فهرست مطالب
در گفتگو دوم کتاب نقش شانس اثر نسیم نیکلاس طالب درباره قطعی نبودن نظریهها و اینکه میتواند شانس هم در آنها دخیل باشد با ChatGPT گفتگو کردیم. بررسی کردیم که نمیشود از روی کل جزء را نتیجهگیری کرد و اشاره کردیم که برنده همیشه بهترین نیست. نقطه اوج را بررسی کردیم و درباره نقش صبر در مسیر زندگی صحبت کردیم و اینک ادامه گفتگو.
User
راههای میانبر، تعصب و سوگیریهای اشتباه
انسانها راههای میانبر را دوست دارند و در این کتاب به عنوان راههای ابتکاری از آن یاد شده است و اینکه دوست داریم سریعتر تصمیم بگیریم و دلایلی هم برای این عجول بودنمان داریم و تمایلی هم نداریم زیاد فکر کنیم و یا به قول کتاب نقش شانس، ذهن ما یک ماشین تفکر ماهر نیست. با اینکه این راههای میانبر منطق را از ما میگیرد اما در جاهای خطر میتواند کمک رسان باشد برای مثال برای فرار از زلزله که آوار روی سرمان خراب نشود.
در این کتاب ذکر شده است که این راههای میانبر بیمنطق همان تعصب است، که گاهی دلایلی بیربط و نامربوط هم برای آنها داریم. این نوع تعصب و سوگیری اشتباه در چرایی یک موضوع، باعث میشود که موفقیتها و شکستهای خود را به شانس و بدشانسی ربط دهیم. لطفا با مثال این موضوع را بیشتر توضیح دهید
ChatGPT
بله، این مسئله در واقع در جامعهها و در تصمیمگیریهای بسیاری اتفاق میافتد.
به عنوان مثال، در صنعت فوتبال، هواداران یک تیم ممکن است به شدت به تعصبات خود پایبند شوند و باور کنند که تیمشان بهترین تیم است و برندهای ندارد، بدون اینکه به دلایلی مانند فرم بازیکنان و افتضاحی رقیبهایشان توجه کنند. این تفکر و تعصب ممکن است باعث شود که هواداران این تیم در مواجهه با تیمهای قویتر شکستهای دردناکی ببینند و هنگامی که تیمشان برنده میشود، برنده شدن را به تعصبات خود و نه به توانمندی تیمشان برمیگردانند.
بنابراین، باید در نظر داشت که انسانها به شدت به تعصبات و راههای میانبر متمایل هستند. با این حال، این نوع تفکر برای پایداری موفقیت نمیتواند مفید باشد و باید به دنبال تلاش در جهت بهبود مهارتهای خود و افزایش دانش و تجربه خود باشیم. میانبرهایی که اغلب بدون تفکر عمیق و بررسی دقیقی انجام میشوند، میتوانند باعث شوند که موفقیتی که در ابتدا به دست آوردهایم، پایدار نباشد. به طور مثال، فرض کنید شما کاری را به صورت میانبر انجام دادهاید تا در یک آزمون قبول شوید، اما در واقعیت، شما هنوز برای یادگیری مفاهیم و مهارتهای لازم برای موفقیت در آینده نیاز دارید. بنابراین، اگر این مهارتها را به درستی یاد نگیرید، موفقیتی که به دست آوردهاید، ممکن است در آینده پایدار نباشد.
به همین دلیل، برای پایداری موفقیت، باید به دنبال روشهای صحیح و کارآمد برای بهبود مهارتهای خود و افزایش دانش و تجربه خود باشیم. باید به دقت و با تمرکز، به تحلیل مسائل و بررسی گزینههای مختلف بپردازیم و به دنبال راهحلهای مناسب و پایدار برای مشکلات خود باشیم. همچنین، باید بهبود مهارتهای ارتباطی، تفکر انتقادی و حل مسئله و همچنین کار تیمی را در نظر گرفته و در طول زمان بهبود آنها را مدنظر داشته باشیم. این روشهای تلاش پایدار برای بهبود و توسعه مهارتهای خود، میتوانند باعث شوند که موفقیت شما پایدار و ماندگار باشد.
