نامهای به نويسنده: کتاب روی خوش استرس
سلام کلی مک گونیگال (Kelly McGonigal)،
گاهی آدم فکر میکند آرامش یعنی نبودِ استرس. دنیایی بیفشار، بیدغدغه، بیدلواپسی. اما بعد، با حرفهای تو در کتاب روی خوش استرس (The Upside of Stress) روبهرو میشود و میفهمد شاید ماجرا درست برعکس باشد؛ شاید همین استرس، همان چیزی باشد که ما را زنده نگه میدارد.
کلی، تو با نگاهی متفاوت به ما یاد دادی که استرس دشمن نیست، بلکه بخشی از انرژی زندگی است. گفتی استرس نشانهی این است که چیزی برایمان اهمیت دارد، که هنوز درگیریم، هنوز میخواهیم. وقتی قلب تندتر میزند و ذهن درگیر میشود، یعنی داریم در میدان زندگی حرکت میکنیم، نه اینکه شکست خوردهایم.
تو در کتابت نشان دادی که باور ما به استرس، سرنوشت ما را تعیین میکند. کسی که استرس را خطر میبیند، از درون فرسوده میشود؛ اما کسی که آن را نشانهی رشد میداند، قویتر و هدفمندتر میشود. این نگاه تو ساده نیست، اما واقعی است. مثل کسی که وسط طوفان ایستاده و بهجای لعنت فرستادن به باد، از آن برای حرکت بادبان استفاده میکند.
در دنیای امروز، که زندگی با سرعت میگذرد و فشارها از همهسو هجوم میآورند—از کار، از خبرها، از مقایسهها—آموختن نگاه تو یعنی نجات. یعنی یاد بگیری بهجای ترس از اضطراب، با آن کنار بیایی، به آن گوش بدهی، و بفهمی چه چیزی در درونت دارد فریاد میزند که مهم است.
آنجا که گفتی زندگیِ بدون استرس، زندگیِ بیمعناست، به قلب خیلیها زدی. چون در اعماق وجودمان میدانیم آرامش واقعی از حذف سختیها نمیآید، بلکه از معنا بخشیدن به آنهاست. درست همانطور که گفتی، استرس نه نشانهی ضعف، بلکه نشانهی عشق، تعهد و رشد است.
کِلی، ممنون که این حقیقت ساده اما فراموششده را یادآوری کردی:
برای زنده بودن، باید بپذیریم که زندگی همیشه کمی فشار دارد — و همین فشار است که ما را به خودمان نزدیکتر میکند.
با احترام و قدردانی،
از طرف یکی از خوانندگانت که بعد از خواندن کتابت،
دیگر از تپش قلبش نمیترسد.

