فهرست مطالب
کتاب «عادت مربیگری» (The Coaching Habit) نوشتهی مایکل بانگی (بونگی) استانیر (Michael Bungay Stanier) یکی از آثار الهامبخش در حوزهی رهبری و مدیریت است که رویکردی کاملاً متفاوت به موضوع مربیگری ارائه میدهد. استانیر در این کتاب نشان میدهد که مربیگری موثر لزوماً فرآیندی پیچیده و زمانبر نیست؛ بلکه میتواند به شکلی ساده، کاربردی و حتی در کمتر از ده دقیقه انجام شود.
او با معرفی هفت پرسش کلیدی، رهبران و مدیران را به سمت سبکی از گفتگو هدایت میکند که بهجای دادن پاسخهای آماده، افراد را تشویق به اندیشیدن، یافتن راهحل و رشد واقعی میکند. به اعتقاد استانیر، همین تغییر کوچک در شیوهی پرسشگری میتواند عادتهای ارتباطی ما را متحول کرده و بهرهوری، انگیزه و استقلال تیمها را افزایش دهد.
وی در «عادت مربیگری» با بیانی ساده و داستانمحور توضیح میدهد که چگونه با کنار گذاشتن «وسوسهی نصیحت کردن» و جایگزین کردن آن با «پرسشهای قدرتمند»، میتوان فضایی ایجاد کرد که همکاران و اعضای تیم مسئولیت بیشتری بپذیرند، خلاقتر عمل کنند و انرژی بیشتری برای تحقق اهداف داشته باشند.
این کتاب نهتنها یک راهنمای کاربردی برای مدیران پرمشغله است، بلکه به هر کسی که میخواهد در ارتباطات روزانهاش تأثیرگذارتر باشد، یاد میدهد چگونه با کمتر گفتن و بیشتر پرسیدن، تغییر بزرگی در سبک رهبری و حتی زندگی شخصی خود ایجاد کند.
نیاز به عادت مربیگری
(You Need a Coaching Habit)
💡 در دنیای امروز همه میدانند که مربیگری (کوچینگ) بخش جداییناپذیر رهبری است. مقالات مدیریتی و پژوهشهای فراوان نشان میدهند که مربیگری تأثیر مستقیمی بر عملکرد، فرهنگ سازمان و حتی نتایج مالی دارد. با وجود این، مربیگری هنوز هم کمتر از چیزی که باید استفاده میشود. دلیل اصلی آن است که بسیاری تصور میکنند مربیگری کاری زمانبر و دشوار است و در فشارهای روزانه فرصت چنین کاری وجود ندارد.
📌 اغلب مدیران در طول مسیر کاری خود با برنامههای آموزشی مربیگری آشنا شدهاند، اما کمتر کسی موفق شده این مهارت را به یک عادت واقعی تبدیل کند. بیشتر این آموزشها یا بیش از حد تئوریک بودهاند یا ارتباط کمی با واقعیت شلوغ محیط کار داشتهاند. همین باعث میشود افراد پس از پایان دوره، دوباره به همان شیوههای قدیمی بازگردند.
🤔 یکی دیگر از موانع، تمایل شدید به ارائه پاسخ است. مدیران سالها عادت کردهاند که با دادن جواب و ارائه راهحل «ارزش» خود را نشان دهند. اما مربیگری بر پایه پرسشگری شکل میگیرد. یعنی بهجای اینکه همه جوابها آماده شود، باید پرسشی مطرح شود که فرد مقابل خودش راهحل را کشف کند. این تغییر ساده به نظر میرسد، اما در عمل بسیار چالشبرانگیز است، زیرا نوعی رها کردن کنترل محسوب میشود.
✅ وقتی مربیگری به عادت روزانه تبدیل شود، نتایج چشمگیری بههمراه دارد. مدیران و رهبران نهتنها سبک کاری خود را متحول میکنند، بلکه میتوانند سه چرخه فرساینده محیطهای کاری را بشکنند:
🔄 1. وابستگی بیش از حد: وقتی تیم بیش از حد به رهبر وابسته است و بدون او کاری پیش نمیرود.
⚡ 2. احساس فشار و غرق شدن در کار: زمانی که حجم کارها و جلسات بهقدری زیاد میشود که تمرکز از دست میرود.
