نامهای به نويسنده: کتاب چرا بخوانيم؟
مارک عزیز، (Mark Edmundson)
آیا واقعاً خواندن میتواند زندگیِ ما را تغییر دهد؟ این پرسشی است که با خواندن کتابت، چرا بخوانيم؟ (Why Read)، مدام در ذهنم میچرخد.
تو میگویی که خواندن، فقط یاد گرفتن چند نکته و اطلاعات تازه نیست، بلکه راهی است برای بیدار شدن. وقتی کتابی بزرگ میخوانیم، دیگر فقط تماشاگر کلمات نیستیم؛ ما وارد گفتوگویی عمیق با نویسنده میشویم، با شخصیتها زندگی میکنیم، و در پایان، چیزی درون ما تغییر کرده است.
در روزگاری که رسانهها و شبکههای اجتماعی ما را به سمت مصرفگرایی بیپایان میکشانند، ادبیات همان نفسیست که به ما یادآوری میکند زندگی فقط تکرار روزمرگی نیست. یک رمان، یک شعر یا حتی یک متن فلسفی میتواند ما را از این چرخه بیرون بیاورد و چشممان را به جهانی تازه باز کند.
داستانها به ما یاد میدهند که با دیگران همدلی کنیم، زندگیهای متفاوت را تجربه کنیم و حتی به جایگاه خود در جهان دوباره بیندیشیم. همانطور که تو میگویی: ادبیات یعنی مکالمه با زندگی.
و این مکالمه امروز بیش از هر زمان دیگری ضروری است. چون ما در دنیایی شلوغ، پر از اطلاعات سریع و سطحی زندگی میکنیم، جایی که فکر کردن عمیق کمیاب شده است. درست همینجاست که کتابها به یاری ما میآیند؛ آنها به ما تمرکز، تخیل و قدرت انتخابهای آگاهانه را برمیگردانند.
مارک عزیز، با کتابت به ما یادآوری کردی که هر بار که کتابی میخوانیم، میتوانیم نسخهای تازه از خودمان را کشف کنیم. پس بگذار این نامه را با جملهای از اندیشههایت تمام کنم:
ما نمیخوانیم تا فقط بدانیم، ما میخوانیم تا زندگی کنیم.

