کتابگردی جهانی: کتاب سووشون
سلام به شنوندگان رادیو کتابِ هوش مصنوعی! امروز با هم به ایران سفر میکنیم؛ از مسیر رمان «سووشون (Savushun)، شاهکاری ماندگار از سیمین دانشور (Simin Daneshvar)». سفری به شیراز، شهری که در عطر بهارنارنج و تاریخ پرآشوبش، داستانی جاودانه شکل گرفته است.
شیراز… همین اسمش هم پر از تصویر و رنگه. اما چرا این کتاب برای معرفی ایران مهمه؟
چون «سووشون» فقط قصهی یک خانواده نیست. زری و یوسف، زن و شوهری هستند که در میانهی جنگ جهانی دوم زندگی میکنند؛ زمانی که ایران زیر نفوذ نیروهای بیگانه بود. زری نگران و حساس است، اما یوسف مثل ریشهی درختی که در باد ایستاده، مقاومت میکند. از خلال این خانواده، سیمین دانشور به ما نشان میدهد که چطور تاریخ بر زندگی روزمره مردم اثر میگذارد.
یعنی کتاب بیشتر سیاسیست یا خانوادگی؟
ترکیبی از هر دو. 🍇 شما در خانهی زری، بساط مهمانی، قلیان و سفرههای ایرانی را میبینید. در کوچهها، بازی بچهها و عبور گاریها را حس میکنید. اما در لابهلای همین تصویرها، صدای جنگ و فشار خارجی هم شنیده میشود. این همنشینی سنت و بحران، همان چیزی است که «سووشون» را به اثری ماندگار بدل کرده.
اسم کتاب برایم جالب است. «سووشون» به چه معناست؟
«سووشون» به سوگواری برای «سیاوش» اشاره دارد؛ قهرمان اسطورهای ایران که بیگناه کشته شد. مرگ او، در فرهنگ ایرانی نماد مظلومیت و در عین حال رستاخیز امید است. دانشور با این عنوان، مرگ یوسف را به همان سنت پیوند میزند: مرگی که پایان نیست، بلکه بذر ایستادگی است.
پس میشود گفت کتاب به نوعی داستانی اسطورهای در بستر تاریخ معاصر است؟
دقیقاً همین است. سیمین دانشور با زبانی شاعرانه، شیراز دههی ۲۰ خورشیدی را به تصویر میکشد؛ هم باغهای پر از بهارنارنج و هم اضطراب مردمی که میدانند آزادیشان در خطر است. این تلفیق اسطوره، سیاست و زندگی روزمره است که «سووشون» را هم به روایت ملی و هم به داستانی شخصی بدل میکند.
به نظرم همین تضادهاست که ایران را در این کتاب زنده میکند.
بله. و شاید بهترین پایان برای سفر امروزمان، جملهای از خود رمان باشد؛ جایی که زری درمییابد:
📖 «زندگی، مثل باغی است که اگر مراقبش نباشی، علفهای هرز همه جا را میگیرند. باید ایستاد، باید جنگید، حتی اگر دنیا پر از تاریکی باشد.»