🌐 3. قطع ارتباط با کار معنادار: وقتی فعالیتهای روزانه پر است از کارهای سطحی و بیاهمیت و انرژی و انگیزه کاهش پیدا میکند.
💎 عادت مربیگری این امکان را ایجاد میکند که افراد استقلال بیشتری پیدا کنند، رهبران از فشار کاری کاسته و دوباره با کارهای ارزشمند و اثرگذار ارتباط برقرار کنند. این همان تغییری است که هر سازمان برای رشد پایدار به آن نیاز دارد.
چگونه یک عادت بسازیم
(How to Build a Habit)
🔑 تغییر رفتار در مربیگری تنها به دانستن ابزارها و پرسشها محدود نمیشود، بلکه نیازمند ساختن یک عادت پایدار است. رفتارهای روزانه ما بیشتر از آنچه فکر میکنیم توسط عادتها شکل میگیرند. پژوهشها نشان میدهند که نزدیک به نیمی از کارهای روزانه بهصورت ناخودآگاه و بر اساس عادت انجام میشود. به همین دلیل، اگر قرار باشد مربیگری به بخشی طبیعی از سبک رهبری تبدیل شود، باید به شکل یک عادت درآید.
🚀 برای ساختن یک عادت جدید پنج عامل کلیدی لازم است:
🎯 1. دلیل روشن: باید مشخص باشد که چرا این تغییر اهمیت دارد و چه ارزشی برای دیگران و خود فرد بههمراه دارد.
⏰ 2. محرک مشخص: هر عادت با یک موقعیت یا نشانه شروع میشود. برای مثال، شروع جلسه یا پرسش یک همکار میتواند محرک پرسشگری باشد.
⚡ 3. میکرو-عادت: عادت جدید باید کوچک و ساده آغاز شود. حتی یک پرسش کوتاه میتواند نقطه شروع یک تغییر بزرگ باشد.
🔁 4. تمرین عمیق و تکرار: تکرار آگاهانه و توجه به جزئیات، رفتار را در ذهن و عمل تثبیت میکند.
🛠️ 5. طرح بازگشت: هیچ عادت تازهای بیاشتباه شکل نمیگیرد. باید از ابتدا راهی برای بازگشت پس از خطا پیشبینی شود تا فرد دلسرد نشود.
📌 یکی از بهترین راهها برای ایجاد عادت، استفاده از «فرمول عادت جدید» است:
- وقتی محرک مشخص رخ میدهد…
- بهجای رفتار قدیمی…
- رفتار جدید را اجرا میکنم.
مثلاً اگر در جلسه فردی پرسشی مطرح کند (محرک)، بهجای آنکه فوراً پاسخی آماده بدهم (رفتار قدیمی)، میپرسم «تو چه گزینههایی در ذهن داری؟» (رفتار جدید). همین تغییر کوچک میتواند آغازگر عادت مربیگری باشد.
💡 ساختن عادت ساده نیست، اما شدنی است. با شروع کوچک، انتخاب موقعیتهای مناسب و تداوم در تمرین، مربیگری از یک مهارت مقطعی به یک سبک پایدار تبدیل میشود؛ سبکی که نهتنها ارتباطات کاری را متحول میکند، بلکه کیفیت تعاملات انسانی را در زندگی شخصی هم ارتقا میدهد.
پرسش آغازگر
(The Kickstart Question)
🚪 آغاز هر گفتگو تعیین میکند که مسیر آن به کجا خواهد رفت. بسیاری از مکالمهها با صحبتهای سطحی، گزارشهای تکراری یا حتی فرضیات اشتباه شروع میشوند و در همان مسیر بیثمر ادامه پیدا میکنند. برای شکستن این الگوی رایج، یک پرسش ساده میتواند جرقهای برای گفتگویی عمیق و ارزشمند باشد:
❓ «چه چیزی در ذهن توست؟»
💡 این پرسش، در عین سادگی، هم باز و هم متمرکز است. باز است چون به طرف مقابل اجازه میدهد درباره موضوعی صحبت کند که واقعاً برایش مهم است، و متمرکز است چون مکالمه را به سمت دغدغه اصلی او هدایت میکند، نه به سمت گفتگوی پراکنده یا بیارتباط.
📌 پرسش آغازگر کمک میکند:
- ⏳ وقت صرف گپهای بیفایده نشود.