User
مجددا یاد این جمله افتادم که اگر کاری درست و اصولی انجام نشود حتی بعد از موفقیت مجبور هستیم به عقب برگردیم و از نو اصولی تر و عمیقتر شروع کنیم. موافقید؟
ChatGPT
بله، موافقم. انجام کار درست و اصولی از مهمترین عوامل موفقیت است. هرچند که ممکن است در ابتدا به نظر برسد که رعایت اصول و رویههای صحیح زمان و انرژی بیشتری را میطلبد، اما دراز مدت، این رویهها باعث میشوند که ما به سمت پایداری و انسجام در عملکرد خود حرکت کنیم و در نتیجه موفقیتهای ماندگارتری را تجربه کنیم. به علاوه، با رعایت اصول و رویههای مناسب، در صورت بروز مشکلات و شکستها، میتوان به آسانی برای برطرف کردن مشکلات و بهبود عملکرد خود، از تجربیات قبلی استفاده کرد و به نتیجه بهتری دست پیدا کرد. بنابراین، برای دستیابی به پایداری و موفقیت در بلندمدت، انجام کار درست و اصولی بسیار حائز اهمیت است.
User
وابستگی به مسیر چیست؟
یکی دیگر از استدلال های غیر منطقی ما، فکر ما دچار پدیدهای به نام وابستگی به مسیر میشود. لطفا این موضوع را با مثال توضیح دهید.
ChatGPT
وابستگی به مسیر به معنای محدود بودن فکر ما به یک مسیر خاص است و تمایلی به تغییر و پذیرش مسیرهای دیگر نداریم. به عبارت دیگر، ممکن است به دلیل تجربیات گذشته و مسیرهایی که پیمودهایم، فکر کنیم که فقط یک مسیر درست وجود دارد و سایر مسیرها قابل قبول نیستند.
برای مثال، فرض کنید شما برای رسیدن به مقصدی مشخص، همیشه یک مسیر خاص را دنبال میکنید و با شناختن این مسیر، برای خودتان تصمیم گرفتهاید که سایر مسیرهای ممکن برای رسیدن به همان مقصد، نادرست و ناموفق هستند. در این صورت، شما دچار وابستگی به مسیر شدهاید و عدم پذیرش مسیرهای دیگر، ممکن است باعث از دست دادن فرصتهای جدید و بهبود عملکرد شما شود.
بنابراین، باید به دنبال پذیرش مسیرهای دیگر و تجربه روشهای جدید برای بهبود عملکرد خود باشیم و به یاد داشته باشیم که وابستگی به مسیر، ممکن است باعث محدود شدن تفکر و عدم پیشرفت در رسیدن به موفقیتهای بزرگتر شود.
User
انتخاب با مثال الاغِ بوریدان و نقش احساسات در تصمیمگیری
این احساسات ما است که در زمان تصمیمگیریهای غیر منطقی به دادمان میرسد و تصمیمهای ما را تایید میکند و در اینجا مثال الاغِ بوریدان (Buridan’s donkey) که توسط فیلسوف فرانسوی معروف به نام ژان بوریدان مطرح می شود.
آیا با الاغِ بوریدان آشنایی دارید؟
ChatGPT
بله، الاغِ بوریدان یک مثال معروف است که برای نشان دادن اهمیت احساسات و انتخاب در تصمیمگیری استفاده میشود. به طور خلاصه، داستان میگوید که این الاغ به یک اندازه هم تشنه و هم گرسنه است و در جایی ایستاده است که فاصله یکسانی با خوراک و آب دارد. اگر آن الاغ بخواهد تصمیمی منطقی و بهینه بگیرد، از گرسنگی و تشنگی میمیرد. بنابراین به صورت تصادفی سراغ ظرف خوراک یا آب میرود. مثال الاغِ بوریدان نشان میدهد که انتخاب در برخی موارد ممکن است بسیار دشوار باشد و باید به عواطف و احساسات خود نیز توجه کرد.
User
بله کاملا درست میفرمایید الاغ گرسنه و تشنهای که نمیداند سراغ غذا برود یا آب و او برای تصمیمگیری به اندکی عنصر تصادفی بودن نیاز دارد. یعنی این احساسات است که باعث میشود تصادف یا شانس شکل بگیرد؟
ChatGPT
درست است. در نوعی از تصمیمگیریها، هیچ گزینهای به تنهایی برتری لازم را ندارد و نیاز به معیارهای مشخص برای انتخاب گزینه داریم. در این مواقع، عوامل غیر منطقی مانند شانس، تصادف، یا حتی حس و احساسات ما میتوانند در تصمیمگیری نقشی ایفا کنند. به طور مثال، ممکن است در انتخاب شغل، احساس شما نسبت به شغلی خاصی باعث شود که آن را انتخاب کنید، هر چند که از نظر منطقی بهترین گزینه نباشد. به همین دلیل، شانس و احساسات ما میتوانند در تصمیمگیری موثر باشند و در کنار منطق و دانش، باید در نظر گرفته شوند.
