه به نوزادان. این نام، توجه مخاطب را به خود جلب میکند و او را به خواندن بیشتر و کشف این نکته ترغیب میکند که چگونه رفتارهای ابتدایی نوزادان میتوانند رازهای مهمی درباره سرشت اخلاقی انسان برملا کنند.
پایهگذاری برای تحلیل رفتارهای پیچیدهتر
بلوم با شروع از نوزادان بهعنوان نمونههای اخلاقی ساده، زمینهای برای بررسی و تحلیل رفتارهای پیچیدهتر اخلاقی در بزرگسالی فراهم میکند. او قصد دارد نشان دهد که بسیاری از این رفتارها و ارزشهای اخلاقی، ریشه در دوران کودکی دارند و رفتار نوزادان میتواند اساس مطالعات عمیقتری در مورد اخلاق در انسانها باشد.
به این ترتیب، عنوان فقط نوزادان: سرچشمههای خیر و شر نهتنها بازتابدهندهی محتوای کتاب است، بلکه در عین حال بر مفهوم اصلی کتاب – که درک و تحلیل بنیادهای اخلاقی انسان از دوران نوزادی است – تأکید میکند.