- 🎯 موضوع اصلی خیلی زود شناسایی شود.
- 🔓 اعتماد و اختیار به فرد مقابل داده شود تا اولویتهای خودش را بیان کند.
این پرسش همچنین میتواند به کمک مدل «سه P» عمیقتر شود. وقتی کسی پاسخ میدهد، میتوان بررسی کرد که مسئله مطرحشده بیشتر مربوط به:
- 📂 پروژهها (کاری که باید انجام شود)،
- 👥 افراد (رابطه با همکاران یا دیگران)،
- 🔄 الگوها (رفتارهای تکراری که مانع پیشرفت میشوند)،
است.
🗝️ نکته مهم در استفاده از پرسش آغازگر این است که گفتگو از همان ابتدا به سطحی واقعی و تأثیرگذار وارد میشود. پرسیدن این جمله ساده، دری به روی گفتگویی باز میکند که نهتنها مشکلات فوری را شفاف میسازد، بلکه فرصتی برای یادگیری و رشد نیز ایجاد میکند.
پرسش شگفتانگیز – و چه چیز دیگری؟
(The AWE Question – And What Else)
✨ اگر قرار باشد تنها یک پرسش در مربیگری یاد گرفته شود، این پرسش است:
❓ «و چه چیز دیگری؟»
این سه کلمه به ظاهر ساده، یکی از قدرتمندترین ابزارهای مربیگری هستند. دلیل آن این است که اغلب اولین پاسخی که افراد میدهند، سطحی یا نیمهکاره است. پرسیدن دوباره و باز کردن فضا باعث میشود گزینههای بیشتر و بینشهای عمیقتری پدیدار شود.
📌 مزایای پرسش «و چه چیز دیگری؟»:
- 🔍 کشف گزینههای بیشتر: وقتی فرد مجبور میشود فراتر از پاسخ نخست فکر کند، احتمال رسیدن به راهحل بهتر افزایش مییابد.
- 🧘 کنترل هیولای نصیحتگر: این پرسش به رهبر کمک میکند کمتر عجله کند و زود وارد فاز راهحلدهی نشود.
- ⏳ ایجاد زمان برای فکر کردن: گاهی پرسش «و چه چیز دیگری؟» فرصت کوتاهی برای آرامش و تفکر بیشتر ایجاد میکند.
👂 معمولاً باید این پرسش چند بار تکرار شود. اغلب بعد از بار سوم یا چهارم است که افراد به اصل ماجرا یا ایدههای ارزشمند میرسند. حتی وقتی پاسخ «چیز دیگری نیست» داده میشود، همین جمله نشاندهنده رسیدن به عمق گفتگوست.
⚠️ خطری که این پرسش از آن جلوگیری میکند، «شکلگیری انتخابهای محدود» است. بسیاری از تصمیمها در سازمانها تنها میان «بله یا خیر» یا «این یا آن» خلاصه میشوند. پرسیدن «و چه چیز دیگری؟» باعث میشود گزینههای تازهای روی میز بیایند و انتخابها کیفیت بالاتری پیدا کنند.
🌱 استفاده از این پرسش ساده، نهتنها باعث میشود گفتگوها پربارتر شوند، بلکه به رهبر کمک میکند در جایگاه شنوندهای کنجکاو و حمایتگر باقی بماند، نه بهعنوان کسی که همیشه باید جواب آماده داشته باشد.
پرسش تمرکز
(The Focus Question)
🎯 یکی از رایجترین مشکلات در گفتگوهای کاری این است که افراد روی مسئلهای فرعی یا سطحی تمرکز میکنند و به جای ریشه اصلی، تنها نشانهها را بررسی میکنند. اینجاست که پرسش تمرکز وارد عمل میشود:
❓ «چالش واقعی اینجا برای تو چیست؟»
💡 این پرسش کمک میکند به جای پرداختن به حاشیهها، به قلب مسئله برویم. بسیاری از اوقات افراد موضوعات زیادی را مطرح میکنند، اما تنها یکی از آنها هسته اصلی مشکل است. پرسش تمرکز باعث میشود شخص مقابل مکث کند و بهطور جدی فکر کند که مسئله اصلی برای خودش دقیقاً چیست.
📌 کاربردهای پرسش تمرکز:
- 🔍 از بین انبوه مشکلات، مهمترین موضوع را آشکار میکند.