User
نقش احساسات در تصمیمات منطقی
پس احساسات در زمانی که نمیتوانیم به صورت منطقی تصمیم بگیریم میتواند به عنوان عنصر شانس کمک کنند باشد. آیا همین احساسات می تواند جلو استدلالهای منطقی ما بایستد و نگذارد تصمیم درستی بگیریم؟
ChatGPT
خیر، احساسات برای جلوگیری از تصمیمات منطقی که درست هستند نباید استفاده شوند. در واقع، تصمیمات براساس احساسات بیشتر از اینکه به دلایل منطقی برمبنای واقعیتها و شواهد گرفته شوند، ممکن است با مسائل و مشکلات بیشتری مواجه شوند و منجر به تصمیمات نادرست شوند. بنابراین، بهتر است در تصمیمگیریها از هر دو عامل منطقی و احساسی استفاده کنیم، ولی باید دقت کنیم که تصمیمات ما به احساساتمان بستگی نداشته باشد و توانایی تحلیل و ارزیابی واقعیتها و شواهد را داشته باشیم.
User
اما در بعضی مواقع احساسات می توانند جلو استدلال های منطقی ما بایستد و نگذارند تصمیم درستی بگیریم؟ اگر موافقید لطفا با یک مثال توضیح دهید
ChatGPT
در بعضی موارد احساسات میتوانند به ما کمک کنند که بهترین تصمیم را بگیریم و جلوی استدلالهای منطقی نیستند. یک مثال از این نوع تصمیمگیری میتواند در موقعیتهایی باشد که باید بین دو انتخاب مشابه تصمیمگیری کنیم و استدلال منطقی برای انتخاب دشوار است. در این حالت، احساسات مانند ذوق و علاقه میتوانند به ما کمک کنند که تصمیم صحیح را بگیریم. به طور مثال، اگر دو شغل مشابه در دو شهر مختلف داشته باشیم و نتوانیم بر اساس فرصتهای شغلی و قیمت مسکن برای یک شهر تصمیم بگیریم، احساسات مانند دوست داشتن یک شهر، علاقه به فعالیتهای خاص در یک شهر، دوستان و خانواده موجود در یک شهر و… میتوانند به ما کمک کنند که تصمیم درستی بگیریم. البته در این حالت نیز باید احساسات خود را با منطق و اطلاعات موجود مقایسه کرد و تصمیم گیری منطقی و شایسته را به عهده داشت.
User
آن طور که من متوجه شدم به نظر شما احساسات میتوانند برای تصمیمات منطقی و غیر منطقی ما کمکرسان باشند درست است؟ اما نویسنده این کتاب معتقد است که احساسات میتواند جلو استدلالهای منطقی ما بایستد و نگذارد تصمیم درستی بگیریم اما تفکر منطقی نمیتواند روی احساسات تاثیر بگذارد. آیا با این موارد موافقید؟ اگر بله لطفا با یک مثال بیشتر توضیح دهید.
ChatGPT
بله کاملا موافقم. احساسات در برخی موارد میتوانند به تصمیمات منطقی کمک کنند، اما در بعضی موارد ممکن است مانع از تصمیمگیری منطقی شوند. احساسات ممکن است موجب شود که به تصمیمی ناآگاهانه و عجولانه برسیم که در آینده باعث پشیمانی ما خواهد شد. برعکس، تفکر منطقی میتواند به ما کمک کند که از احساسات دور شویم و به صورت منطقی به مسائل نگاه کنیم و تصمیمات درستی بگیریم.
به عنوان مثال، فرض کنید که شما میخواهید یک تصمیم مالی بگیرید و باید بین دو گزینه انتخاب کنید. احساسات میتوانند باعث شود که به یکی از گزینهها توجه کنید، در حالی که تفکر منطقی میتواند به شما کمک کند که هر دو گزینه را به دقت مورد بررسی قرار داده و گزینهای را انتخاب کنید که از نظر مالی بهتر است.
در نهایت، تصمیمگیری درست و بهینه با ترکیبی از هر دو رویکرد منطقی و احساسی ممکن است دست یابیم.