- 👥 گفتگو را از پرداختن به «دیگران» به سمت نقش و مسئولیت خود فرد میکشاند.
- ✨ از کلیگویی جلوگیری میکند و گفتگویی واقعی و شخصی ایجاد میکند.
⚡ وقتی این پرسش مطرح میشود، بسیاری از افراد ابتدا به سراغ پاسخهای کلی میروند. اما با کمی صبر و توجه، گفتگوی عمیقتری شکل میگیرد و فرد متوجه میشود که مشکل اصلی در رفتار یا انتخابهای خودش نهفته است، نه صرفاً در شرایط بیرونی.
🗝️ پرسش تمرکز ابزار قدرتمندی است تا گفتگو از سطحیترین موضوع به واقعیترین نقطه حرکت کند. این پرسش ساده، میتواند تفاوت میان جلسهای بیثمر و گفتگویی الهامبخش باشد.
پرسش بنیادین
(The Foundation Question)
💎 یکی از بزرگترین دلایل اتلاف انرژی در محیطهای کاری، این است که افراد دقیقاً نمیدانند از یک موقعیت یا از طرف مقابل چه میخواهند. پرسش بنیادین این مشکل را حل میکند:
❓ «تو چه میخواهی؟»
این پرسش به ظاهر ابتدایی است، اما اغلب پاسخ دادن به آن ساده نیست. بسیاری از افراد حتی برای خودشان شفاف نکردهاند که واقعاً چه میخواهند؛ آنها بیشتر بر واکنش به شرایط بیرونی تمرکز دارند تا بر بیان نیازهای اصلیشان.
📌 مزایای پرسش بنیادین:
- 🎯 کمک میکند فرد مقابل خواسته واقعی خود را کشف کند.
- 🤝 زمینهای برای گفتگوی شفاف و بدون سوءتفاهم فراهم میسازد.
- 🔓 احساس اختیار و مسئولیت را افزایش میدهد، چون فرد انتخابهایش را روشنتر میبیند.
💡 جادوی این پرسش در سادگی آن است. وقتی کسی با صراحت خواسته خود را بیان میکند، بسیاری از پیچیدگیها و سوءبرداشتها از میان میروند. این پرسش بهویژه در موقعیتهایی که گفتگو به بنبست میرسد یا دو طرف احساس میکنند در حال چرخیدن در دایرهای بیپایان هستند، بسیار موثر است.
🌱 پرسش بنیادین به افراد کمک میکند مسیر خود را شفافتر کنند و بر چیزی تمرکز کنند که واقعاً برایشان اهمیت دارد. در واقع این پرسش پلی است میان ابهام و وضوح، میان واکنش و انتخاب آگاهانه.
پرسش راحتطلب
(The Lazy Question)
😌 در دنیای شلوغ امروز، بسیاری از مدیران تصور میکنند که باید همیشه آمادهی ارائه پاسخ باشند. آنها فکر میکنند ارزششان در این است که سریعترین راهحلها را بدهند. اما حقیقت این است که چنین رفتاری باعث خستگی خودشان و وابستگی بیش از حد دیگران میشود. پرسش راحتطلب به سادگی این چرخه را میشکند:
❓ «من چطور میتوانم کمک کنم؟»
💡 این پرسش ساده ولی قدرتمند، مسئولیت را دوباره به دوش فرد مقابل میگذارد. بهجای اینکه مدیر یا رهبر بلافاصله به حالت «حلکننده مشکل» برود، با این پرسش به طرف مقابل اختیار میدهد تا مشخص کند چه کمکی لازم دارد.
📌 نتایج مهم این پرسش:
- 🔄 از گرفتار شدن در دام انجام همه کارها توسط رهبر جلوگیری میکند.
- 🧩 باعث میشود نیاز واقعی فرد مقابل آشکار شود.
- ⏳ زمان و انرژی رهبر را حفظ میکند و اولویتها شفافتر میشوند.
⚡ نکته جالب این است که بسیاری از مواقع، وقتی این پرسش پرسیده میشود، فرد مقابل متوجه میشود که واقعاً نیازی به کمک ندارد، بلکه فقط نیاز داشت صدایش شنیده شود. همین باعث میشود فشار بیهوده از دوش رهبر برداشته شود.
🗝️ پرسش راحتطلب نه تنها بار کاری را سبکتر میکند، بلکه به شکل محترمانهای استقلال بیشتری برای دیگران میسازد.
پرسش راهبردی
(The Strategic Question)
📊 یکی از ارزشمندترین مهارتهای یک رهبر این است که بتواند میان کارهای فراوانی که روی میز وجود دارد، تفاوت میان کارهای «ضروری» و «حیاتی» را تشخیص دهد. پرسش راهبردی برای همین طراحی شده است:
❓ «اگر به این موضوع بله بگویی، به چه چیز باید نه بگویی؟»
💡 این پرسش ذهن را وادار میکند تا هزینههای پنهان هر انتخاب را ببیند. اغلب افراد تنها به آنچه قرار است به دست آورند توجه میکنند، اما توجهی به آنچه از دست میدهند ندارند.
📌 مزایای پرسش راهبردی:
- 🎯 تمرکز بر اولویتهای واقعی را افزایش میدهد.
- 🚪 جلوی اضافهکاریهای بیهدف و پروژههای کماهمیت را میگیرد.
- 🧠 باعث میشود افراد آگاهانهتر انتخاب کنند و منابعشان را هوشمندانهتر مصرف کنند.
⚡ این پرسش به ویژه در محیطهای کاری پر از درخواست و پروژههای همزمان بسیار موثر است. وقتی کسی مجبور شود بهروشنی بگوید «با پذیرش این کار، چه چیزهایی را کنار میگذارم»، انتخابها دقیقتر و واقعبینانهتر میشوند.
🌱 پرسش راهبردی به رهبران و تیمها کمک میکند از دام «همهچیز را انجام دادن» بیرون بیایند و انرژی خود را روی مهمترین کارها متمرکز کنند. این همان چیزی است که نتایج بزرگ و اثرگذار را رقم میزند.
پرسش یادگیری
(The Learning Question)
📚 بسیاری از مکالمهها با تمام شدن جلسه یا گفتگو، عملاً تمام میشوند و چیزی در ذهن باقی نمیماند. اما یک رهبر هوشمند به دنبال این است که هر گفتگویی به فرصتی برای رشد و یادگیری تبدیل شود. این هدف با پرسش یادگیری محقق میشود:
❓ «بزرگترین چیزی که امروز یاد گرفتی چیست؟»
💡 این پرسش ساده اما قدرتمند باعث میشود فرد مقابل تأمل کند و تجربه را به دانش تبدیل کند. در واقع، بدون توقف و تأمل، بسیاری از گفتگوها به جریان عادی کارها گره میخورند و هیچ بینش تازهای ایجاد نمیکنند.
📌 فواید پرسش یادگیری:
- 🧠 تثبیت دانش: وقتی فرد به زبان میآورد چه چیزی یاد گرفته، احتمال ماندگاری آن در ذهنش چند برابر میشود.
- 🔍 کشف بینشهای تازه: این پرسش کمک میکند فرد متوجه چیزهایی شود که شاید هنگام گفتگو به آن توجه نکرده باشد.
- 🌱 ایجاد عادت بازتاب دادن: افراد یاد میگیرند پس از هر تجربه، برای لحظهای مکث کنند و چیزی از آن بیرون بکشند.
⚡ نکته جالب این است که این پرسش نهتنها برای فرد مقابل، بلکه برای خود رهبر هم ارزشمند است. چون پاسخها به او نشان میدهد کدام بخش گفتگو بیشترین تأثیر را گذاشته است.
🗝️ پرسش یادگیری پایان گفتگو را به نقطهای قدرتمند و الهامبخش تبدیل میکند؛ نقطهای که باعث رشد فردی و حرفهای هر دو طرف میشود.
نتیجهگیری
(Conclusion)
🌟 مربیگری یک مهارت پیچیده و دستنیافتنی نیست. برعکس، مجموعهای از عادتهای کوچک است که در طول زمان اثر بزرگی ایجاد میکنند. با استفاده از هفت پرسش کلیدی – از پرسش آغازگر تا پرسش یادگیری – هر رهبر یا مدیری میتواند سبکی تازه در گفتگوهایش بسازد؛ سبکی که کمتر بر پاسخدادن و بیشتر بر پرسشگری و کشف تکیه دارد.
📌 پیام اصلی این کتاب روشن است:
- 💬 کمتر بگو، بیشتر بپرس.
- 🔑 به جای حل همه مشکلات، فرصت بده تا دیگران خودشان راهحل را پیدا کنند.
- 🌱 با تغییر در عادتهای کوچک، تحولی بزرگ در روابط، عملکرد و نتایج ایجاد میشود.
رهبران و مدیرانی که مربیگری را به عادت روزانه خود تبدیل میکنند، نهتنها تیمی مستقلتر و باانگیزهتر خواهند داشت، بلکه خودشان نیز سبکبارتر، متمرکزتر و رضایتمندتر کار میکنند.
✨ در نهایت، مربیگری یک هدیه است؛ هدیهای که با هر پرسش ساده اما درست، به رشد دیگران و شکوفایی تواناییهایشان کمک میکند. و همین است که عادت مربیگری را به یکی از ارزشمندترین ابزارهای رهبری در عصر امروز تبدیل کرده است.
گنجینهای از منابع تکمیلی
(A Treasure Trove of Additional Awesomeness)
🎁 وقتی هفت پرسش کلیدی را شناختی و تمرین کردی، تازه ابتدای راه است. این فصل یک صندوقچه واقعی از منابع تکمیلی است که کمک میکند مربیگری از مرحله آشنایی، به یک مهارت پایدار و لذتبخش تبدیل شود.
کتاب هایی که در سایت داریم را لینک بده
📖 کتابها و منابع الهامبخش
- The Coaching Habit blog → مجموعهای از مقالات و نوشتههای کوتاه برای تمرین بیشتر.
- Box of Crayons resources → فایلها و راهنماهای تکمیلی از تیم نویسنده.
- Drive اثر Daniel Pink → کتابی درباره انگیزه درونی و اینکه چرا افراد بهترین عملکرد را وقتی نشان میدهند که آزادی و هدف داشته باشند.
- Mindset اثر Carol Dweck → اثری بنیادین درباره ذهنیت رشد و اینکه چطور باورهای ما تواناییهایمان را شکل میدهند.
- Influence اثر Robert Cialdini → درباره اصول روانشناسی متقاعدسازی.
- Getting Things Done اثر David Allen → رویکردی کاربردی برای مدیریت کارها و کاهش استرس.
- The Progress Principle اثر Teresa Amabile & Steven Kramer → نشان میدهد چطور پیشرفتهای کوچک روزانه میتوانند منبع بزرگ انگیزه باشند.
- Immunity to Change اثر Robert Kegan & Lisa Lahey → کتابی برای غلبه بر مقاومتهای درونی در برابر تغییر.
- Quiet اثر Susan Cain → درباره قدرت درونگراها در دنیایی که پر از هیاهوی برونگرایان است.
🛠️ ابزارها و تمرینهای کاربردی
- فرمول ساخت عادت جدید: وقتی [محرک مشخص] اتفاق بیفتد، به جای [رفتار قدیمی]، [رفتار جدید] را انجام میدهم.
- قانون 3 پرسش «و چه چیز دیگری؟» → بار اول سطحی، بار دوم جدیتر، بار سوم به عمق میرسد.
- مدل سه P (Projects, People, Patterns): ابزاری برای شفافسازی اینکه موضوع اصلی مطرحشده در گفتگو بیشتر به پروژه، افراد یا الگوهای رفتاری مربوط است.
- برگههای کوچینگ سریع → نویسنده اشاره میکند که در وبسایت Box of Crayons قابل دریافت است و شامل پرسشها و نکتههای کلیدی برای استفاده روزانه است.
🌐 منابع آنلاین و جامعه یادگیری
- سایت Box of Crayons (www.boxofcrayons.com) → محلی برای ویدیوها، تمرینها، پادکستها و منابع تکمیلی.
- کانالهای یوتیوب و TED Talks معرفیشده:
- «Dan Pink on Motivation»
- «Carol Dweck on the Power of Believing You Can Improve»
- «Susan Cain: The Power of Introverts»
🙏 قدردانی و الهام
در پایان، نویسنده از همکاران و مربیانی که الهامبخش او بودهاند یاد میکند و تأکید دارد که هیچ رهبر یا مربی موفقی تنها رشد نمیکند. یادگیری همواره یک کار جمعی و در تعامل با دیگران است.
کتاب پیشنهادی:

